
در حالی که تحت فشار تحریمها از سال گذشته تا کنون، مشتریان نفتی ایران مجبور به کاهش واردات نفت از ایران شدهاند، در این میان، اهمیت چین برای ایران به عنوان بزرگترین مشتری نفتی ایران در آسیا، مقولهای قابل توجه است. این امر هنگامی مهمتر میشود که توجه داشته باشیم، اکنون روسیه سهم بزرگی از این تحریم به دست میآورد و در حال افزایش مراودات خود با پکن است.
به گزارش «تابناک»، در اواسط ماه ژانویه، مقامات بلندپایه شرکت نفتی راسنفت روسیه، دیداری با مقامات شرکت ملی نفت چین داشتند که در آن توافقات اولیه برای انجام قراردادهای بلندمدت دوجانبه برای همکاری در حوزه انرژی انجام دهند.
در هر صورت، این دیدار از یک توافق اولیه و مذاکره فراتر رفت و چندی بعد، رسانههای روسی خبر دادند که قرار شده در این دیدار، روسیه، میزان صادرات نفت خود به چین را از سیصد هزار بشکه در روز به پانصد هزار بشکه افزایش دهد. این امر علاوه بر تأثیرات مستقیمی که بر روابط مسکو و پکن دارد، تأثیرات مستقیمی بر ایران نیز دارد.
نفت و روابط ایران و چینپیش از سال ۲۰۱۲ به وضوح میتوان گفت که ایران چین را یک بازار مطمئن به شمار میآورد. ایران به میزان ۱۰ تا ۱۶ درصد از نیاز نفتی چین را برطرف میکرده و تحریمهای آمریکا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ چندان تأثیری بر خرید نفت چین از ایران نداشت. البته پکن از همان زمان نیز تلاشهایی برای پیدا کردن تأمین کنندگان جایگزین داشت اما این امر چندان جدی و ضروری نبود.
وفاداری نفتی چین البته چند عامل سیاسی دارد: رهبران چینی دغدغه جدی در خصوص امنیت انرژی دارند. ظاهراً در خصوص وابستگی بیش از اندازه به تأمین نفت از کشورهای حاشیه خلیج فارس ـ که بیشتر در تماس مستقیم با واشنگتن هستند ـ چندان اطمینانی ندارند.
از سویی، تهران نیز به جریان نفت به سوی چین علاقه خاصی داشته و دارد. طی بیش از دو دهه تقابل با غرب و تهدیدات ضمنی و آشکار رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران، تهران همواره به دنبال متحدان قابل اتکا بوده است؛ متحدانی که بتوانند به خوبی تعادل منفی در روابط بینالمللی علیه ایران را به حالت توازن بازگردانند و احیاناً جلوی اقدامات اقتصادی مخرب غرب را بگیرند.
پس از آنکه کشور از دادن این نقش به روسیه ناامید شد، توجهات به تدریج معطوف به چین گشت. مقامات کشور کوشیدند که وفاداریهای چین را با ابزار اقتصادی (به شکلی واضح با ابزار نفت) بخرند.
پکن: از تهران تا مسکواما تقریباً با آغاز سال میلادی قبل و افزایش تدریجی تحریمها علیه ایران، ادامه و گسترش مبادلات نفتی با ایران برای چین ریسکهای بالایی را به همراه آورد. تحریم مالی و نفتی آمریکا و اروپا، تأثیراتی حساس بر معادلات شرکتها و مؤسسات چینی داشت که با ایران مراودات تجاری و مالی برقرار کرده بودند. از سویی بحث خرید نفت از ایران نیز همزمان با محدودیتهای مالی و نقل و انتقال وجوه، دردسر جدیدی برای چین به همراه آورد.
همچنین رخدادهای اخیر در ایران و مباحثی که پیرامون مذاکره با آمریکا مطرح شد، این پرسش را در برابر نخبگان چینی قرار میدهد که آینده سیاست خارجی ایران و ویژگیهای آن چه خواهد بود. این امر نیز منجر به آن میشود که چین در نظر مسکو را به عنوان شریکی مطمئنتر برگزیند.
یک دلیل نیز این است که روسیه عضو اوپک نیست و در نتیجه اختیار و آزادی عمل بیشتری در قبال تعیین سیاستهای انرژی خود دارد. دوم آن که با بازگشت ولادیمیر پوتین به صندلی ریاست جمهوری روسیه سیاست خارجی چین بیشتر از پیش، آسیا محور شده است. سوم گسترش روابط دو کشور در سالهای اخیر در تقریباً تمام حوزهها و موفقیت در مراودات دو جانبه چین را بیشتر به این امر رهنمون میشود که روسیه شریکی مطمئن در بحث انرژی است.
