عشق میان دخترعمو و پسرعمو جنایتی را طراحی کرد که قربانی آن راننده وانتی بود که نمیدانست، همسرش با پسرعمویش رابطه دارد.
به گزارش شرق، ماموران پلیس ورامین 12اسفند سال گذشته جسد مرد جوانی را کشف کردند که به نظر میرسید به قتل رسیدهاست. جنازه به پزشکی قانونی انتقال دادهشد و پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی مقتول آغاز کرد. بررسی مدارک شناسایی مقتول نشان داد او سعید نام دارد و 36 ساله است که با وانتش کار میکرد و هزینه زندگیاش از این راه تامین میشد. با مشخصاتی که ماموران به دست آوردند اولیایدم شناسایی شدند و مورد تحقیق قرار گرفتند. ملیحه همسر مقتول وقتی شنید جسد شوهرش پیدا شده است شکایتی به ماموران پلیس ارایه داد و گفت که از نحوه مرگ همسرش هیچ اطلاعی ندارد. این زن در بازجوییها گفت: شوهرم هر روز صبح برای کار از خانه بیرون میرفت. او با وانتش باربری میکرد. تا جایی که میدانم با کسی دشمنی نداشت و نمیدانم چرا کشته شدهاست.
ملیحه در حالی این ادعا را مطرح کرد که کارشناسان پزشکی قانونی تشخیص دادند در خون این مرد نوعی داروی خوابآور پیدا شده و علت اصلی مرگ نیز خفگی و مسمومیت دارویی بودهاست. یافتههای پزشکی قانونی ظن پلیس را نسبت به ملیحه برانگیخت چراکه این روش قتل معمولا توسط زنان به کار گرفته میشود. بنابراین زن 30ساله تحت نظر قرار گرفت. بررسی تلفن همراه ملیحه و تعقیب نامحسوس او مشخص کرد او با مردی جوان رابطه دارد. این مرد بسیار جوانتر از ملیحه بود اما آنها رابطه نزدیکی با هم داشتند، ملیحه 21 اسفند سال گذشته بازداشت شد و بازپرس قریشیزاده و تیم کارآگاهان اداره مبارزه با قتل او را تحت بازجویی قرار دادند. این زن بعد از چندین جلسه بازجویی بالاخره لب به اعتراف گشود و گفت شوهرش را قربانی عشق به پسرعمویش کردهاست.
ملیحه در بازجوییها گفت: بعد از اینکه با سعید ازدواج کردم و به تهران آمدم رابطهام با خانوادهام کم شد تا اینکه سال گذشته در سفری که به شهرمان داشتم پسرعمویم حمید را دیدم. او بزرگ و جوان جذابی شده بود که من را بهشدت به خودش جذب کرد. ما رابطه نزدیکی با هم نداشتیم تا زمانی که حمید برای درس خواندن به تهران آمد. او در دانشگاهی نزدیکی خانه ما درس میخواند و اینطور بود که رابطه ما خیلی صمیمانه شد. رفتوآمد حمید به خانه من باعث شد کمکم از شوهرم فاصله بگیرم و به پسرعمویم نزدیک شوم. آنقدر عاشق او شدهبودم که نمیتوانستم زندگیام را اینطور ادامه بدهم از طرفی نمیتوانستم طلاق بگیرم.
ملیحه درباره اینکه چرا نمیتوانست جدا شود، گفت: وقتی که خیلی جوان بودم با مردی ازدواج کردم و به دلیل اختلافاتی که با او پیدا کردم جدا شدم. برای طلاق گرفتن از همسر اولم سختی زیادی کشیدم و در نهایت توانستم خانوادهام را راضی کنم تا به جدایی من رضایت دهند. بعد با سعید آشنا شدم و ازدواج کردم اگر این بار هم میخواستم چنین کاری بکنم خانوادهام مخالفت میکردند و جلو من را میگرفتند از طرفی ممکن بود آنها متوجه شوند، با پسرعمویم رابطه دارم و او را از من دور کنند. در برابر آن عشق نتوانستم مقاومت کنم و از طرفی نمیخواستم بیشتر از این هم به شوهرم خیانت کنم به همین دلیل تصمیم به قتل او گرفتم به پسرعمویم گفتم چه نقشهای دارم و او هم با من همکاری کرد.
متهم در مورد نحوه قتل گفت: شب که شوهرم به خانه آمد به او شام دادم و بعد هم دوغ خورد. عادت داشت هر شب دوغ میخورد من هم در دوغی که درست کردهبودم مقداری دارو ریختم. میخواستم کاری کنم که بخوابد و بعد با کمک حمید او را بکشم، حمید در حمام مخفی شدهبود. سعید با وجود خوردن دارو ناگهان با صدای بازشدن در بیدار شد به بهانه اینکه ماهواره خراب است او را به پشتبام فرستادم به این امید که حالش بد شود و از پشت بام به پایین بیفتد. اما زود برگشت و گفت حالش خوب نیست و فردا ماهواره را درست میکند همین که دراز کشید حمید وارد شد و او را با روسری خفه کرد و بعد جسدش را پشت وانت گذاشت و باهم آن را به سمت قرچک ورامین بردیم و آنجا رها کردیم.
یک روز بعد از این اعترافات حمید هم بازداشت شد. او نیز گفتههای دخترعمویش را تکرار کرد و گفت عشق باعث این جنایت شد. متهم گفت: طراح اصلی نقشه ملیحه بود البته من هم با آن موافق بودم و میخواستم به ملیحه برسم، به همین دلیل هم وارد خانه ملیحه شدم و به نقشهای که کشیدهبود عمل کردم، اما لحظه آخر دلم لرزید و ترسیدم، گفتم این کار را نمیکنم اما ملیحه جواب داد دیگر راهی نداریم و چون سعید را مسموم کردهاست مجبوریم او را بکشیم. من هم بالاخره این کار را کردم و حالا هم از کرده خودم به شدت پشیمان هستم.
او در مورد اینکه چرا به این رابطه ادامه میداد گفت: از اتفاقی که افتادهبود ناراحت بودم. میدانستم کار بدی میکنم و نباید با زنی شوهردار رابطه داشته باشم اما نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم. به ملیحه دل بسته بودم با اینکه فاصله سنی زیادی داشتیم اما چون او دختر عمویم بود اگر شوهرش میمرد یا از او جدا میشد پدر و مادرم به این ازدواج رضایت میدادند، به همین دلیل هم تصمیم گرفتیم او را بکشیم. در این مدت که به خانه ملیحه رفت و آمد میکردم شوهرش هم شک کرده و چندبار در مورد این مساله به ملیحه تذکر دادهبود و دخترعمویم دیگر نمیتوانست به این شکل و مخفیانه به رابطه با من ادامه بدهد.
متهم گفت: بعد از قتل بود که دیگر نتوانستم در تهران بمانم و تصمیم گرفتم تا زمانی که همه چیز آرام شود به شهرمان برگردم اما پدر و مادرم به این سفر زودهنگام شک کردهبودند و مدام از من پرسوجو میکردند. هربار بهانهای میآوردم تا اینکه ملیحه بازداشت شد و بلافاصله بعد از آن من هم دستگیر شدم.
بعد از اعتراف متهمان و شکایت اولیایدم مقتول، بازپرس قریشیزاده دستور داد تا صحنه قتل بازسازی شود. متهمان و ماموران پرونده به خانه سعید رفتند تا صحنه قتل بازسازی شود، هر دو متهم یکبار دیگر اعترافات قبلی خود را توضیح دادند و صحنه قتل نیز بازسازی شد، تحقیقات از دو متهم همچنان ادامه دارد.