ادامه تحلیل و بررسی مذاکرات هستهای ژنو با عینکهای سیاسی، خبرهای مهمی که بر زبان عارف جاری شده است، توضیح چرایی رأی عدم اعتماد مجلس به سومین گزینه پیشنهادی وزارت ورزش و پیشبینی آینده دولت روحانی، مهمترین خبرهای روزنامههای امروز هستند.
مردم تا چه هنگام دولت روحانی را تحمل خواهند کرد؟!
بررسی چالشهای روحانی در میزگرد روزنامه قانون با حضور ایمانی، معیدفرو رنانی، با عنوان «دولت یازدهم، دولت مستعجل» مورد توجه قرار گرفته است.
در مقدمه این مطلب آمده که دولت یازدهم در شرایطی فعالیت خود را آغاز کرد که پایه اصلی برنامههای خود را بر حل مناقشه هستهای و رفع تحریمها برای بهبود شرایط اقتصادی کشور بنا نهاد. این در حالی است که به زعم بسیاری از صاحبنظران، ایران درگیر برخی چالشها در سیاست داخلی است که پیش از حل آنها، به سختی خواهد توانست گامهایی را برای رفع مشکلات موجود در سیاست خارجی بردارد. به تعبیر دیگر، چالش اصلی دولت یازدهم، نه مسائل اقتصادی، بلکه تنشهایی است که به دلیل برخی ابهامات در سیاست داخلی به پدید آمده و بر مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور نیز تاثیرگذار بوده است. این چالشها و این که دولت چگونه میتواند راهی برای رهایی از این وضعیت و رسیدن به وضعیت پایدار بیابد، بهانهای شد تا با حضور دکتر محسن رنانی، اقتصاددان و نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»، دکتر سعید معیدفر جامعهشناس و دکتر ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی میزگردی در روزنامه قانون برگزار کنیم.
محسن رنانی در بخشی از این میزگرد به تحلیل شرایط اقتصادی پیش روی دولت پرداخته و نوشته است: تا زمانی که نظام سیاسی به عنوان یک کشتی غولپیکر، پشت زورق دولت قرار نگیرد و از آن حمایتهای جدی و همه جانبه نکند، هیچ یک از مشکلات اقتصادی قابل حل نخواهد بود و سونامی اقتصادی دولت را نیز با خود خواهد برد؛ تا این رخداد زمان چندانی نمانده است. در یک نامه ۳۵ صفحهای که در اوایل شروع به کار دولت یازدهم برای آقای روحانی نوشتهام، به صراحت هشدار دادم که در ۳ ماه اول مردم صبر خواهند کرد و منتظر نشانههای تحقق وعدههای دولت خواهند ماند. تا ۶ ماه دولت را ارزیابی خواهند کرد و بعد از ۹ ماه، اگر وعدهها به سرانجام نرسد، در لاک تخریب خواهند رفت، به این صورت که اگر مردم از اقتصاد نشانههای مثبت نگیرند و به توانایی دولت بیاعتماد شوند، به بازارهای مختلف از جمله ارز، سکه و طلا هجوم میآورند و موجب آشفتگی بیشتر اوضاع میشوند. بنابراین با توجه به اینکه اکنون سه ماه از شروع فعالیت دولت یازدهم گذشته است، دولت باید به این مسئله توجه جدی نشان دهد که بیشتر از ۶ ماه با وضعیتی که آن را توصیف کردم، فاصله ندارد. نکته قابل تامل دیگر اینکه مردم در این انتخابات نشان دادند که سطح انتظارات آنان از دولت به شدت افزایش یافته است.
احساس من این است که نمیتوانند ۶ ماه برای تحقق وعدههای دولت تحمل کنند. دولت هم به تنهایی قادر نخواهد بود وعدههای خود را عملی سازد، به این علت که نه قدرت تمام و کمال در اختیار دولت است و نه بودجه کافی برای عبور از این بحران را دارد. از ابزارهای مالیاتی که نمیتواند استفاده کند و در شرایط رکودی کنونی نباید هم استفاده کرد. از سوی دیگر در یک اقتصاد تحریمی دولت از کجا میتواند در آمد کسب کند تا چالههای اقتصادیاش را پر کند؟ همچنین از سوی دولت گذشته هم تعهدات عظیمی برجا گذاشته شده مانند اینکه برای هدفمندی یارانهها سالانه حدود ۲ هزار میلیارد تومان کسری دارد، مسکن مهر به ۱۵۰ هزار میلیارد تومان سرمایه جدید نیاز دارد تا به سرانجام برسد و نظایر اینها. در این شرایط راهکار این است که کل نظام با تمام قدرت برای حمایت از دولت قد علم کند و مهمتر آنکه نظام باید برای رفع تحریمها درباره سیاست خارجی و داخلی به یک جمع بندی قاطع برسد.
