پسری که در یکی از قهوهخانههای جنوب تهران دست به جنایت زده بود پس از جلب رضایت شاکیان خصوصی، محاکمه شد.
به گزارش فرهیختگان، شامگاه بیستونهم شهریور ۱۳۸۹ پسر ۱۹ سالهای به نام «علی- الف» در یکی از قهوهخانههای شهرک ولیعصر(عج) تهران کاردآجین شد و روی تخت بیمارستان «شهید غیاثی» جان سپرد. پس از این جنایت، افسر نگهبان کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر(عج) با دادسرای ناحیه ۲۷ تهران بزرگ تماس گرفت و ماجرا را اطلاع داد. به این ترتیب بازپرس کشیک به همراه افسران دایره دهم اداره آگاهی مرکز به بیمارستان موردنظر رفتند و رسیدگی به پرونده را در دستورکارشان قرار دادند.
تحقیق میدانی نشان میداد «علی» که در شهرک ولیعصر(عج) زندگی میکرد شامگاه بیستونهم شهریور به همراه دوستش «مسعود- ش» به قهوهخانهای در خیابان «حیدری» رفته بود. «علی» پس از درگیری با صاحب قهوهخانه به نام «حمید - ل» در خون غلتید و پرونده زندگیاش بسته شد. «حمید» ۲۶ ساله به دنبال مرگ «علی» ناپدید شده بود که «مسعود» تحت بازجویی قرار گرفت.
وی به کارآگاهان گفت: چندی پیش یکی از دوستانم به نام «میثم» به من و «علی» گفت با پسرخالهاش «حمید» دچار اختلاف شده و میخواهد ادبش کند. «میثم» از ما خواست به او کمک کنیم. من و «علی» هم بهخاطر اثبات رفاقتمان، درخواست «میثم» را قبول کردیم. در نتیجه، شامگاه بیستونهم شهریور به قهوهخانهای رفتیم که «حمید» آنجا را اجاره کرده بود.
«مسعود» افزود: سرگرم کشیدن قلیان بودیم که «علی» و «حمید» بگومگو کردند. «حمید» که نمیخواست داخل قهوهخانهاش درگیری ایجاد شود از آنجا بیرون رفت. ما هم به دنبالش راه افتادیم. من و «حمید» درگیر شده بودیم که او چاقو را از دستم خارج کرد. همان موقع «علی» به طرف ما آمد. صاحب قهوهخانه «علی» را هل داد و او به زمین خورد. «علی» میخواست از زمین بلند شود که «حمید» با چاقو ضربهای به او زد. دوستم را با کمک یکی از بچههای شهرک به نام «حسن» به بیمارستان رساندم اما تلاش پزشکان بینتیجه ماند.
تلاش پلیس برای ردیابی «حمید» ادامه داشت که خبر رسید وی در بندرعباس دیده شده است. چند ماه بعد، مرد خشن در «اشتهارد» کرج ردیابی و سرانجام دوازدهم بهمن ۱۳۹۰ در یک باشگاه بدنسازی دستگیر شد. «حمید» در همان بازجویی مقدماتی جنایت را گردن گرفت و صحنه جرم را بازسازی کرد.
با صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در آن بین «حمید» با پرداخت دیه، رضایت شاکیان خصوصی را جلب کرد و کابوس قصاص پایان یافت.
در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران، کیفرخواست را خواند. «شریفی» اظهار داشت: چون جرم «حمید» منجر به اخلال در نظم عمومی جامعه شده بود طبق ماده ۶۱۲ قانونی مجازات برایش تقاضای تعیین کیفر دارم.
نوبت دفاع به «حمید» که رسید سرش را پایین انداخت و ابراز پشیمانی کرد: «باور کنید من با علی، پدرکشتگی نداشتم. او به هواخواهی از پسرخالهام با من درگیر شد. طی یک سال و نیمی که در زندان هستم به اندازه کافی تنبیه شدهام. حالا عاجزانه از دادگاه تقاضا میکنم در مجازاتم تخفیف قائل شود تا بتوانم به زندگی زن و بچهام سر و سامان بدهم.»
«حمید» درباره علت اختلاف با پسرخالهاش توضیح داد: «میثم» خواستگار خواهرم بود و چون جواب رد شنید کینه به دل گرفت. «میثم» بارها مرا تهدید کرده و گفته بود اگر نتواند با خواهرم ازدواج کند روزگارم را سیاه میکند.
در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.
«حمید» از جنبه عمومی جرم به سه تا ۱۰ سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم خواهد شد.