شاید
تصور و باور عمومی بر این است که کشورهای اسلامی قاعدتا باید بر محور
اقتصاد اسلامی اداره شوند و آموزههای اسلامی آن گونه که در قرآن کریم و
سنت آمده، در این کشورها نمود و ظهور بیشتری داشته باشد؛ اما نتایج پژوهش
دو تن از اساتید دانشگاه جورج واشنگتن، نشان میدهد که بیشتر کشورهای
اسلامی، اصول اقتصاد اسلامی را رعایت نمیکنند!
به گزارش «تابناک» در
دهههای اخیر، مطالعات در حوزه علوم اجتماعی و انسانی در حوزهای خاص معطوف
به تأثیر ادیان بر روابط اجتماعی و سیاسی ممالک و کشورها شده است و
نظریات متفاوتی از تأثیرگذاری دین در حوزههای مختلف اجتماع مورد توجه
اندیشمندان و پژوهشگران غربی و شرقی واقع شده است.
یکی از این
حوزهها بدون شک، حوزه اقتصاد است و تأثیر و تأثر دین بر حوزه اقتصاد مورد
توجه برخی از پژوهشگران قرار گرفته تا روابط و پیوند میان دین و فعالیتهای
اقتصادی در سطح خرد و کلان را در جوامع گوناگون به معرض آزمون درآوردند.
در
پژوهش اخیر که شهرزاد رحمان و حسین عسکری، دو تن از اساتید دانشگاه جورج
واشنگتن انجام دادهاند، برآوردی از میزان اسلامی بودن اقتصاد ۲۰۸ کشور در
سراسر دنیا صورت گرفته که نتایج قابل تأمل آن، بسیار جالب توجه است.
این
دو، از یک روششناسی خاص با دستهبندی فعالیتهای اقتصادی کشورهای مختلف و
استخراج آموزههای اقتصادی از منابع دینی، اقدام به ایجاد شاخصی به نام
شاخص اسلامی بودن اقتصاد کشورها کردهاند و بر اساس این شاخص، رتبه
کشورهای مورد بررسی را از نظر نزدیکی به شاخصهای اقتصاد اسلامی ارزیابی
کردهاند.
کشورهای اسلامی چقدر مسلمان هستند؟ این
دو پژوهشگر برای دریافت این موضوع، اقدام به جمعبندی اصول اقتصادی در
اسلام بر مبنای متن قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) کردهاند. بر پایه
پژوهش این دو، اسلام بر خلاف سایر ادیان در مبانی و اصول خود، حتی جزییات
ایجاد یک سیستم اقتصادی کامل و منسجم را ارائه کرده است.
هدف اصلی
اسلام در اقتصاد از دیدگاه این دو با توجه به مستندات، ایجاد رفاه برای
دیگر ابنای بشر و به ویژه مسلمانان و همچنین ایجاد عدالت اقتصادی و اجتماعی
در همه ابعاد آن است.
برای رسیدن به یک شاخص دقیق، این پژوهشگران
سه اصل کلی اقتصاد اسلامی را با استفاده از منابع یاد شده استخراج کردهاند
که عبارتند از:
۱ ـ دستیابی به عدالت اقتصادی و رشد ثابت اقتصادی
۲ ـ شکوفایی در سطح وسیع اقتصاد و ایجاد اشتغال
۳ ـ تطابق میان فعالیتهای مالی و اصول اسلامی اقتصاد
بنا بر این سه هدف کلی، دوازده اصل فرعی اقتصاد اسلامی استخراج شدهاند که عبارتند از:
۱ ـ برابری در آزادی و دستیابی به فرصتهای اقتصادی
۲ ـ ایجاد عدالت در همه ابعاد اقتصادی و مدیریت اقتصادی
۳ ـ رفتار بهینه با کارگران و ایجاد شغل برای آنها و ایجاد فرصت برابر برای اشتغال آنها
۴ ـ آموزش سطح بالا و بودجه بالا برای آموزش به نسبت جی دی پی
۵ ـ ریشه کن کردن فقر و ایجاد حداقلهای رفاهی برای افراد
۶ ـ توزیع برابر ثروت و درآمد در جامعه
۷ ـ ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی و زیرساختهای مربوط به آنها
۸ ـ نرخ بالای پس انداز و سرمایهگذاری همانند بهبود استفاده از منابع ملی
۹ ـ درجه بالای استانداردهای اخلاقی، صداقت و اعتماد در بازار و سایر حوزههای اقتصادی
۱۰ ـ تطابق فعالیتهای مالی بر اساس اصول اسلامی برای نمونه ریشه کن کردن دلالی و سفته بازی
۱۱ ـ تجارت بهتر و بالا بودن کمکهای خارجی بشردوستانه
۱۲ ـ تطابق فعالیتهای مالی بر پایه اصول اسلامی به خصوص در حوزه بهره و ربا
جدول زیر همه این شاخصها را به همراه جزییات آنها نشان میدهد (برای دیدن عکس در سایز بزرگ، کلیک کنید).
نتیجه
به دست آمده از این شاخصسازی بسیار قابل توجه است. در میان کشورها
اسلامی دنیا، هیچ کدام از آنها حتی در بین بیست کشور دارای اقتصاد اسلامی
جای نگرفتهاند! کشورهای ایرلند، دانمارک و لوکزامبورگ به ترتیب رتبههای
اول تا سوم را از لحاظ اقتصاد مبتنی بر اصول اسلامی به خود اختصاص دادهاند
و بهترین کشور اسلامی از لحاظ اداره بر اساس اصول اقتصادی اسلام، مالزی
است که رتبه ۳۳ را از آن خود کرده است.
ایران با رتبه ۱۳۹ در بین ۲۰۸ کشور، پس از کشورهایی همچون، کویت، قزاقستان، برونئی، بحرین، امارات متحده عربی و ترکیه قرار داد!