متأسفانه شاهد هستیم که دستکم در فضای رسانهای هیچ برنامه مشخصی در این باره وجود ندارد. به نظر من مجموعه قوای سیاسی کشور هنوز عزم راسخ برای حمایت از دولت حسن روحانی را برای عبور از بحرانهای سیاسی و اقتصادی در کشور ندارد و این اولین و بزرگترین چالش دولت یازدهم است. اینکه میگویم نظام، یعنی هم حکومت و هم مردم. من و شما هم جزئی از این نظام هستیم، چون پذیرفتهایم که در چارچوب قانون اساسی عمل کنیم. بنابر این دولت روحانی به این دو بال قدرتمند (حکومت و جامعه) برای عبور از بحرانهای فعلی نیاز دارد. اما هم اکنون دولت مطمئن نیست، نظام، با تعریفی که از آن داشتهام، از او حمایت خواهد کرد یا خیر. خلاصه اینکه اگر امیدی که در روزهای انتخابات در جامعه ایجاد شد، از میان برود، دولت قادر به برداشتن قدمهای کوچک و بزرگ در عرصههای مختلف نخواهد بود.
بار دیگر شرایط کنونی را مرور میکنم، دولت اکنون در شرایطی فعالیت میکند که بودجه ندارد، ذخایر ارزی بانک مرکزی تمام شده و کشور با تحریمهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. این نکته را باید بیفزایم که نظام و دولت باید به این باور برسند که فرصتی که انتخابات ۲۴ خرداد در اختیار دولت قرار داد یک فرصت طلایی و تاریخی است. این فرصت بر حسب تصادف و بر خلاف بسیاری از تحلیلها به وجود آمده است. اما به نظر میرسد نظام سیاسی در کشور هنوز عزمی برای تبدیل این اتفاق به یک فرصت تاریخی ندارد کما اینکه فرصت چندانی نیز برای مسئولان نظام سیاسی در کشور باقی نمانده است. همچنین باید توجه داشت که ذخایر نفت و انرژی و نیز ذخایر انسانی و ذخایر سرمایه اجتماعی که از گذشته داشتیم در این چند سال رو به افول گذاشته است. حالا در اینجامعه افسرده و انرژی از دست رفته، کم کم داریم با امواج تحولات داخلی و جهانی هم روبه رو میشویم.
ما اکنون به طور همزمان در سه گذار تحولی قرار گرفتهایم. گذار اول گذار بین نسلی است، نسل قدیم در حال انقراض است و نسل جدید روی کار آمده است که نگاه و فکر و ایدئولوژی متفاوتی را نسبت به زندگی و سیاست دارد و این ایدئولوژی با ایدئولوژی نسل قدیم به هیچ عنوان سازگار نیست. این مسئله خود یک مسئله بحرانزاست. گذار دوم گذار توسعه است؛ جامعه ما دارد از دوره پیش توسعه حرکت میکند به سمت مرحله توسعه که در همه کشورها این دوره گذار با آشوبهای فراوانی همراه است. گذار سوم گذار در نظام اقتصاد سیاسی جهانی است. یعنی اقتصاد صنعتی دارد به اقتصاد فرا صنعتی تبدیل میشود که اولین مشخصه این گذار هم تحول در الگوی مصرف انرژی جهانی است. یعنی جهان دارد حرکت میکند به سوی الگوی تازهای از انرژی؛ در کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» اشاره کردهام که اصلا غرب مناقشه اتمی را طراحی کرده برای اینکه هرچه سریعتر قیمت نفت افزایش یابد و هرچه سریعتر مرحله گذار از انرژیهای فسیلی به انرژیهای نو رخ دهد.
