چند سالی است که با فرارسیدن فصل سرما، شنیدن از
پدیده «وارونگی جوی» و ظهور غول آلودگی هوا که پیشتر تنها تابستانها
گریبان برخی شهرها مثل پایتخت همیشه آلوده را میگرفت، تبدیل به بخشی از
اطلاعات عمومی شهروندان شده و فرارسیدن موج تعطیلات و شدت گرفتن اجرای
طرحهای تحدیدی مثل زوج و فرد سراسری خودروها، زندگی مردم را به چالش
میکشد.
این در حالی است که اگر به نقش مردم در این میان دقیق شویم،
درخواهیم یافت که چه بسا کمترین سهم در آلودگی هوا به ایشان مربوط میشود
چراکه نه نقشی در کیفیت امثال سوخت و خودرو دارند و نه نقش قانون گذاری
و... را ایفا میکنند، حال آنکه وزن تصمیمهای اتخاذ شده در این باره اغلب
به دوش ایشان است.
به این بهانه به سراغ دکتر رحمت الله حافظی، عضو
شورای شهر تهران رفتیم و با او درباره دردی گفتوگو کردیم که هرچند کهنه و
قدیمیست، اما کماکان لاعلاج به نظر میرسد.
*
اگر با آن دسته از کارشناسان که معتقدند آلودگی هوا مسالهای ملی است نه
استانی، موافق باشید، نقش شورای شهر در مقابله با آلودگی هوا را چگونه
ارزیابی میکنید؟ آیا شورا میتواند در این عرصه ورود کرده و موثر باشد؟-
قطعا مساله آلودگی هوا یک مساله حاکمیتی است؛ یعنی اینکه سه قوه مقننه،
مجریه و قضائیه باید با هم دست به کار شوند تا بتوانند این مشکل را حل
کنند.
به هیچ عنوان قابل قبول نیست که سوختی با کیفیت نازل در
اختیار مردم و صنایع پیرامون شهر قرار گیرد و بعد با بروز آلودگی هوا، مردم را تحت فشار
قرار دهیم. مگر میشود از یک سو با فرارسیدن فصل سرما در صنایع بزرگ و
پالایشگاههای اطراف تهران مازوت بسوزانیم و از سوی دیگر برای خودروسازان
فرش قرمز پهن کرده و به استقبال ایشان برویم و بعد زمانی که هوا آلوده شد،
نه به کیفیت سوخت توجه کنیم و نه خودروسازان را مقصر بدانیم و با طرح زوج و
فرد از در منازل، مردم را در تنگنا قرار دهیم؟ به نظر ما اگر در این موارد
حمل و نقل عمومی را رایگان اعلام کرده و هزینه آن را از خودروسازان
بگیریم، کمترین کاری است که در حق مردم انجام دادهایم.
به عنوان
مثال وقتی از یک سو میشنویم که برچسب معاینه فنی خرید و فروش میشود و از
سوی دیگر با خبر رسمی وزارت بهداشت مواجه میشویم که طی یک سال گذشته در
شهر تهران هر ماه 227 فوت منتسب به آلودگی هوا داشتهایم (که در سال 2724
نفر میشود) یعنی آن کسی که عامدانه و با علم و اطلاع و خارج از مسیر
قانونی برچسب معاینه فنی میفروشد را میتوان فردی دانست که در قتل شبه عمد
نقش ایفا کرده است؛ به همین دلیل توقع میرود که قوه قضائیه مداخله کرده و
بطور جدی برخورد کند.
از طرف دیگر، وقتی نمایندگان مجلس معاینه فنی
خودرو ها را از دو سال یکبار به 5 سال یکبار افزایش میدهند، حاصلش همین
آلودگی هوایی است که میبینید. اگر آقایان در مجلس معتقدند که تعداد مراکز
معاینه فنی کافی و پاسخگوی خیل مراجعان نبوده و همچنین استانداردهای حاکم
بر این مراکز نیز به روز نیست، نباید صورت مساله را پاک کنند، بلکه باید
دولت و شهرداریها را موظف کنند که ظرف مدت معقول و منطقیای، تعداد مراکز
را به حد استاندارد افزایش دهند؛ بایستی به موسسه استاندارد تکلیف کنند که
بر نحوه معاینه فنی نظارت داشته باشد و آخرین استانداردهای روز استفاده شود
در حالی که شاهدیم دوفوریت طرح مقابله با آلودگی هوا در بهمن ماه 91 رای
نیاورد و این طرح بصورت عادی در نوبت رسیدگی در مجلس قرار گرفت. با توجه به
شرایطی که سلامت مردم در تهران و دیگر کلان شهرها را تهدید میکند، انتظار
ما این است که نمایندگان دو فوربت این طرح را مجددا مورد بررسی قرار دهند و
در این مورد بازنگری کنند.
