پروژه سینمایی پرحاشیه لاله در حالی مراحل تولید را پشت سر میگذارد که به ظاهر این مجموعه در رویدادی بیسابقه توسط چند تیم، موازی فیلمبرداری شده است. این سبک تولید و تصویربرداری، همزمان به واسطه نگرانیها از فرجام این پروژه گرانقیمت به کار برده شده تا پیش از تحویل مدیریت سازمان سینمایی به دولت جدید، به پایان برسد.
به گزارش «تابناک»، کشمکشها بر سر پروژه دولتی موسوم به «لاله»، دامنه وسیعی به خود گرفت و تا آنجا ادامه یافت که وزیر فرهنگ و ارشاد نیز در روزهای اخیر با حضور در مجلس، مجبور به پاسخگویی علنی درباره این پروژه شد، اما هیچ یک از این اعتراضها به توقف پروژه پرحاشیه لاله منجر نشد و مراحل تولید این فیلم چند میلیارد تومانی با سکوت نسبی پیش رفت؛ هرچند رسانهها اجازه ندادند بیسروصدا این هزینهها صورت پذیرد.
ماجرای این فیلم دولتی پنج میلیارد تومانی درباره «لاله صدیق»، دختر یک کارخانهدار است که به کمک ثروت خانوادگی، امکان حضور و کسب چند عنوان در مسابقات داخلی رالی را داشته و پس از آن مدتی به دلیل تقلب در مسابقه اتومبیلرانی، محروم شد، ولی اکنون قرار است نه با بودجه شخصی که با تکیه بر میلیاردها تومان بودجه دولتی، به عنوان نماد زن موفق ایرانی به جهان معرفی شود.
در این باره باید گفت، برای این فیلم که بعید است حتی یک سوم هزینه تولیدش فروش داشته باشد، هزینههای گزافی شده که پرداخت ارقام قابل توجه نسبت به تعرفههای معمول به عوامل پشت و جلوی دوربین این فیلم از جمله این هزینهها بوده تا در پایان بشود از حضور محدود ایرج نوذری، نیکی کریمی و سام قریبیان و چند بازیگر دیگر که تجربه زندگی در آمریکا و انگلیس، هند و... را داشته و تا اندازهای به زبان انگلیسی تسلط دارند، در این پروژه بهرهبرداری شود.
سام قریبیان، اسی نیک نژاد کارگردان «لاله» و نیکی کریمی البته از حضور میترا حجار و لیلا اوتادی نیز در این پروژه سخن به میان آمده و گفته میشود در مجموع، قرار است ۴۵ بازیگر حضور داشته باشند که توجیهی برای هزینه سر به فلک کشیده «لاله» است.
اما خبر تازهای درباره این پروژه، فیلمبرداری همزمان «لاله» در چندین لوکیشن است؛ هرچند شاید گفته شود، دلیل این مدل نادر تصویربرداری، تعدد لوکیشنهای «لاله» بوده ـ ۷۵ لوکیشن از تهران تا گیلان و خلیج فارس ـ اما واقعیت این است که نگرانی اصلی در پروژه تولید این فیلم، تغییر رئیس دولت و شخص شمقدری به عنوان حامیان این فیلم سینمایی و عدم تأمین اعتبارات «لاله» به واسطه غیرمنطقی بودن این پروژه است.
به همین دلیل، شتاب بیش از اندازهای به پروژه ساخت این فیلم برای پایان مراحل تولید تا پیش از پایان دولت دهم داده شده و ابتکارات جالبی در این باره در دستور کار قرار گرفته و تصویرداری موازی سکانسهای فیلم رالی «لاله» نیز به همین دلیل است. البته شاید علت حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، همین سبک تازه تصویرداری سکانسهای گوناگون فیلم در چند نقطه به شکل موازی است که در نوع خود تجربه تازهای است؛ البته اگر از ریشه انکار نشود!
باید دید پروژهای که با چنین تسریعی در مرحله تولید پیش میرود و یک نابازیگر نقش نخستش را بر عهده دارد، به کجا خواهد رسید و اصلاً به اکران میرسد و شکست تجاری را در این مراحله تجربه خواهد کرد یا اساساً هیچ گاه رنگ پرده را نخواهد دید و جزو طرحهای نافرجام سال پایانی دولت دهم در سالهای آتی طبقهبندی خواهد شد؟