حال غیر از این سه گذاری که به آن اشاره کردم، گذار دیگری هم وجود دارد که کسی کمتر به آن توجه کرده است و آن ورود به مرحله «تکینگی فناوری» است. در واقع من تکینگی در اقتصاد را هم از همین مفهوم گرفتهام. تکینگی در فناوری یعنی وارد عصری میشویم که تکنولوژی نه قابل کنترل است و نه قابل پیشبینی. بنابر این ما الان در یک پیچ تاریخی قرار داریم و نمیتوانیم آن سوی این پیچ را پیشبینی کنیم. در این اوضاع و احوال، حالا اقتصاد و ساختار سیاسی هم داریم که متکی است بر درآمدهای نفتی و بدون پول نفت دوام نمیآورد. میدانید که قرار است تا سال ۲۰۲۰ آمریکا صادر کننده نفت باشد، یعنی از سال ۲۰۱۷، که واردات نفت آمریکا از ده میلیون به دو سه میلیون بشکه کاهش مییابد، قیمت نفت روند نزولی به خود خواهد گرفت و احتمالا در فاصله سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ قیمت نفت میرسد به حدود هزینه تولید آن یعنی حدود ۳۵ دلار. در این سالها اگر ایران ۲ میلیون بشکه نفت هم بفروشد باید پولش را بریزد در چاههای نفت. به زبان سادهتر ایران دیگر خواب درآمد نفتی بیش از ۲۰ میلیارد دلار را نیز نخواهد دید.
خبرهایی مهم از زبان عارف
اعتماد از زبان عارف خبر داده که امیدوارم خبرهای خوبی از رفع حصر بشنویم. این روزنامه نوشته است: محمدرضا عارف در پاسخ به سؤالی در مورد اقدامهای دولت برای رفع حصر از موسوی و کروبی گفت: آن گونه که شنیدم دولت مجاری قانونی برای رفع این مشکل در حال انجام دادن اقداماتی است که امیدوارم با همراهی مسئولان مربوطه در آیندهای نزدیک خبرهای خوبی در این خصوص بشنویم.
در همین حال، روزنامه ابتکار، هشدار عارف در مورد ورود زودهنگام به انتخابات مجلس را مورد توجه قرار داده و نوشته: رئیس بنیاد امید ایرانیان با بیان این که «برخی مسائلی که اکنون درباره انتخابات مجلس دهم مطرح میشود، زودهنگام است و موجب شکنندگی جریان اصلاحطلب میشود»، بر لزوم برنامهمحور بودن و تشکیلاتی عمل کردن اصلاحطلبان تأکید کرد.
عارف در دیدار با اعضای جبهه اصلاحطلبان با بیان این که «نفس برگزاری انتخاباتی سالم، برخی از مشکلات کشور را تقلیل داد»، به رویکرد جدید غرب در قبال کشورمان اشاره کرد و گفت: به اعتقاد من رویکرد جدید غرب یک تاکتیک است نه یک راهبرد. غرب همان غرب است و عملکردش در طول ۳۰ سال گذشته هم مشخص است ولی در فضای شکل گرفته بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، غرب به اجبار باید به ما و حقوق بحق کشورمان احترام بگذارد. وی با اشاره به شرکت نکردن ۲۷ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری نیز خاطرنشان کرد: یکی از برنامههایی که باید در دستور کار اصلاحطلبان قرار گیرد، به میدان آوردن گروهی است که در انتخابات شرکت نکرد. باید تلاش کرد تا با رفع موانع و نگرانیها، این گروه از مردم نیز در انتخابات آینده حضور فعالی داشته باشند. عارف بر لزوم برنامهمحور بودن و تشکیلاتی عمل کردن اصلاحطلبان تأکید کرد و گفت: در جریان اصلاحات برخی تجربهها وجود دارد که در دقیقه ۹۰ و تحت برخی فشارها تصمیماتی گرفته میشود که معمولاً اینگونه تصمیمات، تصمیمات معقولی نیست. اصلاحطلبان باید افق درازمدتی برای فعالیتهای خود ترسیم و در این راستا حرکت کنند.
کیهان همچنان معترض است
در ادامه اخبار فراوان مربوط به مسأله هستهای، امروز پای «الن ایر»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا در مطلبی با تیتر «کنگره را متقاعد میکنیم» به ایران (روزنامه دولت) نیز باز شده است.
ایران نوشته: مذاکرات هستهای سه روزه ژنو با حضور غیرمترقبه وزرای شش کشور مذاکرهکننده با ایران، بیش از گذشته دو طرف را به توافقی بزرگ نزدیک کرده است. در میان مذاکرات ژنو، جان کری، وزیر خارجه امریکا از نیمه راه سفر خاورمیانهای خود راهی ژنو شد و پس از چند دور گفتوگو و رایزنی با ایران و سایر همتایان خود در گروه ۱+۵ سرانجام اعلام کرد که ایران و گروه ۱+۵ مهیای دستیابی به توافقی بزرگ برای حل و فصل موضوع هستهای هستند. آلن ایر، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده که وزیر خارجه امریکا را در این سفر همراهی میکرد ضمن تکرار امیدواریهای وزیرخارجه امریکا، عنوان کرد که مذاکرات ژنو گام بزرگی برای رسیدن به توافق نهایی بود.
