بازدید 51076

به داد مردم برسید

محسن رضایی
کد خبر: ۳۲۸۳۴۸
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۰ 26 June 2013
 مردم به داد دولتمردان رسيدند. هم حماسه آفريدند وهم آنها را كنار هم نشاندند. آنهايي كه از اتو بوس پياده شده بودند را سوار اتوبوس كردند تا با هم زندگي كنند. هرچند كه سياستمدران ايران زندكي سياسي را ياد نگرفته‌اند، ولي اميدوارم كه دولت جديد پايان‌بخش منازعات و كشمكش‌ها باشد و همکاری ها در این دولت بیشتر باشد. 
 
به هر حال، مردم ايران كار خود را كردند؛ سياستمداران را نجات دادند. حال، نوبتي هم باشد توپ در ميدان دولتمردان است. بياييد به قولهایتان عمل كنيد، به داد مردم برسيد؛ بیكاري و گراني را حل كنيد؛ تحريمها را برداريد و نشاط و آرامش را به زندگي مردم برگردانيد. نگوييد اين دولت نمي‌تواند معجزه كند. همه دست به دست هم بدهيم و خودمان را تنها نبينيم؛ حتما معجزه مي‌شود.  چطور در چين با جمعيت بالاي يك ميليارد در اقتصادشان معجزه شده، ولي ما با جمعيت هفتاد میليوني نمي‌توانيم؟ 
 
چه بايد كرد؟ 
 
مشكل اقتصاد و زندگي مردم كجاست؟ جواب آن روشن است. از ندانم‌كاري است؛ از تصميم‌گيري‌هاي غلط است كه ميلياردها ثروت ملي را به باد مي دهد. از تصميم نگرفتن‌هاي به موقع است كه فرصت‌هاي طلايي را از دست داده است؛ در يك كلام از مديريت و حكمراني اقتصادى كشور است. اما كجاي مديريت كشور غلط است ؟ 
 
در كشور ما، صدها سد و اتوبان و فرودگاه و برج و شهرك مسكوني بدست خود ايراني‌ها ساخته مي‌شود و يادمان نرفته كه سي سال قبل سدها را ايتالياييها و شهركهاي مسكوني را فرانسوي‌ها و فرودگاه‌ها را انگليسي‌ها و آمريكاييها و خودروسازي‌ها را انگليسي‌ها و تسليحات نظامي را آلمانها و آمريكايي‌ها مي‌ساختند، ولي امروز به جز خودروسازي كه موفقيت بالايي نداشته‌ايم؛ تمامي پروژه‌هاي فوق را خود ما ايرانيان مي سازيم. با اين حساب چرا مشكل داريم؟ چرا بيكاري و گراني و فقر در كشور است؟ همه نوع مدير هم در دولت آمده و رفته است؛ از روحاني گرفته تا دكتر و مهندس رييس‌جمهور شده است ولي تحول مهمي صورت نگرفته است.

 يكي از همين مديران كه در شهرداري تهران و استانداري اردبيل مورد تشويق روساي خود قرار گرفته بود، هشت سال رييس كشور بود و بیشترین کارهای زیر بنایی در همین دولت صورت گرفت اما چرا اتفاق مهمي در اقتصاد ملي با هفتصد ميليارد دلار درآمد بوجود نيامد؟ در دولتهاي قبلي هم كه انبوهي از كارهاي زيربنايي صورت گرفت ولي رشد اقتصادي از مرز چهار درصد بالاتر نرفت؛ در حالي كه بايد به هشت درصد مي‌رسيد و در هر سه دولت بيكاري و گراني دو رقمي وجود داشته است.  چرا سد و اتوبان را مي‌توانيم بسازيم ولي اقتصاد را نتوانستند درست كنند؟ 
 
