گزینه جنگ روی میز همه دولت‌هاست

بیژن کیانی
کد خبر: ۳۷۵۴۴۱
|
۱۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۴ 01 February 2014
|
13177 بازدید
سالهاست که دولت مردان آمریکا از گزینه جنگ سخن می گویند و تلاش می کنند در سایه این تهدید اهداف و مقاصد خود را دنبال کنند. جنگ فی نفسه پدیده ای شوم و ویران گر است مگر اینکه متضمن ارزش هایی والا همچون جهاد در راه آرمان های الهی و دفاع از تمامیت ارضی کشور باشد. دین اسلام، مسلمانان را به صلح دعوت می کند ولی دعوت به صلح، به معنای نادیده گرفتن تحرکات دشمن و غفلت از جنگ نیست.

از بعد نظامی، استراتژی اسلام، آمادگی همه جانبه برای دفاع و از میان بردن تهدیدهای احتمالی است. آنجا که خداوند به مسلمانان دستور می دهد: «واعدوا لهم مااستطتم من قوه» ناظر به این استراتژی و لزوم هوشیاری در برابر دشمن است. هنگامی که از ضرورت هوشیاری و ایجاد آمادگی لازم در برابر دشمن سخن به میان می آید به معنای این است که یکی از گزینه های دشمنان، گزینه نظامی است. با نگاه به سیر تطور جوامع انسانی و دولت ها در طول تاریخ، در می یابیم جنگ، همیشه یکی از گزینه ها بوده است و در هیچ برهه ای از تاریخ از روی میز دولت ها برداشته نشد و جز در سایه دولت آرمانی موعود که خداوند، حاکمیت آن را تضمین کرده و بشریت به صلح واقعی دست می یابد، گزینه جنگ همچنان روی میز دولت ها باقی خواهد ماند، خواه این دولت، مهاجم و باطل باشد و خواه این دولت، مدافع و برحق.

این گزینه از زمان طرح و حاکمیت نظریه واقع گرایی در غرب، بیش از هر زمان دیگری برجسته و نمایان تر شده است. بر اساس نظریه واقع گرایی، روابط بین الملل، عرصه منافع دولت هاست و در چنین عرصه ای تضاد و تعارض منافع، امری جدی است و در بسیاری مواقع سبب می شود که دولت ها به عنوان بازیگران عرصه روابط بین الملل، برای کسب قدرت و تعقیب منافع خود، خواه مشروع و خواه نامشروع، به گزینه جنگ روی آورند.

غرض از این مقدمه بیان این نکته اساسی است که در سراسر تاریخ بشریت، جنگ، همیشه یکی از گزینه بوده است. اینکه در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت مردان آمریکایی سخن از گزینه جنگ گفته اند و این روزها نیز در میان مذاکرات ایران و طرف های درگیر در پرونده هسته ای، با عصبانیت آن را تکرار می کنند، در واقع موضوع نامکشوف و غریبی نیست.

کیست که نداند حداقل بر اساس تعالیم واقع گرایی غربی ها، جنگ هر زمان ممکن است روی دهد و جوامع انسانی را همانند ادوار گذشته به مصائب خود گرفتار کند. تا اینجا معلوم است که همه دولت ها، چه بزرگ و چه کوچک ناگزیرند به پدیده جنگ به عنوان یکی از گزینه ها در روابط خود با دیگر کشورها فکر کنند و خود را برای چنین وضعیت احتمالی آماده سازند. اهتمام به هزینه های سنگین نظامی، تقویت ارتش و نیروهای مسلح، خرید سلاح های گوناگون، راه اندازی مسابقات تسلیحاتی- ایجاد کارخانه های تولید انبوه ابزار جنگی و ده ها اقدام دیگر از این دست، همه و همه حکایت از توجه دولت ها به گزینه نظامی است.

کشور ایران و دولت جمهوری اسلامی که دولتی بر آمده از بزرگترین انقلاب قرن است، با توجه به ماهیت روابط بین الملل و مسائل مختلف پیرامون خود و تجربه جنگ هشت ساله، پیوسته بر آمادگی دفاعی خود افزوده است و در برابر تحرکات دشمنان و بدخواهان هوشیار است و این را آمریکایی ها بیش از دیگران می دانند. با این وجود هر از گاهی با واسطه یا بی واسطه از گزینه جنگ دم می زنند. چرایی این تهدید را در پایان این نوشتار بیان خواهم کرد.
دولت مردان آمریکا در صورتی در ارتباط با ایران به این گزینه روی می آورند که شرایط لازم مهیا باشد.