در حالی که توجه به نقش منفی فرانسه در مذاکرات اخیر به بخش مهمی از اخبار تبدیل شده است، هرمیداس باوند در یادداشتی با تیتر «فرانسه و دستهای پشت پرده» در روزنامه آرمان نوشته: به دلیل شرایط منطقهای و مشکلات اقتصادی بسیاری از کشورهای شرکتکننده در مذاکرات ژنو از ظواهر امر چنین به نظر میرسید که دو طرف با اراده توافق وارد این دور از مذاکرات شدهاند. به همین دلیل در جریان مذاکرات اکثر نمایندگان؛ بهخصوص نمایندگان انگلستان و آمریکا روند مذاکرات را بسیار سازنده و روبه جلو توصیف کردند. حتی نماینده آمریکا هم هیچگونه علایم و اشاراتی که حاکی از نوعی ناامیدی از روند مذاکرات باشد نشان نداد. باید اشاره داشت که برخلاف تصورات، نماینده آمریکا با نقش سازنده خود در این مذاکرات شرکت کرد.
در این بین تنها فرانسه بود که با کارت اسرائیل و اعراب به جریان مذاکرات وارد شده بود. باید اذعان کرد فرانسه پایبند توافق طرفین مذاکرات مبنی بر خارج نکردن بحثها و گفتوگوهای مطرح شده در جریان مذاکرات نبود. آنچنان که طرفین عنوان کرده بودند قرار بود مذاکرات پشت درهای بسته و بدون دادن هیچ گونه اطلاعاتی به دنیای خارج ادامه پیدا کند. اما شاهد بودیم که نماینده فرانسه بلافاصله در پایان نشست با دید منفی نسبت به مذاکرات آن را ارزیابی کرد، به همین دلیل باید گفت این کشور نباید آنچه در مذاکرات گذشت را به بیرون منتقل میکرد. باید ادعا کرد که نماینده فرانسه بسیار آگاهانه اقدام به انتقال بسیاری از بحثها و مبانی مطرح شده در جلسه به خارج کرد و مبانیای که به عنوان موانع پیشبرد توافق در جلسه ایران و ۱+۵ مطرح میشد را یک به یک با رسانهها بازگو کرد. در حالی که نباید فرانسه ماهیت مسائل مورد بحث را با رسانهها مطرح میکرد. برخلاف بدبینیهای سازمان یافته نماینده فرانسه همانطور که خانم اشتون عنوان کردند مذاکرات بسیار سازنده و روبه جلو بود. پیشرفتهای بسیار خوبی نسبت به گذشته دیده میشد، منتها در برخی موارد نیاز است که فرصت بیشتری در اختیار طرفین قرار داده شود تا دو طرف بتوانند بر موضوعات پیچیده تمرکز بهتری داشته باشند.
در هر حال باید ادعا کرد که این بار فضای بسیار مثبتی بر مذاکرات حا کم بود. مذاکرات سازنده و روند مثبتی داشت ولی دربرخی موارد نیاز به چانه زنی بیشتری برای رسیدن به توافق مشاهده میشد. بالطبع طرف مقابل ایران میخواهد با حداقل هزینه امتیاز مورد نظر را دریافت کند. ایران هم به نوبه خودش خواهان به دست آوردن بیشترین امتیاز است. این امتیازها به خصوص در حوزه رفع تحریمها برای ایران اهمیت دارد. آنچه در این دور از مذاکرات مهم بود تلاش لابی عربی - صهیونیستی منطقه برای به شکست کشاندن مذاکرات بود. تحلیلگران مسائل سیاست خارجی نباید نقش اسرائیل و کشورهای عرب منطقه را در رفتار سیاسی فرانسه نادیده گرفته و آن را از نظر دور بدارند. دید منفی نماینده فرانسه نسبت به موثر بودن مذاکرات حاصل تلاش لابیهای کشورهای عرب منطقه و اسرائیل است. اما میتوان حاصل این دور از مذاکرات را برای دیپلماتهای ایرانی موفقیتآمیز توصیف کرد.
