مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۵، عملی مشخص در چهارچوب چانهزنی سیاسی است، چرا که مسأله هستهای ایران، مدتهاست از چهارچوب فنی و حقوقی خاص خود خارج شده است. هماکنون این مذاکرات، عرصه چانهزنی و امتیازگیری از سوی طرفین است و در کنار همه مؤلفههای تأثیرگذار در مذاکره همچون قدرت، نفوذ و... مهارت دیپلماتیک نیز در تثبیت حقوق و تحصیل حداکثری منافع ملی ایرانیان نیز نقش مهمی دارد.
به گزارش «تابناک»، پس از سالهای نسبتا بسیاری که پرونده هستهای ایران در اختیار شورای امنیت ملی بود، پس از به قدرت رسیدن حسن روحانی در ایران، این پرونده در بحث مذاکره در اختیار وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت(اگر چه هنوز مدیریت و سیاستگزاری مذاکرات هسته ای در شورای عالی امنیت ملی انجام می شود) و تیم مذاکراتی ایران پس از چندین دوره مذاکره در ژنو با طرف غربی درباره توافقی که آن را برنامه اقدام مشترک نامیدند به توافق رسید؛ برنامهای که همین چند روز پیش در سیام دی ماه وارد فاز عملیاتی شد.
طبیعتا برنامه اقدام مشترک ایران و ۱+۵، همچنان که در کشورهای غربی تجزیه و تحلیل شده و منتقدان و طرفدارانی پیدا کرده، در ایران هم چنین روندی را پیموده و مخالفان و موافقانی یافته که هر کدام از یک دیدگاه به ارزیابی ابعاد این برنامه پرداخته و مواضعی در پیش گرفتهاند.
موافقان این توافق، آن را پیروزی دیپلماتیک میدانند و مخالفان هم امتیازهای داده شده ایران را در ازای امتیازات گرفته شده کم ارزیابی میکنند.
در کشوری همچون ایران، مخالفت با یک رفتار سیاسی و حتی یک تصمیم ملی، همچون مخالفت با یک حق سلب ناشدنی نیست؛ بنابراین، وجود مخالفان آگاه، دغدغهمند و حساس به منافع کشور و مردم ضامن سعادت کشور و سلامت هر چه بیشتر تصمیمگیری در مسائل کلان کشوری است.
نکته مهمی که نیاز به تذکر دارد، نبود یا کمبود عقلانیت در برخی از مخالفتهاست. مخالفان یک تصمیم ملی که با آگاهی، دغدغهمندی و حساسیت مسائل را رصد میکنند، در کنار این مسائل عقلانیت را نیز باید همواره رعایت کنند و از احساساتی کردن فضا بپرهیزند، چون در یک فضای احساسی حتما امنیت و منافع کشور تأمین نمیشود.
بنا بر این گزارش، در روزهای گذشته و پس از عملیاتی شدن توافق ژنو، عدهای شعرها و شعارهایی علیه این توافق و صد البته تیم مذاکره کننده ایرانی سروده و در مقیاسی وسیع پخش کردهاند. این عده از مخالفان توافق ژنو به جای نقد عقلانی و حساب شده توافق ژنو، با احساس و حماسه به جنگ مذاکره کنندگان ایرانی رفتهاند؛ مذاکره کنندگانی که دستکم در ایرانی بودن و دلسوز بودنشان شکی نیست، که اگر بود، رهبر انقلاب آنان را «بچههای انقلاب» نمینامیدند.
به این ترتیب، سرودن چنین اشعاری، فضای نقد عقلانی را میگیرد و کمکی به منفعت کلی ایرانیان نمیکند. از سوی دیگر، تردیدی نیست که چنین اشعاری، زمینهساز تندروی در طرف مقابل و طرفداران مذاکرات هم خواهد شد و در این زمان است که همراه حس و شور شعر و شعار، بخشی از مردم به جان بخش دیگری میافتند و این برای کشور خطرناکتر از آن چیزی است که شاعران زبر دست شعر و شعار میپندارند. فراموش نشود که اساس همه درگیریهای سال ۸۸ تندروی دو گروهی بود که اساسا به عنوان ایرانیان نمیتوانستند راجع به مسألهای عقلایی گفتوگو کنند.
بذر کینه و نفرت در جامعه کاشتن، هیچ کمکی به انقلاب و نظام اسلامی نمیکند. شاعران شعر و شعار، این را بیش از این همه تجربه کردهاند. مگر اینکه ایمان بیاوریم که با دانستن به آسیبهایی که برای انقلاب دارد، فضای احساسی و تندروی را جایگزین فضای عقلانی نقد کردهاند. این در حالی است که در خلال این شعرها، توهینهای رکیکی هم به مسئولان مذاکره کننده میشود که با هیچ منطقی سازگار نیست. جالب اینکه در بیشتر این اشعار از ولی فقیه هزینه میشود؛ رهبری شجاع که خود آشکارا دیدگاهش را درباره مسائل سیاسی و روز کشور بدون اندکی تعارف بیان میکند. بیاناتی نیز که تا کنون داشته اند خلاف مضامین اشعار زیر است:
یکی از این اشعار این گونه به تهدید مذاکرهکنندگان ایرانی میپردازد: جنگ با دشمن غدّار جگر میخواهد
مرد میخواهد و تدبیر دگر میخواهد
با کلید آمدهای در وسط معرکهای...
که کمی غیرت و شمشیر و سپر میخواهد
با شیاطین سر یک میز نشستید ولی...
حفظ دین کار شما نیست که نر میخواهد
خنده کردید به شیطان و به او دل بستید
غافل از اینکه تو را زیر و زبر میخواهد
حرف جنگ آمده این طور هراسان شدهاید؟
حفظ عزت مگر اما و اگر میخواهد؟
به هوس کار نیاید به سخنرانی نیست
رفع بحران به خدا مرد خطر میخواهد
ما نمردیم علی بیکس و بییار شود
گر چه این راه مسیری است که سر میخواهد
و شعر دیگرکارتان تعلیق دستاوَردها...
بستن دست تمام مردها...
چشم بستن بر فرامین ولی...
تکیه کردن بر صف نامردها
عزت ایران به هیچ انگاشتن...
نامتان باید شود دلسردها
وعده دشمن سرابی بیش نیست
مثل پائیز است و برگ زردها
و یکی دیگربه خدا انتقام میگیریم
کربلا انتقام میگیریم
تن صد چاک یادمان نرود
نیزهها انتقام میگیریم
بیکفن بود، پیرهن که نداشت
بوریا انتقام میگیریم
سر تو از قفا بریده شده
از قفا انتقام میگیریم
جمعه با ندبه یاد منتقمت
با دعا انتقام میگیریم
ما ز خون شما نمیگذریم
شهدا انتقام میگیریم
پای میز مذاکره بروید
از شما انتقام میگیریم
ذکر هیهات منا الذله به لب
ذکر ما: (انتقام میگیریم)
العجل حضرت أباصالح
تو بیا انتقام میگیریم
به راستی کدام یک از این اشعار به پیشبرد منافع ملی ایرانیان کمکی میکند؟ تهدید را میتوان مخالفت و نقد نام نهاد؟ چرا روز به روز به جای پیش رفتن پس میرویم؟