بازخوانی نتایج مذاکرات آلماتی
پنج شرط ایرانی که ۱+۵ آنها را پذیرفته است
گزارشها و تحلیلهای منتشره در روزهای اخیر درباره مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ در آلماتی، همگی بر امیدوارکننده بودن فضا و نتایج این مذاکرات دلالت دارد. از سوی دیگر، مطابق اخبار، محور بحث در این مذاکرات، پیشنهادهای ارائه شده از سوی ایران در مسکو بوده است. این امر ضرورت نگاه به عقب و بازخوانی پیشنهادهای ایران در مسکو را به طور جدی مطرح میکند.
گزارشها و تحلیلهای منتشره در روزهای اخیر درباره مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ در آلماتی، همگی بر امیدوارکننده بودن فضا و نتایج این مذاکرات دلالت دارد. از سوی دیگر، مطابق اخبار، محور بحث در این مذاکرات، پیشنهادهای ارائه شده از سوی ایران در مسکو بوده است. این امر ضرورت نگاه به عقب و بازخوانی پیشنهادهای ایران در مسکو را به طور جدی مطرح میکند.
به گزارش «تابناک»، آنچه از موضعگیریهای مقامات کشورهای غربی و همچنین اخبار و تحلیلهای رسانههای بینالمللی برمیآید، این است که مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ در آلماتی در فضایی مثبت برگزار شده و نتایج آن امیدوارکننده بوده است.
از سوی دیگر، آن گونه که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران پس از پایان این مذاکرات بیان کرد، کشورهای عضو ۱+۵ در آلماتی پاسخ پیشنهادهای ایران در مذاکرات مسکو را ارائه کردند و با توجه به حاکم شدن دیدگاهی واقع بینانهتر بر رویکرد آنها، دیدگاه دو طرف به یکدیگر نزدیکتر شده است.
به این ترتیب، به نظر میرسد برای تحلیل دقیقتر محتوای مذاکرات آلماتی و پیشبینی روند آتی، بازخوانی پیشنهادهای مطرح از سوی ایران در مذاکرات مسکو ضروری باشد. تنها در این صورت است که میتوان دقیقتر دریافت که احتمالاً دو طرف بر سر چه مسائلی توافق دارند و یا این که دلایل تغییرات پدید آمده در رویکرد ۱+۵ نسبت به دورههای پیشین چه بوده است.
آنچه در طی برگزاری مذاکرات مسکو در روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد سال جاری از طریق منابع رسمی به عنوان پیشنهادهای ایران به ۱+۵ مطرح شد، دارای پنج محور کلی بود:
۱ ـ پیشنهاد نخست ایران این است که گفتوگوها باید هدفمند باشد. باید نقطه هدف و آغاز و پایان در این گفتوگوها مشخص باشد. به این ترتیب طراحی یک چهارچوب برای گفتوگوها و اصول و اهداف آن ضروری است.
۲ ـ پیشنهاد دوم این که این گفتوگوها اگر بخواهد موثر باشد، باید مبتنی بر گامهای متقابل باشد.
۳ ـ بحث سوم ایران این است که باید چهارچوب گفتوگوها مشخص و روشن شود که انتهای این گفتوگوها چه وقت است و چگونه باید باشد و این مسیر چگونه قرار است پیموده شود.
۴ و ۵ ـ بحث چهارم و پنجم ایران نیز مربوط به بحث حقوق و تکالیف جمهوری اسلامی ایران است و این که کشورهای طرف مقابل باید حق غنیسازی را برای ایران در چهارچوب «ان پی تی» به رسمیت بشناسند و نباید از حقوق هستهای ایران کاسته شود یا تکالیفی بیش از ان پی تی تحمیل بشود. روشن شدن این بحث، تکلیف تحریمهای شورای امنیت را نیز به لحاظ حقوقی روشن میکند.
افزون بر این، موضوعی که چه در مذاکرات بغداد و چه مسکو مطرح شد، لزوم وارد کردن موضوعات منطقهای، از جمله بحرین و سوریه به مذاکرات ایران و ۱+۵ و گسترش دستور کار گفتوگوها ورای مباحث هستهای معمول بود.
در تحلیل این موارد و تغییرات صورت گرفته در فاصله مذاکرات مسکو تا آلماتی، اشاره به نکاتی درباره هر یک از بخشهای پنجگانه ضروری است:
موضوع نخست، یعنی هدفمند بودن گفتوگوها و مشخص بودن دقیق نقطه آغاز و پایان، در قالب یک مفهوم کلی، یعنی اجتناب از طرح «مذاکره برای مذاکره» و مذاکره برای اتلاف وقت قابل طرح است؛ مسألهای که همواره غرب ایران را به انجام آن متهم میکرد، ولی در واقع خود با ارائه پیشنهادهای غیرعملی، در آن راه گام برمیداشت.
در این رابطه، مهمترین تحول صورت گرفته که مورد اشاره شماری از تحلیلگران غربی نیز هست، تغییر شرایط آمریکا به عنوان تأثیرگذارترین مهره گروه ۱+۵ است. روزنامه «نیویورک تایمز» در مطلبی که روز گذشته منتشر کرده، اشاره میکند که تا پیش از مذاکرات آلماتی، دولت اوباما درگیر مسأله انتخابات و فراهم کردن زمینه انتخاب دوباره بود و طبیعتاً نمیتوانست وارد توافقی با ایران شود که انتقاد اجزایی از صحنه سیاسی این کشور را به همراه داشته باشد.
