جسد مرد 32 سالهيي كه يكشنبه گذشته، اميرحسين 6 ساله (فرزندش) را به قتل رسانده بود، صبح ديروز در يكي از قسمتهاي اداري راهآهن پيدا شد؛ او خود را حلقآويز كرده بود. مجيد يكشنبه گذشته كه مادر «اميرحسين» بالاي سر جسد بود، حضور نداشت كه فريادهاي همسر اولش را بشنود كه ميگفت «اين بود مشهد بردن پسرم؟»
به گزارش اعتماد، اميرحسين كه تحت حضانت مادرش به سر ميبرد در حالي روز حادثه همراه پدر بود كه قرار بود به مشهد برود. مجيد به همسر اولش گفته بود بگذار اميرحسين نزد من بيايد، ميخواهم او را به مشهد ببرم. مادر اميرحسين نيز از شوهر سابقش خواسته بود همگي با هم به سفر بروند ولي مجيد به بهانه حضور دوستان ديگرش در اين سفر، از خواسته او سر باز زده بود. اينك پرونده يك فرزندكشي با كشف جسد حلقآويز شده پدر كودك كه متهم اصلي قتل محسوب ميشد مختومه شده است.
ماجراي قتل اميرحسين چه بود
هنوز آفتاب روز يكشنبه 18 فروردين ماه غروب نكرده بود كه يكي از ساختمانهاي شهرك مطهري در كيانشهر تهران مملو از ماموران پليس و مردم شده بود. در همين حال امدادگران اورژانس مرگ كودك را تاييد كردند. ماموران پليس زماني به محل حادثه رسيدند كه گفته ميشد چندين ساعت از قتل اميرحسين گذشته بود. يكي از همسايگان درباره آن لحظه گفت: خودم بالا سر بچه بودم. صورت او كاملا سياه شده بود. صداي آژير خودروهاي مختلف در زير ساختمان با فريادهاي مادر اميرحسين آنقدر آميخته بود كه همه همسايگان از بلوكهاي ديگر نيز به اين ساختمان آمده بودند.
يكي از همسايههاي خانه اميرحسين در رابطه با روز حادثه گفت: ساعت سه بعد از ظهر هجدهم فروردين در راهرو بوديم كه مجيد (پدر مقتول) را در ساختمان ديدم كه از واحدش بيرون آمده و با ما سلام و عليك كرد و از ساختمان خارج شد.
خانم كاظمي ادامه داد: هنوز سه ساعت نگذشته بود كه سر و صداهايي در راهرو پيچيد، وقتي بيرون آمدم متوجه شدم دو عمه كودك، نامادرياش و خواهر نامادرياش پشت در واحد ايستادهاند و نميدانند داخل بروند يا خير. شهروند ساكن كيانشهر وقتي علت را جويا شد به او گفتند: ميترسيم برويم داخل و حرفهاي پدر اميرحسين راست باشد، آخر ميگويد اميرحسين را كشته است. خانم كاظمي ادامه داد: زماني كه وارد آپارتمان شدند صداي جيغشان آنقدر زياد بود كه من هم به داخل رفتم و با جسد كبود شده كودك مواجه شدم. ماموران پليس زماني كه از طريق همسايهها از حادثه باخبر شدند نيز رسيدند و امدادگران اورژانس مرگ كودك را تاييد كردند.
پدر اميرحسين متهم به فرزندكشي
با وقوع اين حادثه و حضور بازپرس كشيك قتل تحقيق از نامادري اميرحسين كه جسد را يافته بود آغاز شد. او توضيح داد كه پدر اميرحسين قبل از حضور در خانه، او را با موتورش رسانده و گفته كه پسري را كشته است. نامادري اميرحسين به ماموران گفت: او چند بار به من گفت تنها نرو بالا چون ميترسي. با دستور بازپرس رودگر، كشيك قتل تهران، بررسيهاي پليس آغاز شد و در محل حادثه كه يك آپارتمان 65 متري بازسازي شده از شهرك شهيد مطهري است يادداشتهايي از پدر اميرحسين پيدا شد. در اين يادداشتها او گفته بود كه از زندگي خسته شده و قصد خودكشي دارد. با اين حال ماموران پليس يافتن اين مرد را در دستور كار قرار دادند.
