
در شرایطی که همه منتظرند با تعیین تیم جدید مذاکرهکننده هستهای ایران، گفتوگوهای هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ از سر گرفته شود، شواهد حاکی از آن است که غرب و به ویژه آمریکا، راهبرد جدیدی در مقابل ایران برای خود تدوین کرده است؛ راهبردی که بیش از هر چیز، برگرفته از القائات مقامات اسرائیلی است.
به گزارش «تابناک»، آن گونه که از موضعگیریهای روزهای اخیر مقامات اسرائیلی و همچنین برخی مطالب مطبوعات آمریکایی برمیآید، کشورهای غربی میخواهند با در پیش گرفتن رویکردی جدید در قبال ایران در مذاکرات هستهای، تلاش خود برای جلوگیری از پیشرفت برنامههای هستهای ایران را در مسیر تازهای هدایت کنند.
بنا بر این گزارش، اصول این رویکرد جدید، در واقع همان مواردی است که چند روز پیش به قلم «آموس یادلین»، رئیس سابق اطلاعات ارتش رژیم اسرائیل در روزنامه «نیویورک تایمز» منتشر شد؛ اصولی که در هفتههای گذشته، بارها به راههای دیگر نیز مورد اشاره غربیها قرار گرفت.
اما مبنای دیدگاهی که از سوی یادلین در نیویورک تایمز مورد اشاره قرار گرفت، این بود که هرچند در سالهای اخیر، تمرکز غرب بر موضوع غنیسازی اورانیوم در ایران و تلاش برای جلوگیری از به اصطلاح دستیابی ایران به سلاح هستهای با محدود کردن برنامههای غنیسازی اورانیوم ایران بوده، ایران راههای دیگری نیز برای دستیابی به بمب هستهای دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد.
بنابراین، وی سه روش کلی را که به زعم خود، در برنامه هستهای ایران مورد استفاده است، تبیین میکند. یادلین مینویسد: یکی از روشها، همانی است که تاکنون تمرکز غرب نیز بر آن بوده و عبارت از افزایش تدریجی سطح غنیسازی اورانیوم به میزان مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای است.
روش و برنامه دوم از دید یادلین، این است که ایران با ادامه غنیسازی اورانیوم در سطح پایین (۳.۵ درصد) آن را به حجمی برساند که برای ساخت یک یا چند بمب هستهای لازم است و سپس در اقدامی یکباره، این حجم از اورانیوم را با غنیسازی بیشتر در مدت زمانی اندک به سطح لازم برای تولید بمب برساند.
و اما روش سوم به ادعای این مقام سابق اسرائیلی، استفاده از رآکتور آب سنگین اراک و جایگزین کردن برنامه غنیسازی پلوتونیوم به جای اورانیوم است؛ به عبارت دیگر، در این روش، غنیسازی اورانیوم به کلی کنار گذاشته شده و یا پوششی برای پیشبرد برنامه ساخت بمب پلوتونیومی مورد استفاده قرار میگیرد.
گفتنی است، این مورد سوم، یعنی ادعای وجود برنامهای در ایران برای ساخت سلاح پلوتونیومی که از آن به «برنامه دوم (Plan B) ایران برای دستیابی به بمب» یاد میشود، مدتی است به طور فزایندهای مورد اشاره مقامات و مطبوعات غربی قرار میگیرد.
در این راستا، اندکی پیش از انتشار مقاله یادلین، روزنامه «وال استریت ژورنال» نیز که اصولاً مواضع تندی در مقابل ایران دارد، با انتشار مطلبی مفصل درباره رآکتور آب سنگین اراک، مدعی پیشبرد برنامههای تسلیحاتی هستهای ایران از طریق این رآکتور شده بود.
پس از آن، یکی دیگر از مقامات اسرائیلی نیز در مطلبی با تکرار این ادعا که اکنون برنامه هستهای ایران بر رآکتور آب سنگین اراک متمرکز شده، اظهار داشته بود، در صورت تصمیم رژیم اسرائیل به از میان بردن برنامه هستهای ایران با حمله نظامی، این کار برایش دردسر چندانی نخواهد داشت، زیرا بر خلاف تأسیسات غنیسازی اورانیوم «فردو» ـ که در زیر زمین بوده و در مقابل حملات هوایی در امان است ـ به آسانی میتوان به تأسیسات هستهای اراک حمله برد.
به این ترتیب، تکرار این ادعاها از طریق تریبونها و به اشکال گوناگون، این فرضیه را که همگی آنها در راستاي بسط رویکردی جدید در مذاکرات هستهای در مقابل ایران باشد، تقویت میکند؛ بنابراین با جمع بندی مطالب مطرح، میتوان نتیجه گرفت که رویکرد جدید غرب در مقابل ایران، به احتمال زیاد بر اصول زیر مبتنی خواهد بود:
۱ ـ ضرورت توقف غنیسازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد و خروج میزان اورانیوم غنی شده در این سطح از ایران. غربیها و اسرائیلیها بر این باورند که اورانیوم ۲۰ درصدی به سادگی و با اندکی فرآوری قابل تبدیل به اورانیوم ۹۰ درصدی مورد نیاز برای بمب است. بر همین اساس، درخواست توقف اورانیوم ۲۰ درصدی و خروج اورانیوم در این حجم از ایران، در دورههای پیشین مذاکرات ایران و ۱+۵ نیز از جمله درخواستهای اساسی طرف مقابل از ایران بود.
۲ ـ ضرورت اعمال نظارتها و کنترلهای شدید بر غنیسازی اورانیوم سطح پایین (۳.۵ درصدی) در ایران. در این چهارچوب، ممکن است علاوه بر درخواست تشدید بازرسیها از تأسیسات غنیسازی اورانیوم ایران، موضوعات دیگری از جمله ضرورت تجمیع اورانیومهای غنی شده در این سطح به منظور جلوگیری از افزایش آنها از سطحی مشخص به بالاتر نیز مطرح شود.
۳ ـ ضرورت اعمال نظارتها و کنترلهای شدید بر فعالیت نیروگاه آب سنگین اراک و دیگر تأسیسات دخیل در فرآوری پلوتونیوم. حتی ممکن است مانند آنچه در دورههای قبلی مذاکرات درباره تعطیلی فردو درخواست شد، درخواست تعطیلی نیروگاه آب سنگین اراک نیز بشود.
اما نکته مهم آن است که بر پایه آنچه از گفتهها و موضعگیریهای مقامات آمریکایی و اسرائیلی برمیآید، اصل ادامه غنیسازی اورانیوم در ایران یک واقعیت پذیرفته شده است. البته آنچه ایران باید انجام دهد، تحقق بخشیدن به این واقعیت در شکل گرفتن تضمینی حقوقی مبنی بر به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی و یا به طور کلی حق داشتن برنامه صلحآمیز هستهای است.
از سوی دیگر، تیم جدید مذاکره کننده هستهای باید با رصد دقیق مواضع غرب و اصول احتمالی ـ که به آنها اشاره شد ـ پیش از ورود به مذاکره رویکرد بدیل خود در قبال خواستههای غرب را به طور مشخص تدوین کرده و با در پیش گرفتن راهی درست در راستای تأمین حداکثری منافع ملی ایران حرکت کند.