مديريت اقتصادي را به اهلش بسپاريد 
 
آرى آن چه كه ما به دست آورديم دانش و تجربه مديريت پروژه‌اي و مهندسي است ولي مديريت كشور چند سطح و پله بالاتر هم دارد كه مديران ايران از آن بهره ندارند و اقتصاد ايران هنوز به آن دست نيافته است. در سطور بعدي آن پله‌ها را توضيح داده‌ايم . سه راه بيشتر در مقابل خود نداريم. يا بايد مثل دبي و قفقاز و كره و سنگاپور از خارج مستشار وارد كنيم، مثل ورزش كه مربي خارجي مي‌آوريم كه البته براي جمهوري اسلامي يك شكست است يا هر سال انبوهي از پروژه‌هاي عمراني را افتتاح و فرياد پيشرفت را به خورد ملت بدهيم. يا دست از تعصبات جناحي و غرورهاي شخصي برداريم واز قابليتهاي داخلي درهر جناحي كه هستند بهره‌برداري كنيم و مديريت اقتصادي را به اهلش بدهيم. بدون شك در داخل كشور مديران با قابليتهاي بزرگي وجود دارد كه مشكلات كشور را حل نمايند. پيشنهاد ما به دولت جديد اين است كه يك تيم اقتصادي توانمند بدون ملاحظات سياسي و با ويژگي‌هاي جديدي كه در همين يادداشت به آن اشاره مي‌كنيم را انتخاب و اقتصاد كشور را به آنها بسپرد. 
 
اين تيم بايد مورد قبول رهبري و نخبگان كشور هم باشد تا شجاعانه دست به جراحي‌هاي بزرگ بزند. 
 
پله‌های مديريتي كه در اقتصاد ايران راه نيافته به شرح زير است: 
 
الف - مديريت عملياتي 
 
در اقتصاد ايران مديريت عملياتي وجود ندارد. مديريت عملياتي كارش اين است كه پروژه‌هاي مختلف در يك شهر و يا صنعت و يا بازار را با هم هماهنگ كند و تاثير آنها را روي زندگي مردم وتوليد و اشتغال و رفاه آنها را بررسي كند. بسياري از فعاليت‌هاي عمراني كه در كشور صورت مي‌گيرد تاثير چنداني روي زندگي مردم ندارد و ميلياردها ثروت صرف آنها مي‌شود ولي گراني‌ها را ادامه مي‌دهد واشتغال پايدار هم به وجود نمي‌آورد. 
 
ب - دومين پله مديريتي كه در كشور ما طي نشده مديريت راهبردي است 
 
اين نوع مديريت در يك صنعت و يا بازار و يا يك كشور كارش گرفتن سهم بازار براي كالاها و خدمات ايران است. كارش رقابتي كردن كالاها و محصولات ايراني است. كارش هدايت محيط كسب وكار است. مهمترين ويژگي اين مديريت تشخيص درست و به موقع است. مثالهاي زير حاكي از تشخيص نادرست مديران كشور است: 
 
1- بي‌ثباتي در بازار ارز بايد يك سال قبل از آن تشخيص داده مي‌شد ولي تا هفت ماه بعد از وقوع آن فكر مي شد كه ارز به وضعیت قبلي خود بر مي‌گردد. 
 
2 - تحريمهاي اقتصادي در يك زماني چيزي جز يك بلوف سياسي و چانه‌زني نبود ولي جدي گرفته شد و زماني تحريمها جدي شده بود ولي آن را يك كاغذ پاره‌اي بيش در نظر نگرفتند. 
 
3 - طوفان كالاهاي چيني طي پنج سال اخير بسياري از كارخانجات كشور را به تعطيلي كشاند در حالي كه تاكنون جدي گرفته نشد و در جهت كمك به آنها و به ضرر توليد ملي اقداماتي صورت گرفته است. 
 
4 – سومين پله مديريتي دركشور پله مديريت پيشگامانه است 
 
توضيح آن را به فرصت ديگر مي‌سپارم. همين قدر عرض مي‌كنم اين نوع مديريت اقتصاد ايران را از زمان جلوتر مي برد و الگوساز مي شود. اقتصاد ایران فاقد این توانایی مدیریتی بوده است. 
 
قريب پانزده سال است كه مي‌گوييم به داد اقتصاد ایران برسید. به داد مردم برسید،ولی ظاهرا کسی متوجه نمی شود. 
 
اميدوارم دولت آينده چنين كاري را انجام دهد. بياييم در اقتصاد درود به مخالف خود را عمل كنيم. 
 
در سياست كه نكرديم براي رضاي خدا و مردم دراقتصاد بكنيم براي نجات اين همه جوان بيكار و پدران شرمنده فرزندان خود، همه نخبگان اقتصادي ولو مخالف خود را دور هم جمع كنيم و از آنها بخواهيم اقتصاد را حل كنند. 
 
اقتصاد امروز و زندگی مردم کلام مشترک همه جناح های سیاسی و همه ایرانیان داخل و خارج و حتی مخالف نظام باید باشد. 

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# نمایشگاه کتاب # صادق زیباکلام # سیل # خداداد افشاریان # سد قیز قلعه سی
وب گردی