از طرف دیگر نقش قوه مجریه از منظر
دیگری هم قابل توجه است؛ به مالکان خوردرو اعلام میکنند که 3.5 میلیون
تومان تسهیلات میدهیم و 1.5 میلیون تومان بابت خروج خودرو فرسوده عاید
ایشان میشود؛ چگونه با این 5 میلیون تومان انتظار داریم که مالک خودرو
فرسوده، خودرو نو بخرد؟ هر چند همان خودرو نو هم جای بحث دارد که آیا
استانداردهای لازم را دارد یا خیر.
اگر آلودگی هوا تهدیدی برای
مردم است و این میزان مرگ و میر منتسب به آلودگی هوا داریم، بایستی دولت
تسهیلات را در حد یک خودرو استاندارد در اختیار مالکین خودروهای فرسوده
قرار دهد. به این صورت که دست کم 80 درصد قیمت یک خودرو استاندارد را به
صورت وام قرض الحسنه به صاحبان خودروهای فرسوده اعطا کرده و بعد خودرو
فرسوده را خارج کنند. یک بار برای همیشه این کار باید انجام شود تا مشکلات
برطرف گردد.
* آیا نمی توان
یارانهها و هزینههایی را که دولت میخواهد و میباید در آینده برای سلامت
اختصاص بدهد،امروز برای مواردی مانند کنترل آلودگی هوا هزینه کرد؟-
درست است. بر اساس گزارش بانک جهانی در سال 2006، دولت ایران بابت خسارت
های ناشی از آلودگی هوا طی یک سال 8 میلیارد دلار خسارت متحمل شده است. چرا
غفلت کنیم تا آالودگی هوا ما را مدیریت کرده و این خسارت ها را به ما
تحمیل کند؟ ما بایستی کار را مدیریت کنیم و تسهیلات را در اختیار مردم قرار
دهیم تا بتوانیم از این خسارت جلوگیری کنیم.
مورد دیگر عدم همکاری
بانک ها و وزارت صنایع برای توسعه و نوسازی ناوگان عمومی در دو سه سال
گذشته است. انتظار داریم که دولت زمینه سازی کرده و آنها را ملزم به کمک و
نوسازی ناوگان عمومی کند. عملکرد ستاد حمل و نقل سوخت نشان میدهد که خروج
خودروی فرسوده در سال گذشته 80 درصد نسبت به سال قبل از آن کاهش داشت است؛
همه اینها مواردی است که باید مورد توجه قرار گرفته و مسئولان باید پاسخگو
باشند.
به اینها میتوان نقش صدا و سیما را هم افزود که در فرهنگ
سازی و آموزش میتواند موثر باشد؛ باید این قدر خسارتهای ناشی از آلودگی
هوا را بیان کرده و به مردم منتقل کنیم که صاحب خودرو فرسوده و آلوده
کننده، خودش احساس گناه و عذاب وجدان کند. از طرف دیگر باید حساسیت مردم به
این موضوع را آنقدر افزایش دهیم که از کنار یک خودرو آلوده کننده هوا
بیتفاوت عبور نکنند. اگر زمانی که یک خودرو آلوده کننده هوا در مسیری که
حرکت میکند با تذکر و اعتراض بیست نفر مواجه شود، قطعا بعد از چند روز
اقدامی میکند اما وقتی مردم بیتفاوت ببوده و مطالبهگر نباشند،مالک خودرو
آلاینده هوا هم برایش مهم نخواهد بود.