کیهان هم در آغاز یادداشت روز خود با تیتر «بعد از۱۰سال، نقطه سرخط» به قلم شریعتمداری نوشته است: باجخواهی آمریکا و متحدانش که با بهرهگیری از ترفند «پلیس خوب، پلیسبد» طراحی شده و به پای میز مذاکرات ژنو منتقل شده بود، در برخورد با مخالفت تیم هستهای کشورمان رنگ باخت و همانگونه که از قبل قابل پیشبینی بود و کیهان در چند نوبت بر آن تأکید ورزیده بود، مذاکرات ژنو را بینتیجه و ناتمام باقی گذاشت که در این باره گفتنیهای درسآموز و عبرتانگیزی هست.
تیم هستهای کشورمان بیآنکه توضیح قابل قبولی داشته باشد، روزه سکوت گرفته بود و از روند مذاکرات و محتوای آن کمترین خبری منتشر نمیکرد و یا به خبررسانی «کلی»، و در مواردی «قطرهچکانی» بسنده میکرد. حریف اما، اگرچه ادعا میکرد که به قول و قرار خود با تیم کشورمان پایبند است و درباره روند مذاکرات، سکوت خواهد کرد- اظهارات اشتون و شرمن- ولی با بهرهگیری از شگرد «منبع خاکستری» تقریبا هیچ بخشی از محتوای مذاکرات را ناگفته باقی نمیگذاشت و گویاتر آنکه با بهرهگیری از فقدان حضور خبری تیم ایران، فضای رسانهای و افکار عمومی را به نفع خود مدیریت میکرد. نتیجه آنکه امروزه بعد از ناتمام ماندن مذاکرات، بسیاری از رسانههای خارجی- تقریبا تمامی آنها- علت ناتمام ماندن مذاکرات را ناتوانی ایران در دفاع مستند از صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود و جلب اعتماد گروه ۵+۱ قلمداد میکنند و حال آنکه توضیح و خبررسانی به موقع تیم هستهای کشورمان میتوانست و هنوز هم میتواند نشان بدهد که باجخواهی و انتظارات فراقانونی حریف و ایستادگی ایران در مقابل این باجخواهی علت اصلی ناتمام ماندن مذاکرات بوده است. بدیهی است که این دو گزاره، از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. همین خودداری از گزارش متن مذاکرات است که اوباما، با غرور اعلام میکند؛ وظیفه ما نیست که به ایران اعتماد کنیم! و سؤال این است که چرا تیم هستهای کشورمان با سکوت درباره محتوای مذاکرات، فرصت میدانداری رسانهای و مدیریت افکار عمومی را دودستی و سخاوتمندانه به حریف تقدیم کرده است؟! آیا این پدیده، درسآموز و درخور پیشگیری نیست؟!
چرا سجادی وزیر ورزش نشد؟
وضعیت خاص وزارت ورزش و جوانان و رأی اعتماد ندادن مجلس به سومین گزینه پیشنهادی رئیس جمهور، موضوع مهمی در روابط دو قوه است که از زوایای گوناگون مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است.
شرق در یادداشتی با تیتر «ابهام در رویکرد مجلس به دولت» به قلم محمدرضا تابش نماینده اصلاحطلب اردکان در مجلس نوشته است: «مواضعی که از سوی برخی چهرههای محوری اصولگرایان مجلس پس از عدم رأی اعتماد به جناب دکتر سجادی، سومین گزینه معرفی شده از سوی رئیسجمهور برای تصدی وزارت ورزش و جوانان گرفته میشود، نوعی توجیه است.
نگارنده روز گذشته شاهد بود که از آغاز کار مجلس، سخن از قطعی بودن رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی بود. به نظر میرسد اصولگرایان بیتمایل نبودند که سجادی، راهی ساختمان سئول شود اما با رأی پایین. اشتباه محاسباتی سبب شد که با اختلاف دو رأی، این اتفاق رخ ندهد و به نوعی این مساله از دست اصولگرایان شاخص مجلس خارج شد.
با این حال نمیتوان و نباید از این نکته غفلت کرد که فعل و انفعالاتی که در انتخابات اخیر ریاستجمهوری رخ داد، خارج از تصور اصولگرایان بود و در معادلات آنان نمیگنجید. آنان در ابتدای کار در شوک به سر میبردند و سعی کردند در ظاهر امر با ادبیات ملایم، به تعامل با دولت بپردازند چه اینکه فشار افکار عمومی و لزوم تمکین به خواست مردم را امری واقعی میدیدند. به مرور از سوی هر دو طرف، مواضعی اتخاذ شد که این افتراق را بیشتر کرد. دولت ابتدا با توجه به ملاحظاتی که با فراکسیون آقای لاریجانی در مجلس داشت، تمایلی نشان نداد که فراکسیون جدیدی به نام اعتدال شکل گیرد و شاید حق هم همین بود.
