اگر کسی به
دنبال آرزوی قلبی مقامات آمریکایی و از جمله اوباما رئیسجمهور این کشور در مورد
برنامه هستهای ایران باشد، هیچ چیز به اندازه سخنان اوباما در مرکز سابان برای وی
مفید نخواهد بود.
به گزارش «تابناک»، چند روز پس از توافق ایران و ۵+۱ در ژنو وقتی رئیسجمهور آمریکا در مرکز مطالعاتی سابان در مورد گزینههای آمریکا در برخورد با ایران سخن میگفت، صریحا اظهار داشت که اگر میتوانست برنامه هستهای ایران را تا آخرین پیچ و مهره آن از بین میبرد، ولی اقرار کرد که این یک گزینه عملی نیست.
روند مذاکرات هستهای در دولت جدید، نشان داده که باز هم به مانند سالهای گذشته، نباید و نمیتوان به آمریکاییها اعتماد کرد و به آنها خوشبین بود، ولی به مرور روشن شده که بین نیات واقعی آمریکا و آرزوهای دولت این کشور از سویی و واقعیت صحنه جهانی، فاصلهای جدی است.برچیدن برنامه هستهای ایران، توقف غنیسازی در ایران، تعطیل شدن تأسیسات ایران و هر خط قرمز دیگری که مورد نظر نظام است، نه تنها دور از واقعبینی است و کسی نه در این دولت و یا هر دولتی امکان تن دادن به آن را ندارد، بلکه قطعا با مخالفت مردم ایران و همه رسانههای دلسوز روبهرو خواهد شد.
این مسأله در حالی است که به رغم پافشاری مسئولان ایرانی بر اینکه نباید آرزوهای غرب به عنوان نتیجه مذاکرات و با بدبینی آمیخته به اخبار دروغ و غیرواقعی به خورد مخاطبان ایرانی داده شود، همچنان بخشی از فضای رسانهای ایران برای ایجاد بدبینی به مذاکرات هستهای به انتشار اخبار غیرواقعی ادامه میدهد.
در روزهای اخیر مشخص شده که غرب مجبور شده عملا وجود غنیسازی در ایران را بپذیرد. بعضی رسانهها در حالی که تا پیش از این به خیال قدرت فراوان غرب در برابر دولت جدید ایران اصرار داشتند، غرب هنوز به دنبال برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران است. اکنون با آشکار شدن غیرواقعبینانه بودن تحلیلهای پیشین خود، اعترافات اخیر غرب به ادامه برنامه غنیسازی ایران را طبیعی میدانند.نمونه جدیدی از این القائات غیرواقعبینانه پس از سخنان اخیر رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه با بلومبرگ بود. در حالی که رئیس جمهور آمریکا برای اثبات قابل بازگشت بودن تحریمها علیه ایران به این نکته اشاره کرده که اساسا ۹۵ درصد تحریمها علیه ایران برداشته نشده است که بخواهیم آن را برگردانیم، برخی رسانههای ایرانی آرزوهای آمریکا را به آینده تعمیم داده و مدعی شدند که ۹۵ درصد تحریمها هرگز برداشته نخواهد شد؛ تفاوت این دو برای هر خواننده منصفی روشن است.
این اتفاق با هر نامی، خواه بداخلاقی سیاسی، خواه روشی اشتباه برای فشار آوردن به غرب و یا حتی ترجمه نادرست ناشی از بدبینی، مهم این است که بیشتر از اینکه به نفع منافع ملی ایران باشد، به سود موضع آمریکاییهاست.