بازدید 30501
ایران و دیگران، کجای بازی بزرگ خاورمیانه هستند؟

سه کشور، سه تغییر، سه گزینه و یک خاورمیانه

درگیری هشت روزه غزه، تنها یک مرحله از بازی بزرگتری است که تازه آغاز شده و. در این میان، سه کشور منطقه و سه تغییر عمده در خاورمیانه ایجاد شده است؛ تغییراتی که به دنبال خود، گزینه‌های جدیدی را هم پدید آورده‌اند.
کد خبر: ۲۸۷۴۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۲ 27 November 2012
دقت در سخنان سال‌های اخیر مقامات و گروه‌های سیاسی در خاورمیانه، رگه‌هایی از اشاره به نابودی اسرائیل را نشان می‌داد. درگیری اخیر میان گروه‌های فلسطینی و اسرائیل که آغاز شد، تغییرات چند سال و ماه اخیر به سرعت خود را نشان داد.

به گزارش «تابناک»، نخستین تغییر که در همه جا به آن اشاره می‌شود، تغییر در نسبت قدرت دو طرف درگیری بود. در یک مقایسه تاریخی کلی، می‌توان مشابهت‌هایی را بین کاربرد نیروی نظامی اسرائیلی در کشورهای مجاور آن دید.

اسرائیلی‌ها از وضعیت برتری مطلق در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ با اعراب، به غافلگیری در جنگ ۱۹۷۳ رسیدند که به آن‌ها تلفات بسیاری وارد کرد و همین احساس ترس، در به نتیجه رسیدن مذاکرات سازش با مصر کارساز بود.

اسرائیلی‌ها در سال ۱۹۸۲ وارد لبنان شدند و هر چه خواستند بر سر این کشور آوردند؛ اما در مقابل آنها مقاومتی شکل گرفت که سرانجام آنان را در سال ۲۰۰۰ وادار به عقب‌نشینی از لبنان کرد و بعد‌ها و پس از جنگ سال ۲۰۰۶، توازن وحشت بین طرفین برقرار و اسرائیل مجبور به پذیرش این واقعیت شد که نه می‌تواند سرزمین لبنانی‌ها را در اشغال خود داشته باشد و نه به آسانی به خاک لبنان تجاوز کند.

داستان غزه هم شبیه داستان‌های سابق است. اسرائیل که در انتفاضه اول با سنگ و تیر و کمان فلسطینی‌ها روبه‌رو بود، در سال ۲۰۱۲، با راکت‌هایی روبه‌رو شده که به تل‌آویو می‌رسند؛ تانک‌هایش از کورنت‌های فلسطینی‌ها و پرنده‌هایش از موشک‌های زمین به هوای گروه‌های فلسطینی می‌ترسند؛ شاید به همین دلیل است که در درگیری اخیر، کمتر خبری حتی از بالگردهای اسرائیلی منتشر شد. به زبان ساده، درگیر شدن با گروه‌های فلسطینی بسیار پرهزینه شده است.

شاید در نگاه کلی‌تر بتوان مدعی شد که اسرائیل از این تغییرات تا اندازه‌ای آگاه بوده و می‌پنداشته که می‌تواند در یک درگیری کوتاه، تا جایی که می‌شود، اوضاع را به حالت گذشته برگرداند.

بنا بر این گزارش، تجربه چهار حمله منتسب به اسرائیل در سودان، نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها تا اندازه بسیاری، نوع بازی که با آن روبه‌رو هستند، می‌شناسند، ولی گستردگی بازی و سرسختی طرف مقابل، باعث شده که نتوانند با آن مقابله کنند. بعید است که نظامیان و نیروهای امنیتی اسرائیل از پیش آگاه نبودند که حماس پس از تجربه موفق حزب‌الله لبنان و روند درگیری ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ در غزه، به دنبال تکرار الگوی لبنان در غزه نبوده باشد.

دومین تغییر، شلوغ شدن بازی با اسرائیل است. چند سال پیش از این، به هنگام درگیری با اسرائیلی‌ها، بازیگران محدود‌تر بودند. واقعیت این است که قطر، ترکیه، کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه در مسأله فلسطین فعال‌تر شده‌اند. ورود پررنگ‌تر بازیگران منطقه‌ای در قضیه فلسطین با نقش کمرنگ‌تر ایالات متحده در درگیری هشت روزه همراه شده است.

ناظرین غربی، دخالت کمتر آمریکا را تا اندازه بسیاری ناشی از این می‌دانند که آمریکا با تغییر حکومت‌های خاورمیانه در موج تغییرات دنیای عرب، توانایی خود برای تأثیرگذاری بر منطقه به طور مستقیم را تا اندازه‌ای از دست داده است و همان گونه که در جریان مناظرات انتخاباتی آمریکا هم به آن اشاره شد، به دنبال رهبری از پشت صحنه است.

