همیشه روزهای پس از تعطیلات نسبتا طولانی در کشورمان، روزهای مرورِ اخبار تصادفات جادهای است؛ گویی پیگیری شمار جانباختگان رخدادهای جادهای برایمان طبیعی و حتی روزمره شده است! روزهای پایانی تعطیلات نوروز، اواخر تابستان و به پایان رسیدن تعطیلات طولانی مدت یا مواقعی که مناسبتهای ملی یا مذهبی به پایان هفته گره خورده و مثلا تعطیلات تاسوعا و عاشورا که جادههای کشور را آکنده از مسافر میکند، موجی از اخبار تصادفات جادهای نیز به خروجی رسانهها تزریق میشود.
اما گفتن آمار دیگر تکرار مکررات است؛ کشوری که در رتبه نخست تلفات جادهای است و سالانه 2 درصد جمعیت جانباختگان تصادفات جادهای را از آن خود میکند.
در این باره باید گفت که هر ۲۳ دقیقه، یک نفر، روزانه ۶۲ نفر، ماهانه ۱۸۶۰ نفر و سالانه بیش از ۲۲۶۰۰ نفر از هموطنانمان در رخدادهای جادهای از میان میروند و... آش به اندازهای شور شده که رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در مقام قیاس تصادفات و زلزله آذربایجان برآمده و با گفتن «هر پنج روز در جادههای کشور به اندازه زلزله مصیبت بار آذربایجان کشته میدهیم»، میکوشد عمق فاجعه را نشان دهد.
اما مشکل کجاست؟
تا به اینجای کار همه با آگاهیرسانیهای گوناگون، دریافتهایم که مسافرت در جادههای کشورمان، بر خلاف برخی نقاط جهان ـ که بیشتر جنبه رفاهی دارد ـ جنبه ریسک یافته و از تهدیدات جانی قلمداد میشود.
هماکنون میپرسیم:این تهدید از کجا میآید؟
ناگفته پیداست که انگشت اتهام در بسیاری از دیدگاهها به سمت و سوی خودرو و جاده، امکانات زیرساختی و مسائلی از این دست میرود.
* به نظر شما، نقش جادهها و کیفیت آنها و امکانات زیرساختی در تلفات جادهای چه اندازه است؟ آیا همه راههای کشور «جاده مرگ» هستند؟
* به نظر شما، مشکل عمده راههای کشورمان چیست و سهم این مشکل در آمار ناگوار رخدادهای رانندگی چه میزان است؟
همچنین نکته دیگری که بیشتر مردم از آن سخن میگویند، کیفیت خودروهای موجود در کشور است که برخی بیشترین نقش را برای آن قائلند، تا جایی که این مسأله به شوخی و طنز هم راه یافته است؛ اما آیا این پذیرفته خواهد بود که کسی با یک خودرو، که به ایمن نبودن آن آگاهی دارد، دچار سانحه شود؟
* به نظر شما، کیفیت خودرو و مسائل مرتبط با آن، چه سهمی در آمار سهمگین تلفات جادهای در کشورمان دارد؟
* آیا همه این آمار برگرفته از کیفیت خودرو یا راههای ارتباطی است یا عوامل دیگری هم در پدید آمدن آن نقش دارند؟
* یادآوری میشود، فرهنگ خاص رانندگی ما ایرانیها، یکی از نکاتی است که ما را در سرتاسر دنیا مشهور کرده است؛ اما فرهنگ غالب رانندگی در ایران، تا چه میزان موجب تصادفات جادهای میشود؛ بیشتر از خودرو و راه، یا کمتر از آن؟
* البته شاید روحیه قانون گریزی ـ که متأسفانه تبدیل به ویژگی ناپسند بسیاری از ما شده ـ نیز در این میان نقش داشته باشد، چراکه وقتی مهمترین قوانین و مقررات موجود را دور بزنیم، هیچ تضمینی برای رعایت و احترام گذاشتن به قوانین رانندگی میماند؟
* افزون بر اینها، چه موارد دیگری را در این ماجرا دخیل میدانید؟ برای نمونه، برخی ریشه مشکل را در ناظر میدانند و مثلا ضعف پلیس را عامل بالا بودن آمار تصادفات دانسته و یا مسائلی که جنبه روانی دارند مانند استرس و... را مطرح میکنند؛ دیدگاه شما چیست؟
* نقش کدام مورد را بیشتر میدانید؟ با کدام یک موافق و با کدام مخالفید؟ سهم هر کدام را چقدر میدانید و برای رویکرد اصلاحی چه پیشنهادی دارید؟
با ما همراهی کنید؛ این بحث با دیدگاههای شما تکمیل خواهد شد.