مردي شوخطبع و تندمزاج
پرس و جوهاي خبرنگار اعتماد از محل زندگي مجيد در شهرك شهيد مطهري كيانشهر حاكي از آن است كه وي مرد بسيار شوخطبع و سادهيي بود كه با همه همسايهها نيز درددل ميكرد. با وجود اينكه تنها چند ماه از حضور مجيد و همسر دومش در يكي از بلوكهاي جنوبي شهرك ميگذشت ولي اكثر همسايهها ميدانستند مجيد همسر اول خود را طلاق داده، حضانت پسرش با همسر اولش است و اكنون با همسر دوم خود زندگي ميكند. همسايههايي كه بيشتر با مجيد در ارتباط بودند به خبرنگار ما گفتند او از دي ماه از كار خود در راه آهن اخراج شده بود و از آن زمان بيكار بوده است. همچنين يكي از همسايههاي مجيد درباره ارتباطات وي گفت: مجيد از مدتي قبل به فروشنده سوپرماركت محله و چند نفر از همسايههاي خود گفته بود تصميم دارم فرزندم را كشته و خود را نيز دار بزنم. چند روز قبل از نوروز 92 نيز زماني كه همسايهها مشغول شستن فرشهاي خود بودند، مجيد سر درددلش باز شده و به مردان همسايه گفته بود: من با اينكه از همسر اول خود جدا شدهام ولي هنوز با او در ارتباط و به او علاقهمند هستم. كاسبهاي محله و همسايههاي نزديك به اين پدر 32 ساله ميگويند او از خيليها حلاليت گرفته بود و ميگفت ميخواهد خود را راحت كند.
چرا آن روز اميرحسين با پدر بود؟
هنوز چند ساعت به پايان هفدهم فروردين ماه باقي مانده بود كه مجيد همسر دوم خود را به منزل خواهرش رساند و گفت قصد سفر به مشهد را دارد و از او خواست شب را در منزل خواهرش بماند. مجيد كه شرايط را براي به قتل رساندن فرزندش مهيا ميدانست براي گرفتن كودك به منزل همسر اول خود در اسلامشهر مراجعه كرد و با عنوان اين موضوع كه ميخواهد اميرحسين را به مشهد ببرد، او را از همسر اول خود گرفت. مادر امير حسين كه نميدانست آخرين بار است اميرحسين 6 سالهاش را ميبيند از شوهر سابق خود خواست تا او هم همسفر آنها شود ولي مجيد گفت قرار است اين سفر را با اكيپي از همكاران مرد خود برود و به اين ترتيب كودك خود را به منزل برد. هنوز پاسخ آزمايشهاي پزشكي قانوني اعلام نشده كه اميرحسين دقيقا چه ساعتي به قتل رسيده ولي با توجه به حرفهاي كساني كه جسد را ديده بودند، صورت طفل به كبودي گراييده بود: برخي عوامل اورژانس گفتهاند اين كودك صبح به قتل رسيده است.
نزديكترين همسايه اين خانواده گفت: هنگامي كه جسد را ديده بود چادري رويش كشيده شده بود و پتويي زير او بود و بالشي در كنارش قرار داشت كه گفته ميشود با آن خفه شده است ولي من فكر ميكنم مرگ اين كودك بدون اينكه زجر بكشد اتفاق افتاده زيرا با اينكه ما در منزل بوديم ولي به هيچ عنوان صداي جيغ يا فرياد اميرحسين را نشنيديم. اين همسايه همچنين اضافه كرد زماني كه مادر اميرحسين از طريق نامادري متوجه جريان شده و بالاي سر جسد حاضر شده بود ناله ميكرد: مجيد، اين بود مشهد بردن فرزندم؟ اين بود آن سفري كه ميگفتي؟
پايان پدر 32 ساله
همزمان با اينكه تيتر يك صفحه حوادث برخي از رسانهها خبر قتل كودك شش ساله در كيانشهر شده بود، مجيد مشغول محكم كردن طناب دار، دور گردن خود در يكي از اتاقهاي قسمت اداري راهآهن بود. او كه در واپسين لحظات كارت عابربانك، گوشي موبايل و وسايل ديگر خود را به همسر دوم خود رسانده بود و قرض خود را به همسايه طبقه دومي نيز ادا كرده بود و همه شرايط را براي كشتن خود فراهم ديده بود قبل از ظهر ديروز طنابدار را بر گردن خود انداخت و خود را از سقف حلقآويز كرد.
عطاءالله رودگر، بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران كه به پرونده قتل اميرحسين رسيدگي ميكند گفت: هنوز نميتوان با قطعيت درباره علت مرگ اين كودك سخن گفت زيرا به سادگي نميتواندحلقآويز شدن پدر با عامل قتل اميرحسين يكي بوده باشد. اين مقام قضايي همچنين تاكيد كرد: تحقيق درباره قتل اميرحسين همچنان ادامه دارد و درباره مرگ پدر اين كودك نيز در حال جستوجو هستيم.