نگاهی به فوتبال خودمان بیندازیم؛ واقعا اگر کارلوس کیروش نبود، ما میتوانستیم با این فوتبال در حکم سرگروه به جامجهانی برویم؟
ما در سالهایی که فوتبالمان سراسر استعداد بود و ستارهها برای قرار گرفتن در ترکیب تیم ملی با هم رقابت شدید داشتند، هم هیچ گاه نتوانستیم به این آسانی در جمع سیودو تیم جامجهانی قرار بگیریم، ولی اکنون و در حالی که فوتبال ایران، دوران رکود شدید خود را میگذراند، به راحتی و بالاتر از کره به سرگروهی به جامجهانی راه یافتهایم.
کارلوس کیروش مستاصل است که چرا مسئولان ورزشی فوتبال ایران، به رغم قولهایی که برای آمادهسازی تیم ملی دادهاند، هیچ کاری نمیکنند. او در حالی برنامه تیمهای کره و ژاپن را پیش روی خود دارد که تیم خودش حتی یک بازی دوستانه انجام نداده و مسئولان فدراسیون پس از ناامیدی از جذب اسپانسر، دست به سوی دولت دراز کردهاند تا هزینه بیست و چهار میلیاردی آمادهسازی تیم ملی را در کمتر از شش ماه مانده به جامجهانی تقبل کند و این یعنی اینکه تازه اول راه آمادهسازی برای تیم ملی هستیم.
شاید این خیلی خندهدار باشد که بیشتر از هفت ماه پس از راهیابی تیم ملی به جام جهانی و کمتر از شش ماه مانده به آغاز این رقابتها، سرمربی تیم ملی این را پرسش را از مسئولان ورزش کشور میپرسد که: «برنامه شما برای حضور تیم ملی در جام جهانی برزیل چیست؟» و هنوز کسی پاسخ درستی به آن نداده است.
شوخی را کنار بگذاریم و با واقعیت روبهرو شویم. واقعیت این است که خوشبینترین مسئول فوتبال ایران هم فکرش را نمیکرد که تیم ملی امسال راهی جامجهانی شود و حالا که این مهم رخ داده، به آن مانند یک موقعیت باد آورده نگاه میکند که از دست رفتنش هم چندان بد نیست.
به هر حال در فوتبالی که ما تنها سه بار افتخار حضور در جامجهانی را داشتهایم، سند خوردن یک بار حضور این افتخار هم به نام مدیران خندان فدراسیون فوتبال، رخداد بزرگی است.
چالش امروز تیم ملی ما چالش تفاوت نوع نگاه است. در یک طرف یک مربی نامدار پرتغالی قرار دارد که نمیخواهد هیچ سدی در برابر جاهطلبیهایش قرار گیرد و با هر تدبیری از موانع میگذرد تا سرانجام پیروز شود و موفقیتهای کوچکی چون «راهیابی به جامجهانی» هم او را راضی نمیکند و همچنان به دنبال موفقیتهای بیشتر است و در مقابل، تفکر مدیران ایرانی است که در همان شامگاه بیست و هشتم خرداد ماه وقتی گوچی توپ را به تور دروازه کره دوخت با خودشان گفتند، «کار ما دیگر تمام شد» و با همین افتخار تا سالها میتوانند هم میزشان را نگه دارند و اگر هم روزی از قدرت واماندند به مدد آن میتوانند به بقیه انتقاد کنند.
در کشوری که برنامهریزیها برای یک روز ماندن بیشتر روی صندلی ریاست است، برنامه ریزی برای موفقیت در جامجهانی معنا ندارد. سقف آرزوی مدیران ما همینجا بود. از این به بعد باید به فکر برزیل بود و ترکیب همراهان و آب و هوای ریودژانیرو و قیمت دلار و کیفیت رستورانها و استخرها و البته عکس یادگاری اگر دست داد با لیونل مسی یا دیگران!
آقای کیروش، قبول کنید که شما آدرس را اشتباهی آمدهاید. چه کاری است وقتی تازه فدراسیون فوتبال متوجه شده پول ندارد برای تأمین پول به سراغ وزرات ورزش و دولت رفته تا شاید در ماههای آتی بودجهای تأمین کند. بعد ببیند به کمک آن میتواند چند اردو برای شما فراهم کند و آیا تیمی حاضر به بازی تدارکاتی میشود یا خیر. اصلا پول برای برزیل باقی میماند یا نه؟ آن وقت شما این قدر رگ گردنی شدهای که من مدافع حق هشتاد میلیون ایرانیام؟ آقای کیروش قبول کنید که اینجا شما اشتباهی هستید، نه ما.