روز گذشته مرگ ۸ کارگر معدن در طبس، احساسات بسیاری از ایرانیان را جریحه دار کرد، این در حالی است كه طبق گزارش رسمی سازمان پزشكی قانونی كه یك روز قبل از وقوع این فاجعه منتشر شد، روزانه پنج كارگر در سراسر ایران بر اثر حوادث ناشی از كار جان خود را از دست میدهند. با این آگاهی پرسشی كه بار دیگر در اذهان همهٔ ما تکرار شد این است كه حوادث شغلی تا چه زمانی قرار است از میان سختگوشترین مردم این سرزمین روزانه به اندازه یك فاجعه انسانی تمام عیار قربانی بگیرند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سازمان پزشکی قانونی در روز ۲۷ آذرماه جاری، از کشته شدن یک هزار و ۱۰۱ نفر در جریان حوادث کار در هفت ماه نخست سال ۹۱ خبر داده که این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال قبل ۱۲ درصد رشد داشته است.
براساس رتبه بندی سازمان پزشکی قانونی، سقوط از بلندی با ۴۵۶ قربانی، اصابت اجسام سخت با ۲۳۶ قربانی، برقگرفتگی با ۱۷۳ قربانی و سوختگی و کمبود اکسیژن به ترتیب با ۶۴ و ۳۲ قربانی به ترتیب رتبههای اول تا پنجم مرگ آورترین حوادث حین کار را به خود اختصاص دادهاند.
آمار منتشر شده از سوی پزشکی قانونی و یک محاسبهٔ سر انگشتی به ما نشان میدهد که روزانه ۵ کارگر، جان خود را در حوادث حین کار از دست میدهند. از این میان، روزانه ۲ کارگر تنها به دلیل سقوط از بلندی، یک کارگر روزانه بر اثر اصابت جسم سخت و ۲ کارگر دیگر به دلایل مختلف از جمله برقگرفتگی، سوختگی و کمبود اکسیژن و... جان میبازند.
با نگاهی به آمار فوق با نگاهی به آمار رسمی در مییابیم که حادثهٔ انفجار معدن یال شمالی در طبس – علیرغم اندوهبار بودن– اتفاق جدیدی نیست و این فاجعه روزانه برای کارگران ایران رخ میدهد. اما به دلیل بیتوجهی افكار عمومی و رسانهها در میان تلی از اخبار به مراتب كماهمیتتر به دست فراموشی سپرده میشوند.
مرگ خاموش کارگران
با نگاهی گذرا به اخبار بخش كارگری ایلنا در مییابیم كه تنها ظرف هفته گذشته، شش خبر رسمی از مرگ و مصدومیت شدید کارگران ساختمانی، تنها بر اثر سقوط از «چاه آسانسور» شده است که بدیهی است انتشار این تعداد خبر رسمی - از خیل وقایعی که هیچگاه به سطح رسانه نمیرسند - بر اثر حوادثی مشابه نشان از مرگ خاموش کارگرانی دارد که برای تامین معیشت خود و خانوادهشان، مجبور هستند به کار در هر شرایطی تن دهند.
در این گزارشهای كه عمدتا از طریق منابع رسمی در اختیار ایلنا قرار میگیرند حتی به اسم قربانیان نیز اشاره نمیشود و تنها با ذکر عنوان شغلی قربانیان از مرگ آنان خبر میدهند كه این موضوع نشان از مظلومیت قشری دارد که بار اصلی تولید کشور را بر عهده دارند.
شاید دلیل ضمنی عدم ذکر اسامی کارگرانی که قربانی حوادث حین کار میشوند کاستن از ابعاد وحشتناک حادثهای باشد که در کشورمان در حال وقوع است و کارگران از آن با نام مرگ خاموش یاد میکنند. چه بسا توجه به این حوادث و بر انگیخته شدن احساسات عمومی جامعه، عزمی جدی را در مسئولان ایجاد کند تا برای حل این معضل، چارهای بیندیشند.
لزوم تامین امنیت محیط کار
عواملی همچون فقدان حداقل آموزش به کارگران، فقدان امکانات ایمنی و بهداشتی، ساعت کار طولانی و متعاقبا خستگی مفرط و پایین آمدن تمرکز در حین کار، عدم امنیت شغلی تنها چند مورد از دلایلی است که مرگ خاموش کارگران رقم میزند.
همچنین به رسمیت شناختن تشکلهای مستقل کارگری و ایجاد فضای باز برای فعالیت كنشگران مستقل کارگری منجر به آن خواهد شد تا مسئولان - اگر عزمی برای حل معضلات کارگران در آنها وجود داشته باشد - مشکلات را بهتر ببینند و صدای اعتراض کارگران بشنوند.
به نظر میرسد قدم اول برای جلوگیری از این فجایع، تقویب بازرسی برای تامین امنیت محیط کار است که هر روز باعث وقوع یك فاجعه انسانی میشود.