دختربچهای در میهمانی عید به طرز عجیبی گم شد و همه را به دردسر انداخت.همه تصور داشتند این دختر خردسال با طلاهایی که نزدش دارد ربوده شده است.
به گزارش وطن امروز، عقربهها ساعت 12 نیمهشب ششمین روز عید را نشان میداد که ناگهان صدای جیغ و فریاد زنانهای سکوت شبانه را در جنوب پایتخت شکست. زن جوان که نگران دختربچه 2 سالهاش بود با دویدن به کوچه دنبال رهگذری بود تا نشانی از دخترش بگیرد و همزمان عده زیادی زن و مرد از خانهای با دیوار آجری بیرون ریختند و همه به تکاپو افتادند.پدر دختربچه گم شده که نگران بود خیلی زود با پلیس 110 تماس گرفت و خواست تیمی از ماموران برای ردیابی بچهاش وارد عمل شوند.
با مخابره این ماجرا تیمی از ماموران پلیس کلانتری در محل حاضر شدند، پدر جوان که از ناپدید شدن بچهاش شوکه شده بود به پلیس گفت: برای عید دیدنی به خانه عمویم آمده بودیم و «پرنیا کوچولو» که 2 سال دارد در خانه بازی میکرد و ما نیز در حال دیدن فیلم بودیم، خانه پر از میهمان و هیاهو بود و بچههای زیادی با هم بازی میکردند، ما بزرگترها هم غرق فیلم و حرف زدن بودیم، وقتی خواستیم به خانه برگردیم دیدیم از پرنیا اثری نیست. همه جای خانه را زیر و رو کردیم اما خبری نبود و احتمال میدهیم از خانه خارج شده باشد.ماموران در گام نخست تحقیقات از اهالی خانه متوجه شدند آخرینبار پرنیا کوچولو در حال بازی کردن در راهپلهها و نزدیک در خروجی دیده شده است.
یکی از میهمانان گفت: وقتی شب به خانه رسیدیم پرنیا را دیدیم که در راهپلهها با کفشها بازی میکند و بعد از آن دیگر دختربچه را ندیدیم. در این مرحله ماموران در حالی که شنیده بودند پرنیا کوچولو النگو، گوشواره و گردنبند طلا همراه داشته احتمال دادند به بیرون از خانه رفته و قربانی سرنوشتی مرموز شده است. در تجسسهای محلی مشخص شد سرکوچه این خانه همیشه گروهی پسر جوان که خلافکار و معتاد هستند روی پله مغازهای مینشينند و جالب اینکه در شب حادثه هیچ اثری از این پسران نبود. پلیس با همین فرضیه که پسران جوان با دیدن دختربچه که طلاجات با خود داشته وی را ربودهاند به تعقیب آنان پرداختند و خیلی زود 3 تن از آنان به نامهای «مهدی»، «داوود» و «محسن» را در خانههایشان دستگير کردند.
این 3 پسر در بازجوییهای شبانه ادعا کردند اطلاعی از سرنوشت دختربچه نداشته و تا زمانی که در کوچه ایستاده بودند این کودک را ندیدهاند.
همزمان با این بازجوییها و در حالیکه 2 دوست دیگر این پسران تحت تعقیب بودند تیمهای عملیاتی جداگانهای در محل ناپدید شدن دختربچه گشتزنی میکردند و هنوز صبح نشده بود که یک خودروی رها شده در نزدیکی پاتوق جوانان شیشهای محله پیدا شد و پلیس با بررسی پلاک خودرو متوجه سرقتی بودن آن شد و فرضیه آدمربا بودن 3 جوان پررنگتر شد.
ماموران با به دست آمدن این سرنخ احتمال دادند آدمربایان در 2 گروه دست به این کودکربایی زدهاند که 3 جوان به عنوان زاغزن تحت بازجویی قرار گرفتند که یکی از آنان ناچار اعتراف عجیبی کرد.
مهدی در اعترافاتش به پلیس گفت: ما در کودکربایی هیچ نقشی نداشتیم و تنها با پراید سرقتی در محل در حال گشتزنی بودیم و داخل خودرو شیشه میکشیدیم. وقتی چراغهای گردان پلیس را دیدیم تصمیم گرفتیم پراید سرقتی را رها کنیم تا دستگیر نشویم.با اطلاعات به دست آمده، ماموران 2 پسر جوان دیگر را که داوود و محسن نام دارند تحت بازجوییهای فنی قرار دادند که آنها نیز به سرقت پراید نقرهایرنگ اعتراف کردند و خود را در ماجرای کودکربایی بیگناه دانستند.تجسسهای پلیسی تا صبح ادامه داشت تا اینکه با شنیده شدن صداهایی از داخل کمددیواری خانه عموی پرنیا کوچولو راز این پرونده فاش شد.
ماموران وقتی برای افشای راز ناپدیدشدن دختربچه پیش خانوادهاش رفتند با داستان عجیبی روبهرو شدند، مادر جوان به پلیس گفت: ساعت 5/8 صبح بود که صدای گریه پرنیا را از کمد دیواری اتاق شنیدیم.
این زن گفت: ابتدا فکر میکردم خیالات است اما وقتی به دنبال صدا رفتم دیدم که پرنیا داخل کمد خواب بوده و وقتی از خواب بیدار شده از ترس شروع به گریه کرده است، از خوشحالي وی را در آغوشم گرفتم و گریه کردم.بنابراین گزارش، 3 پسر جوان برای پیگیری و افشای دیگری سرقتهایشان در اختیار پلیس هستند.