قوه مقننه نیز میتواند در
این زمینه به یاری بیاید. ما تکلیف کردهایم که پلیس راهور با خودروهایی که
فاقد معاینه فنی هستند برخورد کند و این خوروها را متوقف کند. اینجا خلاء
قانونی وجود دارد و باید مشخص شود که خودرو متوقف شده، چه مدت باید توقیف
شود، چراکه بعد از مدتی پلیس مجبور است این خودرو ها را ترخیص کند. از
نمایندگان مجلس میخواهیم تعیین تکلیف کنند چنین مواردی به چه نحوی باید
تصمیم گیری شود و چه کاری باید انجام شود.
در مقابله با آلودگی هوا
دولت باید زیرساخت هایی را تدارک ببیند. «دولت الکترونیک» باید توسعه یابد
تا مردم برای انجام کارهای روزانه خود مجبور به خروج از منزل نباشند. باید
ترددهای درون شهری را کاهش دهیم. از طرف دیگر مواردی مانند نظارت بر
کالاهایی که در سطح شهر توزیع میشود هم میتواند در کاهش آلودگی هوا نقش
داشته باشد. به عنوان مثال مرکز شهر، مرکز خرید و فروش وسایل الکتریکی و
الکترونیکی(لوازم صوتی-تصویری، لوازم منزل و...) است. اگر قیمت این کالاها
در تمام سطح شهر یکسان باشد، کسانی که در نقاط دور از مرکز قرار دارند برای
خرید این کالاها به مرکز شهر سفر نخواهند کرد. اینجاست که میتوان گفت
تثبیت قیمتها هم میتواند در کاهش سفرهای درون شهری موثر باشد.
* اینکه گاهی صحبت از برقی کردن خودروها و موتور سیکلتها برای کاهش آلودگی هوا مطرح میشود، چطور؟-
استفاده از انرژیهای پاک موضوع دیگریست که باید به آن پرداخت. کشورهای
اروپایی شاید در طول سال 3 تا 4 ماه بیشتر آفتاب نداشته باشند ولی میبینیم
که از انرژی خورشیدی بهره میگیرند؛ پس مقرون به صرفه است. اینجا باید
پرسید چرا ما که در کشورمان در حدود 9 تا 10 ماه در سال میتوانیم از نور
خورشید استفاده کنیم، تسهیلات استفاده از این ظرفیت را فراهم نیاوردهایم؟
انرژی باد هم مثل انرژی خورشید، از انرژیهای پاکی است که باید تیمهای
کارشناسی درباره آن نظر بدهند.
در کنار این موارد میتوان تسهیلاتی
برای استفاده از پمپهای حرارتی فراهم کرد. زمستانها آبی که به منازل وارد
میشود، دمایی بین 5 تا 6 درجه دارد و آبی که از موتور خانه خارج میشود در
حدود 60 درجه است. یعنی با مصرف انرژی، آب 5 درجه را به 60 درجه میرسانیم
تا برای گرمایش از آن استفاده کنیم. این در حالی است که اگر 5 متر به عمق
زمین برویم، درجه حررت بطور ثابت 19 درجه است. میتوان آب ورودی را به عمق
زمین برد و مخزن و انباری برای آب در آنجا تعبیه کرد و از گرمای زمین
استفاده کنیم و دمای آب را از 5 به 19 درجه برسانیم و بعد این آب را به 60
درجه برسانیم و با این کار مصرف انرژی کمتر میشود.
همه این دست
اقدامات مناسب را میتوان به موازات هم انجام داد و از نقش شهرداری هم باید
در این میان یاد کرد. باید توجه کنیم که ظرفیت توسعه مترو در تهران سالانه
50 کیلومتر است که در حال حاضر به بیست و دو الی بیست و سه کیلومتر در سال
محدود شده است. از سوی دیگر دو هزار دستگاه اتوبوس غیر استاندارد در سطح
شهر در حال تردد است که همه اینها میتواند تاکیدی در به کار گیری توان
شهرداری برای رفع این مشکلات باشد نه آنکه به دنبال پروژه هایی برویم که
تشویق مردم در استفاده از وسایل نقلیه شخصی را به دنبال دارد. البته نباید
یادمان برود که مطالبات معوق مانده شهرداری از دولت 5 هزار میلیارد تومان است که محقق نشده است.
