رفتن احمدینژاد به مجلس و نطق وی به مهمترین مسأله این روزهای سیاست ایران تبدیل شده است. بنا به اصل هفتادم قانون اساسی، رئیسجمهور حق دارد به مجلس برود و سخنانی را که درباره اداره کشور لازم میداند با مجلس در میان بگذارد.
در شرایط عادی و روابط معقول و منطقی دولت و مجلس، میتوان وضعیتی را تصور کرد که رئیسجمهور در هنگام گرفتن تصمیمات مهم درباره کشور به مجلس برود و دیدگاههای خود و مبانی منطقی آن را با مجلس در میان گذارد و تصمیمات مهم با هماهنگی و اجماع دو طرف گرفته و با قدرت نیز اجرایی شود.
اما متأسفانه اکنون وضعیت دو طرف به جایی رسیده است که رئیسجمهور دو ماه پیش از این و چند روز پیش از موعد حضور در مجلس برای پاسخ دادن به پرسش نمایندگان، آنها را به جلسه با خود دعوت میکند و حضور در چنین جلسهای برای عدهای به تابو تبدیل شد؛ برای یادآوری این وضعیت میتوان به روزنامههای ۲۹ آذر مراجعه کرد.
در آن هنگام، نظر برخی از نمایندگان مجلس ـ که البته بیشتر آنها نیز در جلسه با رئیسجمهور حاضر نشدند ـ این بود که حرکت احمدینژاد به سوی تعامل با مجلس مقطعی و برای فرار از سوال است؛ بعید نیست رفتار احمدینژاد در روزهای اخیر و درخواست وی برای نطق یک طرفه در مجلس که با واکنش منفی برخی از نمایندگان مجلس نیز روبهرو شده، تا اندازه بسیاری، ریشه در پیشینه روابط دو طرف داشته باشد.
ناگفته نماند که اوجگیری رایزنیهای رئیسجمهور با مجمع نمایندگان استانها در هفته اخیر ـ که هدف آن تلاش برای تأثیرگذاری بر تصمیم مجلس در مورد درخواستهای اقتصادی احمدینژاد فرض میشود ـ نشانهای دیگر از تنش بیدلیل و آسیبزا در روابط دو طرف است.
سخنرانی چهارشنبه احمدینژاد در مجلس به دلیل موضوع آن، قطعا موضوعی مهم است. قانون هدفمندی، شیوه و زمانبندی اجرای آن قطعا بر زندگی مردم ایران و فضای سیاسی کشور تأثیرات عمیقی خواهد داشت، ولی آنچه میتوان برای ان اهمیت چندانی قائل نشد، حضور یافتن یا نیافتن احمدینژاد در مجلس پس از نطق خود است.
در این میان، نظر غلامرضا کاتب نائب رئیس کمیسیون بودجه مجلس قابل تأمل است که دعوا بر سر حضور یا عدم حضور پس از نطق خود را یک دعوای جهان سومی دانسته است و اظهار داشته که هیچ گاه چنین دعوایی در یک کشور پیشرفته رخ نمیدهد.
در نگاه وسیعتر، حتی میتوان پاسخ فوری به اظهارات احمدینژاد را نیز ضروری ندانست. اگر رئیسجمهور میخواهد نتیجه مدتها فکر کردن خود و دولتش را در قالب نطق به مجلس ارائه کند، بهتر این است به جای ایجاد التهاباتی که در پناه آن حق مغفول میماند و امکان دارد تصمیمی نادرست برای آینده کشور گرفته شود، پاسخ مستدل و فنی به سخنان رئیسجمهور به افکار عمومی ارائه شود؛ خواه این پاسخ در همراهی نسبی و یا مخالفت جدی با سخنان رئیسجمهور باشد.
در این باره باید گفت، حضور یافتن یا نیافتن احمدینژاد نه احتمالا در پخش جلسه از رسانهها تأثیری میگذارد و نه مانع از این میشود که مردم صدای نمایندگان خود را بشنوند. احمدینژاد حتی اگر در خودروی حامل خود در حال ترک مجلس هم باشد، سخنان نمایندگان را خواهد شنید.
محتوای سخنان رئیسجمهور مهم است؛ تصمیماتی که پس از این نطق در مورد آینده کشور گرفته میشود، بسیار مهمترند، ولی اینکه رئیسجمهور در مجلس بنشیند یا ننشیند هیچ اهمیتی ندارد؛ اگر تصمیم درست برای کشور گرفته شود و اگر همگان، چه در نطق و چه در پاسخ به آن، آینده کشور را مهمتر از نیات سیاسی خود بدانند!