مرد زندانی تبحر خاصی در بازی با اعداد برای اغفال طعمههایش در خارج از دیوارهای سلولش داشت.
به گزارش وطن امروز، چندی پیش زن و مردی پا در دادسرای بعثت تهران گذاشته و از یک کلاهبرداری عجیب پرده برداشتند. زن جوان در ادعاهایش به بازپرس پرونده گفت: در روزنامه دنبال خرید خودروی قسطی بودم، زمانی که با یک شرکت تماس گرفتم قرار شد فردای آن روز برای صحبت به دفترشان در خیابان سهرودی بروم. بعد از اینکه به آنجا رفتم، مردی 45 ساله که شیکپوش و خوشزبان بود پس از شنیدن حرفهایم و مطلع شدن از پول اولیه برای خرید خودرو قراردادی نوشت و قرار شد بعد از پرداخت 12 میلیون تومان، خودروی مورد علاقهام که 206 آلبالوییرنگ بود را به من بدهد و هر ماه 500 هزار تومان به عنوان قسط خرید خودرو بپردازم و طبق قرارداد یک برگ چک 17 میلیونی به عنوان ضمانت در اختیار وی قرار دادم و همانطور که در قراردادمان نوشته شده بود پس از پایان قسط ها باید خودرو را به نام من میکرد اما با گذشت 3 ماه متوجه شدم ماشین متعلق به مرد دیگری است که به عنوان اجاره در اختیار آن مرد بوده است. زمانی که از این ماجرا باخبر شدم و به دفتر شرکت رفتم متوجه شدم وی از آنجا فراری شده است.یکی دیگر از طعمههای مرد شیکپوش، پسر جوانی بود که به همین شیوه و شگرد برای خرید خانه به مرد شیاد حدود 80 میلیون تومان و یک برگ چک 100 میلیونی تحویل داده بود اما پس از 4 ماه وقتی برای پیگیری کارهای خانهاش به شرکت رفت متوجه بسته بودن آنجا شد.
با ادعاهای این زن و مرد، بازپرس پرونده دستور داد تیمی از پلیس برای ردیابی این کلاهبردار حرفهای وارد عمل شوند.ماموران در گام نخست سراغ صاحب پژو 206 آلبالوییرنگ رفتند که پسر جوان به پلیس گفت: 3 ماه پیش مرد چربزبانی با یک برگ چک 17 میلیونی خودرو را از من کرایه کرد و پس از 3 ماه که اجاره ماشین را نپرداخته بود با موبایلش تماس گرفتم ولی هرچه تلاش کردم وی را پیدا کنم هیچ خبری از آن مرد نبود تا اینکه پیش پلیس رفتم و اعلام سرقت ماشین را گزارش دادم که خیلی زود ماشین که در اختیار دختر جوانی بود پیدا شد.
ماموران که ردی از کلاهبردار حرفهای نداشتند در گام بعدی با مراجعه به آلبوم مجرمان سابقهدار مرد 45 ساله که «اصغر» نام دارد را شناسایی کردند.با اطلاعات بهدست آمده، ماموران با تجسسهای پلیسی توانستند مخفیگاه وی را در شمال پایتخت ردیابی کنند و روز 20 آذرماه سال جاری اصغر را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کردند.
اصغر پس از بازداشت به کلاهبرداریهایش اعتراف کرد و با دستور قاضی پرونده به زندان انتقال یافت.
کلاهبرداری از داخل زندان
اول بهمنماه مرد کتابفروشی پا در دادسرای خارک گذاشت و ادعا کرد هدف یک کلاهبرداری قرار گرفته است.
این مرد در ادعاهایش گفت: چند روز پیش در یک تماس تلفنی، مردی چربزبان سفارش تعداد زیادی کتاب داد و 2 روز بعد دوباره با تلفن مغازه تماس گرفت و ادعا کرد قصد دارد پول کتابها را به حسابم بریزد و به بهانه اینکه حساب ارزی دارد مرا پای دستگاه عابربانک کشاند و خواست گزینه انگلیسی را برای انجام کار انتخاب کنم. شماره کارت حساب ارزیاش را برایم خواند، چون معنای گزینههای انگلیسی را نمیدانستم همه کارهایی که گفت را انجام دادم و فردای آن روز وقتی برای گرفتن مانده حسابم به بانک مراجعه کردم متوجه شدم 10 میلیون از حسابم به حساب دیگری واریز شده است.با ادعاهای این مرد، بازپرس پرونده دستور داد پلیس برای پیگیری پرونده وارد عمل شود. ماموران در گام نخست پی بردند چند تن دیگر با این شیوه و شگرد از حسابشان پول کم شده است و در این مرحله به سراغ شماره حسابها رفته و پی بردند کارتهای بانکی متعلق به پسر جوانی است که در شمال تهران زندگی میکند.
پلیس در گام بعدی وقتی برای دستگیری صاحب حساب اقدام کرد متوجه شد مخفیگاه پسر جوان همان مخفیگاه اصغر است که چندی پیش دستگیر شده است.ماموران زمانی که پسر جوان که پولها به حسابش واریز شده بود را دستگیر کردند، وی که 21 ساله است اصرار بر بیگناهی کرد.«احمد» در ادعاهایش به ماموران گفت از ماجرای پولها بیخبر است و کارت بانکیاش در اختیار پدرش بوده که در زندان است.پلیس با اطلاعات به دست آمده به سراغ اصغر که در زندان بود رفته و متهم سابقهدار وقتی متوجه شد پلیس از ماجرای کلاهبرداریهای تلفنیاش باخبر شده ناچار لب به اعتراف گشود.
گفتوگو با کلاهبردار نامرئی
اصغر که چندین سابقه کلاهبرداری در پروندهاش دیده میشود با زندان رفتنهایش مشکلی ندارد و زندان را خانه دوم خود میداند.
از چند سالگی کلاهبرداری میکردی؟
25 ساله بودم و چون ریاضیام خوب بود توانستم با بازی با اعداد از مردم کلاهبرداری کنم و کلاهبرداری در خون من است و نمیتوانم بیخیال شوم.
اعتیاد داری؟
نه، فقط سیگار میکشم.
خانوادهات تو را طرد نکردند؟
نه! همسرم همیشه پای من ایستاده تا پشیمان شوم و خدا را شکر تا امروز نگذاشتم به خانوادهام در نبودم سخت بگذرد.
چرا پشیمان نمیشوی؟
حرفه دیگری بلد نیستم و به دستآوردن پول زیاد در زمان کم عادت کردهام و جزئی از زندگیام شده و نمیتوانم ترکش کنم.
پس اعتیاد به کلاهبرداری داری؟!
بله! خوشبختانه کمپ ترک کلاهبرداری نداریم.
زندان باعث ترک نمیشود؟
اگر زندان باعث کنار گذاشتن کلاهبرداریهایم میشد داخل زندان و پشت میلهها کلاهبرداری نمیکردم.
حرف آخر...
امیدوارم مالباختهها مرا ببخشند و حلالم کنند.