شهرداری
به جای اینکه معابر شهری و اتوبان ها را دو طبقه کند، میبایست منابعش را
برای حمل و نقل زیر زمینی و توسعه مترو متمرکز کرده و به سمت تقویت ناوگان
حمل و نقل عمومی گام بردارد. بحث دیگری که نقش شهرداری در آن به چشم
میخورد، توسعه فضای سبز است. برای کمربند سبز اطراف تهران طی سنوات گذشته
کارهایی انجام شده اما باز جای کار دارد.
نخست باید از درخت های پهن
برگ استفاد شود چرا که درختان برگ سوزنی نقش چندانی در تصفیه هوا ندارند.
دوم، باید به کمک به مردم شتافت تا بتوانند در منازلشان فضای سبز ایجاد
کنند؛ شهرداری این کار را از سال گذشته شروع کرده که کار شایسته و باارزشی
است. یعنی حسب درخواست شهروندان شهرداری موظف است که مراجعه کند و از انواع
درختان میوه ای که در اختیار دارد در منازل بدون اینکه هزینه ای دریافت
کند بکارد. این کار باعث کاهش آلودگی هوا می شود. مسیر دیگری که میبایست
برای کاهش آلودگی هوا طی کنیم، جلوگیری اکید از تخریب باغات شهر است؛ ارزش
باغات درون شهر تهران بیشتر از توسعه فضای سبز است و نباید بگذاریم باغات
به واحدهای مسکونی و برج تبدیل شود.
*
از دلایلی که تهران با مشکل ترافیک مواجه است پارک خودروها در کوچهها و
خیابانها است تا جایی که تهران به پارکینگ خودروها تبدیل شده است. از سوی
دیگر این تشدید ترافیک میتواند آلودگی هوا را تشدید کند. آیا این مشکل
ناشی از کمبود قوانین در ساخت و ساز پارکینگ همزمان با ساخت و ساز نیست؟
شورا در این زمینه چه برنامهای دارد؟- به این موضوع از دو
منظر می توان نگاه کرد. یکی این که ساختمان هایی هستند که مجوز پارکینگ
دارند اما پارکینگ ها را به واحد تجاری تبدیل میکنند، که باید برخورد جدی
با آنها صورت بگیرد و اجازه چنین کاری داده نشود و دوم، مقوله احداث
پارکینگهای عمومی است که در این باره شهرداری باید در مشارکت با بخش
خصوصی، اقدام به احداث پارکینگ های عمومی در سطح شهر کند.
اکنون ما
با فرصت بسیار خوبی مواجه هستیم که باید از آن استفاده کنیم و آن تدوین
برنامه پنج ساله دوم شهرداری است که قبلا پیش نویس آن به شورا ارائه شده و
با رسیدن نسخه اصلی، باید بررسی آن در دستور کار شورا قرار گرفته و مصوب
شود. در این برنامه باید برنامههای مرتبط با سلامت مردم و از جمله پارکینگ
ها پیشبینی شود.
در این باره باید به اتفاق مبارکی اشاره کرد که
در چند ماه گذشته رخ داد؛ اینکه کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری
برای اولین بار در شورای شهر پیشبینی شد که قبل از این، چنین جایگاهی در
شورای شهر چنین دیده نشده بود. این کمیسیون به عنوان یک کمیسیون تخصصیِ
شورا مصوب شده و از کمیسیونهای شش گانه شورا است که میتواند مطالبهگر
حقوق مردم در حوزه سلامت و محیط زیست باشد. به این صورت باید از دستگاه های
اجرایی مرتبط با حوزه محیط زیست و سلامت دعوت کرده و حقوق مردم را مطالبه
کند. این کار می تواند منشا حرکتهای بعدی باشد.
جلسات متعددی از
جمله جلسات مشاوران داریم که درآن با حضور افراد باتجربه و صاحب نظر در
حوزه شورا و شهرداری، هفتهای یک جلسه برگزار میشود. این گروه تحت عنوان
کارگروه سیاست گذاری سلامت کار میکند و مواردی مانند برنامه پنجم و شرح
وظایف کمیسیونها به آنها ارجاع میشود. علاوه بر آن، دو جلسه کمیسیون
کارگروه سلامت نیز داریم.