نگاه من و دوستان همسو نیز این بود که با توجه به اینکه برخی نمایندگان در مقطعی برای برخورداری از نوعی پوشش به عضویت فراکسیون رهروان ولایت درآمده بودند دور از اخلاق و انصاف بود که انشقاق اتفاق بیفتد. اما این به آن معنا نبود که دولت یازدهم از کار تشکیلاتی غافل شود. به یاد دارم در مجلس ششم که فراکسیون دوم خرداد، اکثریت قاطع را در اختیار داشت باز هم برای تصویب طرحها و لوایح، سؤالات، تذکرات و... انسجام کامل و جلسات مداوم برقرار بود. دولت آقای روحانی به این مساله کمتوجه بود.
نکته دوم اینکه در طی این دوران سهماهه، برخی اقدامات سبب شد که زمینه برای خارجشدن اصولگرایان از شوک اولیه و لاک دفاعی فراهم شود. برخی اظهارنظرها در مورد نرخ ارز، قیمت خودرو، مسکن مهر و یارانهها، از آن جمله هستند و این در حالی است که مثلا در موضوع یارانهها، فشار مجلس سبب شد تا سخنگوی دولت، به موضوع حذف دهکها ورود کند اما پس از دیدن واکنشهای مردمی، مجلس پا پس کشید و این ماجرا به نام دولت تمام شد! اما این همه دلایل برای رفتار دیروز اصولگرایان مجلس نیست. آنها میدانند در جامعه دارای طرفدارانی هستند که برای انتخاباتهای آتی به همراهی این حامیان، نیازمندند. برخی تحرکات در مقابل دولت برای حفظ این بدنه اجتماعی و جلوگیری از سرخوردگی بیش از پیش آنان است. نگارنده به مشکلات امروز دولت به شکل کامل واقف است».
این در حالی است که اعتماد درباره چرایی رأی نیاوردن سجادی نوشته: در همین رابطه عبدالوحید فیاضی، سخنگوی کمیسیون آموزش به «اعتماد» میگوید: آقای روحانی با تأکید بر وزرای رد صلاحیت شده از سوی مجلس، نمایندگان مخالف با وزرای رد شده را به موضع گیری در مقابل آقای سجادی تشویق کرد. به گفته او، عدم عذرخواهی سجادی بابت اتفاقات سال ۸۲ یکی از نقاط تیره نطق دفاعیه سجادی بود چراکه مخالفان وی منتظر عذرخواهی او در صحن علنی مجلس بودند.
استعفای سجادی به دنبال استعفای تعدادی از نمایندگان مجلس ششم مهمترین اتهام سیاسی وزیر پیشنهادی ورزش در جلسه رأی اعتماد بود که چندین بار مورد توجه نمایندگان مخالف او قرار گرفت تا سجادی مجبور به عذرخواهی بابت این اتفاق شود ولی در نهایت سجادی با نپرداختن به این موضوع باعث شد تا موضع گیری نمایندگان مخالف تقویت شد.
غلامرضا تاجگردون، نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه، در همین رابطه به «اعتماد» میگوید: دولت میتوانست به گزینههای دیگری در حوزه وزارت ورزش و جوانان روی بیاورد تا دچار چنین دردسرهایی نشود. علاوه بر این، او معتقد است که نحوه گزینش استانداران از سوی وزارت کشور باعث شده تا برخی اصولگرایان نسبت به این انتصابات گلایهمند باشند و بخواهند در چنین مواقعی جواب رفتار دولتمردان را بدهند.
این در حالی است که نمایندگان اصولگرای مجلس، رد صلاحیت وزیر پیشنهادی ورزش را یک تسویه حساب جناحی نمیدانند و معتقد هستند که سجادی به خاطر سوابق سیاسی و همچنین ضعف مدیریتی مورد اعتماد مجلس واقع نشده است: ادعایی که با شادی و مشتهای گره شده نمایندگان اصولگرای مجلس پس از اعلام رد صلاحیت سجادی مغایرت دارد و بیشتر از آنکه یک تعامل و همکاری را بین دولت و مجلس به چشم ناظران و خبرنگاران برساند، نوعی پیروزی و شکست در یک بازی را به حاضران در جلسه القا میکند، بازی جنجال برانگیزی که پیروز آن مجلس و بازنده آن دولت بود و امتیاز آن تسویه حساب سیاسی!