پیوند درونی و نیمه خودآگاهی که اکنون بین رویدادهای خوب ـ که بعضا در اقتصاد و سیاست کشور روی میدهد ـ با ریاست جمهوری روحانی، نشان از یک حس انتقامجویی از گذشته نزدیک دارد؛ حس انتقامی که شاید بیش از همه با نوعی «لجبازی» نیز همراه شده تا هر آنچه و هر آن کس را که مسبب وضعیت کنونی بوده، در یک «اقدام ضربتی» زیر سؤال برده و دچار نیش «طنز تلخ» کند.
به گزارش «تابناک»، از دریچه آن چیزی که امروزه در اقتصاد، یکی از موضوعات در حال بحث و توسعه است، میتوان این موضوع را تحلیل کرد: شاخص شادمانی ناخالص ملی (GNH) که اساس شاخصی است که در برابر تولید ناخالص داخلی و مانند آن قرار میگیرد و تلاش دارد از وجهی دیگر ـ که بیشتر جنبه اجتماعی دارد ـ به پیشرفت کشورها نظر اندازد.
بنا بر این گزارش، این شاخص پیوندی اساسی با نام پادشاه بوتان «وانگچوک» دارد که به نوعی نظریهپرداز آن نیز هست. وی در برابر انتقادات از نرخ رشد پایین کشور بوتان به این شاخص اشاره و اذعان کرد که مردم در کشور بوتان، شادمان هستند و از پخش ثروت یا فقر به شکل عادلانه، رضایت بیشتری از میزان توسعه کشور دارند.
در این باره باید گفت، شاخص GNH اساسا در برگیرنده فاکتورها و عوامل بسیاری است و میتواند در تحقیقات گوناگون به نسبت موضوعات مورد مطالعه متفاوت باشد؛ اما در کل در یک مفهوم خلاصه میشود: رفاه و خوشی؛ این شاخص بیش از همه، بر کیفیت زندگی نظر دارد.
با این تعبیر میتوان به خوبی نوع واکنشها و ادبیاتی را که پس از انتخاب روحانی به سمت ریاستجمهوری در کشور پدید آمد، تحلیل و تبیین کرد. در سالهای گذشته، احساس موفقیت و حرکت رو به جلو، آن چیزی بود که از سطح جامعه به تدریج رخت بربسته بود.
همچنین روبهرو شدن با وعدهها و قولهایی که در بیشتر موارد عملی نشده بود، به ویژه در حوزه اقتصادی، منجر به این شد که هر گونه طرح و پیشنهادی با بدبینی و در بدترین حالت بیاعتنایی روبهرو شود.
دیگر آن که نوع کارکردها در سطح مسئولان، منجر به این شده بود که هر گونه کژکارکردی به شکل اعم ناشی از عملکرد آنها، یا حتی ناشی از وجود این مسئولان در رأس کار تلقی شود.
این گزارش در ادامه آورده است، بر هم خوردن توازن بازارهایی نظیر سکه و طلا و رشد بازار بورس در نخستین روزهای پس از انتخابات، بیانگر این بود که صرف خروج بالقوه مسئولان کنونی از رأس کار، تغییر چیدمان المانهای موجود در ذهن و تفکر فعالان بازار و مردم عادی را در پی دارد و این امر منجر به آن شد که در نهایت حسی از تغییر کیفیت زندگی و امید به وجود آمدن رفاه در آینده نزدیک، جای تمامی احساسات فقر و محرومیت اقتصادی را ـ که در سالهای گذشته در اغلب جامعه رسوخ کرده بود ـ بگیرد. تغییر یا ایجاد ادبیات در این میان به عنوان ابزاری برای انتقال سریع این احساس طبیعتا خودآگاه و ناخودآگاه ضروری بوده است.
به عبارتی دیگر، نگاه به اقتصاد و سیاست صرفنظر از شاخصهایی که تا کنون برای بررسی و اندازهگیری توسعه و پیشرفت آنها مورد استفاده قرار میگرفته، از رویکردهای دیگر نیز قابل بررسی است؛ اینکه احساس فقر و مشکلات معیشتی افراد، هرچند ارتباط اساسی با وضعیت «واقعی» در جامعه دارد، اما پیوندی اساسی و محکم نیز با احساس رفاه و سطح کیفیت معیشت نیز داشته و دارد.
میتوان در کشوری مانند بوتان زندگی کرد و از لحاظ بسیاری از شاخصهای معمول، فقیر بود و حتی زیر خط فقر زندگی کرد؛ اما در عین حال شادمان بود و احساس موفقیت داشت. حتی میتوان مانند رویدادی که در یک ماه اخیر در کشور رخ داد، عملا اتفاقی خاص در سطح اقتصاد روی ندهد، ولی امید به «موفقیت» و بهبود شادمانی را رقم بزند.
البته در این میان، تداوم حس موفقیت و شادمانی نیز یکی از فاکتورهایی است که محققان و جامعهشناسان بر آن تأکید بسیار دارند. اینکه حس موفقیت و امید، تنها برآمده از یک اتفاق موقت نباشد و همواره با ضرایب متفاوت در سطح جامعه تداوم پیدا کند. با این تفاسیر، یکی از عوامل کارآمد در طبقهبندی کشورها از لحاظ شاخص GNH تداوم و مدت زمان احساس شادمانی است.
هماکنون شاخص GNH به تدریج به یکی از مباحث مهم در اقتصاد و جامعهشناسی توسعه تبدیل شده و بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی، بر این مفهوم متمرکز هستند و پژوهشهای میدانی در این حوزه به تدریج فراگیرتر میشود. یکی از مؤسساتی که در این حوزه مشغول فعالیت است، مؤسسه The Happiness Initiative است که مقر اصلی آن در ایالات متحده است. این مؤسسه برخط (آنلاین) پژوهشهایی درباره میزان احساس شادمانی افراد با انجام یک تحقیق فردی انجام میدهد.
شاید بد نباشد برای دریافتن این که در چه سطحی از شادمانی و احساس رفاه
هستید، سری به این وبسایت زده و تحقیق میدانی آن را شما نیز انجام دهید: http://www.happycounts.org/begin-survey/