* در این جلسات چه برنامهای برای شهرداری تدارک خواهید دید؟-
توسعه مشارکت بخش خصوصی و "ان جی او" ها در دستور کار است. همچنین آلودگی
هوا، سلامت غذایی، تغییر سبک زندگی، توسعه ورزش همگانی، استفاده از
انرژیهای نو و آموزش همگانی در ابعاد مختلف که از مصادیق آن آتش نشانی
است. چه ایرادی دارد به جای اینکه این همه تبلیغ چیپس و پفک و تن تاک که
غیر استاندارد و غیر علمی است، آموزش آتش نشانی بدهیم؟ باید آموزش بدهیم تا
از آسیب هایی که سلامت مردم را تهدید می کند، جلوگیری کنیم.
در
مورد بحث تفکیک و دفع زباله، شهرداری در سال 92 مبلغ 410 میلیارد تومان
منابع برای جمع آوری زباله در اختیار دارد و در بودجه متمم هم 50 میلیارد
تومان پیشبینی شده بود. وقتی 460میلیارد تومان را به 365 روز سال تقسیم
کنیم، درخواهیم یافت که هر روز یک میلیارد و 250 میلیون تومان برای دفع
زباله هزینه میشود و به رغم سنگین بودن آن، شهرداری افتخار میکند که در
برخی مناطق 3 بار در روز هم زباله جمع میکند. سوال ما این است که آیا به
جای اینکه 3 بار در روز زباله جمع کنیم، به این سمت رفتهایم که 3 بار در
روز در صداو سیما به مردم آموزش بدهیم و مثلا بگوییم مخازنی که در معابر
قرار دادهایم، برای زباله خشک است و زباله تر را ساعت 9 شب بیرون بگذارند
تا یک بار مجبور باشیم هزینه کنیم؟
این
پول از جیب همین مردم می رود. اگر می گویید این مخازن برای زباله تر است،
خانه های اطراف این مخازن چه گناهی دارند که باید بوی بد زباله و وضعیت
نابسامان اطراف مخازن را تحمل کنند؟ تفکیک زباله را باید از درون منازل
آموزش بدهیم نه اینکه هزینه کنیم و بخواهیم در ایستگاهها این تکیک انجام
شود.
در این مسیر تلاش خواهیم کرد طی تعامل با دستگاه های اجرایی
مرتبط با سلامت جامعه، مانند تعامل با انجمنهای علمی تخصصی، سازمان نظام
پزشکی، سازمان نظام پرستاری، وزارت بهداشت، دانشگاههای علوم پزشکی شهر
تهران و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و... ارزش افزوده ایجاد کرده و کار را
مدیریت کنیم.
بحث دیگر زباله های بیمارستانی است. در حدود 100 تن
زباله بیمارستانی در روز داریم که با زباله های شهری مخلوط می شود و
شیرابههای آن به آبهای زیر زمینی سرایت میکند که باید مدیریت شود. باید
زباله های بیمارستانی از زباله های شهری جدا باشد و به روش های مناسب امحا
شود.
از جمله نکات مورد تاکید ما در شورا این است که بایستی برای
پروژههای شهری، پیوست سلامت داشته باشیم. اگر تونل نیایش احداث میشود،
باید این اطمینان را به مردم بدهیم که اگر یک حادثه آتش سوزی در این تونل
رخ دهد، به جمعیت داخل تونل آسیبی نخواهند رسید؛ چنین اطمینانی الان وجود
ندارد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد ممکن است تا 2 تا 3 هزار نفر آسیب ببینند.
باید پیشبینیهای این موارد و مانند آن را در برنامه پنجم داشته باشیم چون
جزو زیر ساختها است. به عقیده ما، مبنای بستن بودجه برنامه است پس باید
اینها را در برنامه پنجم تثبیت کنیم و شهرداری باید طی پنج سال آینده مسیر
حرکت خود را طوری تنظیم کند که در پایان برنامه بتواند به اهداف تعیین شده
دست پیدا کند.