این شرایط به صورت اجمال عبارتند از:
1- در محاسبه سود و زیان مبادرت به جنگ، سود آن برای آمریکا بیش از زیانش باشد.
2- امنیت رژیم صهیونیستی به مخاطره نیفتد.
3- در جریان صدور نفت به غرب و همپیمانانش اختلال ایجاد نشود و قیمت نفت در بازار های جهانی به صورت جهشی افزایش پیدا نکند.
4- منافع آمریکا در منطقه و جهان به خطر نیافتد.
5- ضربه متقابل از سوی ایران برای آمریکا قابل محاسبه باشد.
6- آمریکا ابتکار عمل در آغاز و پایان جنگ را در دست داشته باشد.
7- دوستان منطقه ای آمریکا که در حمله به ایران یاری اش می کنند از انتقام ایران در امان باشند.
8- جنگ به صورت محدود و نقطه ای کنترل شود.
9- قدرت دفاعی نیروهای مسلح ایران ضعیف باشد.
10- مردم ایران از دولت خود حمایت نکنند.
11- آمریکا با تجربه از جنگ ویتنام، زمانی به جنگ مبادرت می کند که طرف آن ضعیف و بلعیدنش آسان، همانند موارد افغانستان و عراق در آسیا، صربستان دراروپا و پاناما در منطقه آمریکا کشور مقابل بسیار ضعیف و هدفی آسان از نظر نظامی قلمداد شود.

با توجه به موارد یازده گانه ای که گفته شد، به وضعیت آمریکا در هر مورد اشاره می شود:
به اذعان برخی کارشناسان آمریکایی، آمریکا در وضعیتی نیست که در صورت مبادرت به جنگ بیش از زیان سود کند.

رژیم صهیونیستی در صورت حمله آمریکا به ایران به شدت آسیب خواهد دید. گنبد آهنین قادر به دفع موشک های فجر نبود، پس در برابر موشک های پیشرفته تر آسیب پذیری بیشتری دارد. نتیجه اینکه هیچ نقطه ای از سرزمین های اشغالی از امنیت برخوردار نخواهد بود.

ایران قادر است در صورت حمله آمریکا، تنگه هرمز را به روی نفتکش ها ببندد یا رفت و آمد آنها را مختل کند. در چنین وضعیتی افزایش قیمت نفت و وارد شدن شوک غیر قابل کنترل به اقتصاد بیمار آمریکا و غرب قطعی خواهد بود.

ایران بارها اعلام کرده است که در صورت تحمیل جنگ از سوی آمریکا به نبرد نامتقارن روی خواهد آورد. مفهوم نبرد نامتقارن، یعنی هدف قراردادن نقاط ضعف آمریکا. نبرد متقارن محدود به زمان و مکان مشخصی که آمریکا قدرت محاسبه و ایجاد آمادگی داشته باشد نیست.
آمریکا یا هر کشور دیگری در جهان می تواند آغازگز جنگ باشد ولی لزوماً پایان دهنده به آن نخواهد بود. تجربه جنگ هشت ساله ایران و عراق گویای این مطلب است.

ممکن است آمریکا اراده کند که جنگ محدودی را آغاز نماید ولی چنین جنگی احتمالاً به سرعت گسترش می یابد و کل منطقه و جهان را درگیر خواهد کرد.
بدون شک نیروهای مسلح ایران بیش از هر زمان دیگر قدرتمند و آماده دفاع از کشور خود هستند و هر کشوری در منطقه که در جنگ آمریکا علیه ایران مشارکت نماید با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد.

مردم ایران، در طول تاریخ کشور خود از روحیه بیگانه ستیزی برخوردار بوده اند. بی شک اگر کشور خود را در خطر ببینند با حمایت از دولت خود، متجاوزان را پشیمان خواهد کرد. و اساساً ایران هدف آسانی برای آمریکا نیست که بتواند بر آن فائق آید. پس با در نظر گرفتن موارد گفته شده و وضعیت آمریکا، می توان اذعان کرد که این کشور آمادگی لازم برای شروع جنگ را در حال حاضر ندارد.طرح گزینه جنگ در شرایط مذاکره و گفتگوهای دیپلماسی، اقدامی نخ نما برای گرفتن امتیاز بیشتر از ایران است و این نه تنها آنان را به هدف نمی رساند بلکه چنین رفتاری سبب روشن تر شدن ماهیت دولت آمریکا برای جهانیان و به خصوص ملت ایران می شود و چه بسا خشتی بر خشت های دیوار بلند بی اعتمادی میان دو کشور بیفزاید.

برای ملتی که هوشیار است و آماده دفاع از تمامیت ارضی خود می باشد چه فرقی می کند که دشمنانش گزینه جنگ را در روی میز یا غیر آن داشته باشند. آقای اوباما می تواند دستور دهد طرح این گزینه را نه تنها روی میز بلکه بر تمام دیوار های کاخ سفید آویزان کنند.

بدون شک آمریکا هر زمان امکان حمله داشته باشد اقدام خواهد کرد. اینکه تاکنون به جنگ روی نیاورده و تنها ژست آن را می گیرد به دلیل ناتوانی است. دلایل ناتوانی نیز در سطور پیشین بیان شده است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