واقعیت این است؛ در خاورمیانه‌ای که چهره آن با چنان سرعتی تغییر می‌کند که هر چند سال یک بار، نام خاورمیانه جدید می‌گیرد، کشورهای بسیاری در حال تلاش برای گرفتن قدرت، نفوذ و جایگاه بالا‌تر هستند. کشورهای منطقه هر کدام به فراخور ویژگی‌ها و امکاناتی که دارند، به شیوه خاص خود و البته با هدفی متفاوت نقش دارند.

ایران، بازیگر قدرتمند و باتجربه منطقه، به توانایی‌های کلان خود و نیز الهام‌بخشی انقلابی متکی است. ترکیه به توان اقتصادی که در چند سال اخیر رو به شکوفایی رفته و تفسیری از اسلام که معرفی می‌کند، متکی است. عربستان با وجود نزدیکی چند دهه‌ای به غرب، در خاورمیانه به پول و اسلام سلفی متکی است.

مرتبط دانستن رفتار قطر در منطقه با خبرهای به احتمال بسیار زیاد جعلی درباره روابط غیراخلاقی مقامات این کشور با زنی اسرائیلی که اکنون پنجاه ساله است، بسیار ساده‌انگارانه است. قطر نیز بازیگری جدید است که پول بیکران حاصل از صادرات نفت و گاز، آن را به بلندپروازی‌ کشانده؛ این بلندپروازی که وجه ایدئولوژیک آن ضعیف است و نمی‌تواند هم قوی باشد، افزون بر پول، از قدرت مدیریتی و رسانه‌ای مبتنی بر نزدیکی به غرب هم بهره می‌گیرد.

اما افزون بر سه کشور بالا، باید مصر، سوریه و بعد‌ها عراق را نیز مورد توجه قرار داد که آینده هر کدام، بر بازی بزرگ درباره سرنوشت فلسطین کارساز خواهد بود.

تغییر سوم این است که همه جهان بیننده تحولات منطقه است. اگر سه دهه پیش، شارون به لبنان می‌رفت و هر قساوتی در صبرا و شتیلا رخ می‌داد، در سال ۲۰۱۲، از کیم کارداشیان آمریکایی تا مسعود اوزیل آلمانی در مادرید، تا طرفداران یک تیم فوتبال در روسیه تا گروه هکری «نا‌شناس»، همگی به جنگ در غزه حساسند. به همین دلیل است که پس از جنگ ۲۲ روزه غزه در سال ۲۰۰۹، نتانیاهو در کنار برنامه هسته‌ای ایران و راکت‌های فلسطینی، گزارش گلدستون از رفتار اسرائیل در غزه را یکی از سه تهدید بزرگ علیه امنیت اسرائیل می‌داند. به زبان دیگر، در دنیای امروز، جنایت کردن، اشغالگری و نادیده گرفتن حقوق دیگران به آسانی چند دهه پیش نیست.

سه تغییر مهم نامبرده، یعنی افزایش قدرت نظامی فلسطینی‌ها، افزایش بازیگران منطقه‌ای و حساسیت جهانی بر آینده مسأله فلسطین، تأثیر جدی خواهد گذاشت.

ادامه اشغالگری و نادیده گرفتن حقوق فلسطینی‌ها، گزینه دلخواه اسرائیلی‌هاست. پایان اشغالگری و رسیدن فلسطینیان و از جمله آوارگان فلسطینی به همه حقوق خود ـ که احتمالا به معنای از میان رفتن اسرائیل کنونی است ـ‌ گزینه مطلوب گروه‌های فلسطینی جهادی است و راه میانه آن چیزی است که برخی از راه گفت‌وگو و سازش در پی آنند.

گزینه سوم، جایی است که ترکیه و قطر، خود را همراه فلسطینی‌ها نشان خواهند داد. قطر و ترکیه حاضرند تا جایی که به منافع آنها و یا آمریکا برنخورد، به فلسطینی‌ها کمک مالی کرده و یا به اسرائیلی‌ها اخم نموده و بیانیه صادر کنند؛ اما تلاش برای رسیدن فلسطینی‌ها به همه حقوق خود، چنان پیامد سنگینی برای اسرائیل دارد که سخت است، باور کرد ترکیه و قطر در آن شریک شوند.

غزه در آتش‌بسی است که پیش از برقراری، اسرائیلی‌ها می‌خواستند سال‌های زیادی طول بکشد! ولی از نگاه فلسطینی‌ها تنها یک گام از یک بازی بزرگتر است. بار دیگر که آتش‌بس شکسته شود، هم بازیگران منطقه مجبورند، چهره واقعی خود را بیشتر نشان دهند و هم از بیرون میدان، می‌توان آسان‌تر دید که منطقه کدام یک از سه گزینه نامبرده را برخواهد گزید.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# توماج صالحی # نمایشگاه کتاب # موسسه مصاف # صادق زیباکلام # سیل
وب گردی