* شهرداری
بیشتر کارهای خود را برون سپاری میکند و به پیمانکار میدهد. یعنی نهادی
که باید مجری امور شهری باشد، تبدیل به ناظر شده و از حمل و نقل عمومی
گرفته تا تفکیک زباله و حتی 137، هیچ نظارتی روی مجریان وجود ندارد. آیا
این کار مورد تایید شوراست؟- برونسپاری فی نفسه مشکلی
ندارد. مشکل مدیریت شهرداری است که بایستی بعد از اینکه برون سپاری انجام
داد، ساز و کارهای نظارتی دقیق تعریف کند تا خدماتی که قرار است بخش خصوصی
به مردم ارائه کند، بصورت بهینه شود. ضعف از نظارت است؛ اگر تمهیدات لازم
برای نظارت اندیشیده شود، امکان استفاده بهینه از ظرفیت بخش خصوصی بیشتر
فراهم خواهد بود تا اینکه بخواهیم از بدنه ای بسیار سنگین و مشکل زا
استفاده کنیم. این نقطه ضعف باید برطرف شود که در برنامه پنجم به این موضوع
هم باید توجه شود.
چیزی که ما از شهرداری می خواهیم این است که
برنامه عملیاتی خود را ارائه کند و اعلام کند که هر مجموعه،هر اداره و هر
زیرمجموعهای از معاونتها و سازمانهیش به صورت "کمی" در ابتدای سال 93 در
چه نقطه ای هستند و در انتهای سال 93 به چه نقطه ای خواهند رسید. باید این
را تعریف کنند و بعد هم اعلام کند در طی سال بصورت ماهانه چه درصدی از
پیشرفت را خواهند داشت و همچنین اعلام کنند که با چه شاخصی میتوان این
کارها را سنجید.
این انتظار ما در شورای شهر برای تمام فعالیت های
شهرداری است تا در حوزه های نظارتی هم پیش بینی های لازم انجام شود. در
ادامه هم باید وقتی این برنامه عملیاتی تدوین شد، روی یک زیرساخت الکترونیک
قرار بگیرد تا مدیران سطوح بالاتر، داشبوردی از این عملیات را داشته باشند
و بدانند کدام برنامه در چه مرحلهای است و حتی در صورت عقب ماندن پروژه
از برنامه زمان بندی شده، با هشدار برنامه آگاه شوند. ما این درخواست را
مطرح کردهایم و انتظار داریم در سال 93 چنین زیرساختی فراهم شود. به دنبال
این اقدام، قصد داریم بودجه ریزی عملیاتی داشته باشیم تا بر اساس برنامه
ها بودجه تخصیص پیدا کند و اگر کاری تعریف شد و محقق نشد، بودجه آن هم
متوقف شود.
* آیا این درخواست را از شهرداری داشتهاید که چنین داشبوردی برایتان تهیه کند؟-
این تکلیف است و شهرداری باید انجام دهد؛ اصلا فرق شورای سوم و چهارم همین
است. اعتقاد ما این است که جایگاه شورا سیاست گذاری، برنامه ریزی و تکلیف
کننده است و شهردار و شهرداری مجری است. شورا نظارت میکند و شهرداری باید
پاسخگو باشد.
* در مقایسه با شورای قبل افراد متخصصتری در این شورا حضور دارند اما به نظر میرسد این شورا سیاسیتر از شوراهای پیشین است.-
این شورا از نظر کمی و کیفی بسیار بهتر از شورای قبل است. من اعتقاد دارم
که بلوغ سیاسی خوبی هم بر شورا حاکم است و بهترین وضعیت ممکن رخ داده است.
جناح های چپ و راست تقریبا هم وزن هستند. شهردار و رئیس شورا نیز از دو
گروه سیاسی جدا هستند. اگر اینها از یک جناح سیاسی بودند نقاط ضعف هم را
پوشش می دادند و دودش به چشم مردم می رفت، در حالی که اکنون دو جناح ذره
بینهای درشتی را به دست گرفتهاند و یکدیگر را چک میکنند.
*
اما اینکه اشخاص سیاسی در تمام زمینه ها اظهار نظر میکنند، خوشایند نیست.
به ویژه آنکه در آینده انتخابات مجلس را داریم و ورود شورا به انتخابات
میتواند جرقهای برای موضعگیریهای سیاسی شود.- تنها در
انتخاب شهردار و رئیس شورا بود که جناح های سیاسی سعی کردند مرزبندی کنند و
وارد فضای انتخابات شوند اما تقریبا از دو سه هفته بعد از آن، تقریبا این
مرزها شکسته شد و الان مرزی وجود ندارد و بحث ها کاملا فنی و تخصصی پیگیری
شده و نگرشهای سیاسی حاکم نیست و معمولا در موارد سیاسی اعلام موضع
نمیکنند.