دو مرد جوان که در پرونده‌های جداگانه مرتکب قتل شده بودند، با رضایت اولیای‌دم از قصاص رهایی یافتند و به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شدند. این دو با توجه به سال‌های زیادی که در زندان بودند به‌زودی آزاد می‌شوند.
به گزارش شرق، در اولین محاکمه پسر جوانی که در نزاع، جوان دیگری به نام سعید را به قتل رسانده بود محاکمه شد. در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: حسین متهم پرونده در سال 85 جوانی به نام سعید را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. مطابق گزارشی که در پرونده آمده حسین و سعید بر سر دختری به نام لاله با هم درگیر شدند و در این درگیری سعید با ضربه چاقوی حسین زخمی شد و در بیمارستان جان خود را از دست داد.
وی ادامه داد: اولیای‌دم با دریافت دیه رضایت خود را اعلام کرده‌اند. با توجه به اینکه متهم یک‌بار در این شعبه محاکمه و به قصاص محکوم شده است و در پی رضایت اولیای‌دم اجرای حکم قصاص ساقط شده، به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست دارم متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم مجازات شود ضمن اینکه اتهام او از نظر دادسرا ثابت شده است.
در ادامه حسین در جایگاه حاضر شد. او اتهام خود را قبول کرد و گفت: زمانی که این اتفاق افتاد من خیلی جوان بودم و نمی‌دانستم کاری که می‌کنم چه هزینه‌ای دارد. بعد از این حادثه بود که فهمیدم چقدر اشتباه کردم. من تا پای چوبه دار هم رفتم و برگشتم.
او درباره روز حادثه گفت: در شهرزیبا قدم می‌زدم که یکدفعه راننده پرایدی جلوی پایم ایستاد و به من گفت به خواهرش متلک گفته و مزاحم او شده‌ام. جواب دادم این کار را نکرده‌ام اما توجهی نکرد و به من فحش داد. یک دختر و دو پسر دیگر هم در خودرو او بودند. به جز دختر بقیه پیاده شدند و به سمت من هجوم آوردند و مرا زدند. دوستانم به کمکم آمدند، چاقویی همراهم بود. آن را بیرون کشیدم و به سمت سعید- راننده پراید-پرت کردم. او من را زیر مشت گرفته بود و می‌زد. یک ضربه به او زدم. خون زیادی از بدنش رفته بود. دوستانش او را به بیمارستان بردند و من به خانه رفتم و چند ساعت بعد هم به اتهام قتل بازداشت شدم. آن موقع فهمیدم دختری که سعید از او صحبت می‌کرد خواهرش نبوده بلکه دوستش بوده البته من هیچ حرفی به آن دختر نزده بودم و نمی‌دانم چرا سعید به من حمله کرد.
حسین ادامه داد: از سال 85 در زندان هستم و این مدت خیلی به من سخت گذشته است. بیش از شش‌سال زیر حکم مرگ بودن آدم را نابود می‌کند. دیگر هیچ چیز برایم نمانده است. پدر و مادرم دارایی‌شان را فروختند تا پولی که اولیای‌دم خواسته بودند بدهند، زندگی‌شان به خاطر من از بین رفت و از این اتفاق خیلی ناراحت هستم. درخواست دارم تا دادگاه در مجازاتم تخفیف دهد تا از زندان بیرون بیایم و به مادر و پدرم کمک کنم.
در پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را با احتساب ایام بازداشت به شش سال و نیم، حبس محکوم کردند.
سپس جلسه دوم برگزار شد، در ابتدای جلسه نماینده دادستان علیه مرد جوانی که همسر صیغه‌ای خود را به قتل رسانده بود، اقامه دعوا کرد. وی گفت: جواد -متهم حاضر در پرونده- چهارم آبان سال 84 بعد از درگیری لفظی با سحر همسر صیغه‌ای خود، او را به قتل رسانده است. متهم جسد را در یخچال مخفی کرده و از خانه متواری شده بود که بعد از چند روز جسد پیدا شد. هرچند اولیای‌دم اعلام رضایت کرده‌اند اما از نظر دادسرا متهم باید مجازات شود و من به عنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی در این خصوص را دارم.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: وقتی این اتفاق افتاد، 22 ساله بودم. یک سالی میشد که با سحر زندگی می‌کردم. او همسر صیغه‌ای من بود. می‌دانستم از ازدواج اولش یک دختر دارد و گاهی برای دیدن او با شوهر سابقش تماس می‌گرفت. سحر می‌گفت من را دوست دارد اما رفتارهایش طوری بود که نمی‌توانستم تحمل کنم، چند ماه از ازدواجمان گذشته‌‌بود که به همسرم شک کردم. به او گفتم نباید به جز من با شخص دیگری رابطه داشته باشد. جواب داد من بی‌دلیل شکاک هستم و او با کسی رابطه ندارد اما من همچنان به او مشکوک بودم تا اینکه روز حادثه با هم دعوا کردیم. آنقدر عصبی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را خفه کردم زمانی که داشتم سحر را خفه می‌کردم اصلا در حال خودم نبودم. یک لحظه به خودم آمدم و دیدم نفس نمی‌کشد. دیگر کاری از دستم برنمی‌آمد و نمی‌توانستم او را برگردانم به همین دلیل هم جسد را در یخچال گذاشتم. چند روز بعد هم مادر مقتول به سراغ دخترش آمده و جسد را پیدا کرده بود. در تمام این سال‌ها تلاش کردم اولیای‌دم من را ببخشند. شوهر اول سحر به عنوان ولی دخترش نسبت به من اعلام رضایت کرد اما مادر سحر حاضر به گذشت نبود. او اسفندماه اعلام رضایت کرد. هفت سال و نیم است که در زندان هستم و خواهش می‌کنم در مجازاتم تخفیف دهید، دیگر طاقت ماندن در زندان را ندارم.
در پایان جلسه، هیات قضات شعبه 71 درخصوص این پرونده نیز وارد شور شدند و متهم را به حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند و از آنجایی که دوران حبس را گذرانده بود او به‌زودی آزاد می‌شود.
امیدوارم سرشان به سنگ خورده باشد و اصلاح شده باشند.