میزان واردات نفت چین از روسیه و ایرانهرچند روسیه و چین برای سالهاست که پیرامون مراودات در حوزه انرژی مذاکره میکنند، نتایج این مذاکرات به کندی خود را نشان داده است. در سال ۲۰۰۹ روسیه ساخت «اسپو ۱» فاز اول خط لوله نفتی سیبری شرقی به اقیانوس آرام را تکمیل کرد. در حال حاضر ظرفیت این خط لوله ششصد هزار بشکه در روز است که توان آن را دارد که تا سال ۲۰۲۵ به یک میلیون و ششصد هزار بشکه افزایش یابد.
پس از آن در سال ۲۰۱۰ مسکو اقدام به تکمیل خط لوله «اسکووردینو - داکین» کرد که ادامه اسپو ۱ بود و آن را به مناطق شمالی چین متصل میکرد. ظرفیت این خط لوله نیز سیصد هزار بشکه است که تا ۲۰۲۵ قرار است به ششصد هزار بشکه برسد. در نهایت فاز دوم اسپو نیز در سال ۲۰۱۲ رقم خورد که ظرفیت آن از سیصد هزار بشکه فعلی قرار است تا سال ۲۰۲۵ به یک میلیون بشکه در روز برسد.
از سویی به رغم آن که روسیه از این طریق بازار نفت چین را یک بازار دم دست برای خود میداند، این امکان را دارد که در سالهای آتی، نفت سیبری را به خطوط کشتی رانی اقیانوس آرام نیز برساند. همه اینها بستگی به یک مقدمه دارد و آن افزایش صادرات نفت به چین است.
چین در سال میلادی قبل همزمان با آغاز تحریمها علیه ایران، با کمی وقفه به تدریج اقدام به کاهش واردات نفت خود از ایران و افزایش واردات از روسیه کرد، به گونهای که از رقم ۵۵۰ هزار بشکه در سال ۲۰۱۱ به رقم ۴۳۳ هزار بشکه در پاییز ۲۰۱۲ رسید. تا پایان سال ۲۰۱۲ بر اساس آمار واردات نفت چین از ایران به میزان ۲۲ درصد کاهش یافته است. این امر برای ایران که چین را یک مشتری مطمئن در نظر میآورد، یک هشدار و همچنین یک ناامیدی است.
در همین مدت، نگاهی به میزان واردات نفت چین از روسیه نشان میدهد که این واردات از رقم ۳۹۵ هزار بشکه در روز به پانصد هزار بشکه افزایش یافته است؛ تقریباً برابر ۱۱۲ هزار بشکه کاهشی که از واردات نفت ایرانی صورت گرفته است. با این وصف که مسکو اکنون توان افزایش ظرفیت صادرات به چین را نیز دارد.
اما این موضوع محدود به چین نیز نمیشود. چندی پیش، آنکارا از شرکت روسی گازپروم درخواست افزایش صادرات گاز به ترکیه را برابر با سه میلیون متر مکعب در روز (برابر با ۵۵ هزار بشکه) داد. این امر هرچند در ظاهر ارتباطی با ایران نداشت، اما با فاصله اندکی از انفجارهایی بود که در خطوط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه رخ داد.
انگیزه روسیه اقتصادی است نه سیاسیالبته باید یاد آور شد که افزایش مراودات روسیه با چین در حوزه انرژی، از دید روسیه ناشی از شرایط سیاسی که ایران را در بر گرفته است، نیست. در جایی که پکن در تلاش برای ایجاد تنوع در تأمین کنندگان انرژی خود است، این امری مسلم است که دولت عملگرای روسیه، این فرصت استثنایی را از دست ندهد.
از سوی دیگر، باید این را در نظر داشت که به تازگی پوتین شرکتهای نفتی روسیه را اجبار به رسیدن به رکورد تولید ده میلیون بشکه نفت در روز برای یک دهه آینده کرده است. رسیدن به این هدف بدون جذب سرمایهگذاری خارجی به هیچ وجه مقدور نخواهد بود. در نتیجه فروش نفت به چین اهمیت بسیاری خواهد داشت، زیرا معمولاً زمانی که چین اقدام به خرید نفت از یک تأمین کننده میکند، در زیرساختهای بالا دستی و پایین دستی آن نیز سرمایهگذاری میکند تا از جریان مداوم انرژی اطمینان حاصل کند.
در این شرایط مسکو، وضعیت کنونی ایران را یک فرصت استثنایی تلقی میکند. اما چین نیز آن قدرها بیاحتیاط نیست که به یکباره اقدام به توقف صادرات نفت از ایران کند، زیرا رشد اقتصادی این کشور و اطمینان از بازپروری اقتصادی در شرایط بحران اقتصادی این اجازه را به نخبگان سیاسی چین نمیدهد.
مذاکرات اخیر پکن و مسکو بر سر انرژی این هشدار را به ایران میدهد که نفت ایران برای چین چندان ضروری و اجتنابناپذیر نیست. به عبارت دیگر، اکنون ایران باید بیشتر نگران از دست دادن بازار نفت چین باشد تا آنکه چین نگران از دست دادن ایران به عنوان یک تأمین کننده انرژی باشد.