اما اینک و با از میان رفتن این دغدغه، مانع موجود در این زمینه برطرف شده و با توجه به ابراز تمایلهای مکرر دولتمردان آمریکایی به مذاکره و مصالحه با ایران، تکلیف گروه ۱+۵ نیز در این مورد روشنتر و دستش برای توافق با ایران بازتر شده است.
پیشنهاد دوم، یعنی ضرورت برداشتن گامهای متقابل، هرچند شاید در آغاز کار روشن و بدون ابهام به نظر برسد، در واقع یکی از مسائل مهمی که به عنوان مانعی بر سر راه به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران و ۱+۵ عمل کرده، محتوا و جزییات این گامهای متقابل بوده است.
اگر مواضع «کاترین اشتون» را به عنوان نماینده گروه ۱+۵ مبنا قرار دهیم، این گروه پیش از این نیز همواره از جنبه لفظی بر ضرورت برداشتن گامهای متقابل تأکید داشت؛ اما تفسیرش از ماهیت این گامهای متقابل، به کلی با برداشت ایران متفاوت و اصولاً پذیرش آن از سوی ایران غیرمحتمل بود.
دیدگاه پیشین ۱+۵ در این چهارچوب بر این اساس استوار بود که در ازای توقف غنی سازی ۲۰ درصدی در ایران، خروج ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی از کشور و تعطیلی مرکز غنی سازی «فردو»، غرب تنها تحریمهای بخش هواپیمایی را علیه ایران لغو کرده و از وضع تحریمهای جدید علیه ایران خودداری کند.
به این ترتیب، کاملاً روشن بود که با توجه به ماهیت غیرمتوازن تفسیر ۱+۵ از گامهای متقابل، این پیشنهادها نمیتواند مورد پذیرش ایران قرار گیرد.
اما آنچه در این دور از مذاکرات از منابع رسمی و غیررسمی مطرح شد، این بود که موضوع «تعطیلی» فردو از دستور کار خارج و «تعلیق» غنی سازی در این مرکز مطرح شده است. از سوی دیگر، گویا گستره لغو تحریمها از سوی غرب نیز گستردهتر از موارد محدود پیشین خواهد بود.
پیشنهاد سوم نیز تا اندازه بسیاری با مباحث مطرح درباره پیشنهاد نخست مرتبط است؛ بدین صورت که با مشخص شدن چهارچوب و هدف گفتوگوها، چشمانداز پایان آن و نتایج مورد انتظار نیز مشخصتر خواهد شد. در همین چهارچوب، برخی منابع، همچون سایت اروپای جدید (New Europe) به نقل از دیپلماتهای غربی، این احتمال را مطرح کردند که مذاکرات هستهای تا پایان سال جاری میلادی به نتیجهای مشخص برسد.
اما پیشنهادهای چهارم و پنجم را شاید بتوان مهمترین بخش از بسته پیشنهادی ایران دانست که در ده سال گذشته، نقطه محوری مذاکرات ایران و غرب را در بحث هستهای تشکیل داده است. در حقیقت، مهمترین درخواست ایران از غرب از آغاز تاکنون، به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران در چهارچوب معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای بوده است.
در این زمینه، تغییری که در دور اخیر مذاکرات حاصل شد و البته نشانههای آن از دورههای پیشین نیز قابل مشاهده بود، این بود که محور ادعاهای غرب درباره برنامه هستهای ایران، از صرف غنیسازی و یا غنیسازی با سه و نیم درصد و پنج درصد (مواردی که در ابتدا مطرح بود) خارج شده و اینک بحث صرفاً روی غنی سازی با درصد بالا (۲۰ درصد و بالاتر) است. این خود دستاورد مهمی برای ایران بوده که در مذاکرات آلماتی بیش از گذشته خود را نشان داده است. اکنون حتی رژیم صهیونیستی نیز هیچ بحثی را درباره غنی سازی با درصد پایین ایران مطرح نمیکند.
از سوی دیگر، این نکته که بنا بر توافق طرفین، قرار است پیش از برگزاری دور بعدی مذاکرات در آلماتی، گفتوگوهای فنی و کارشناسی برگزار شود، خود نشانگر عزم موجود برای توجه به این موضوع است، زیرا از میان محورهای پیشنهادی ایران، تنها بخشی که واقعاً نیازمند گفتوگوهای «فنی و کارشناسی» است، همین مسأله حقوق و تکالیف ایران در چهارچوب «ان پی تی» و مباحث مرتبط با آن است.
در پایان درباره نکته نهایی، یعنی پیشنهاد ایران مبنی بر گنجاندن مباحث منطقهای و غیرهستهای در چهارچوب مذاکرات، باید به تغییرات اتفاق افتاده در سطح منطقه در ماههای اخیر و بیش از همه، تحولات سوریه توجه کرد.
در این زمینه، اینک برای غرب محرز شده که بر خلاف پیش بینیهای قبلی، انتظار حصول تغییری چشمگیر در عرصه سیاسی سوریه، به ویژه به شکل کنار رفتن بشار اسد، انتظار واقع بینانهای نیست. از سوی دیگر، ضرورت توجه به نقش و پتانسیل ایران در این کشور نیز بیش از پیش برای غرب آشکار شده و همین امر، احتمال پذیرش توجه به موضوعات منطقهای در قالب گفتوگوهای ۱+۵ را بیشتر کرده است.
به هر حال، مجموعه این عوامل در کنار هم، زمینه وقوع زنجیرهای به هم پیوسته از تغییرات را فراهم کرده که در قالب امیدبخش بودن مذاکرات آلماتی نمود پیدا کرده است.