سخن از دانشگاهی دولتی در میان است که برای تأمین سادهترین نیازهای دانشجویان خود لنگ میزند؛ آنقدر لنگ که میتواند اصل راهاندازی مرکز آموزشی را زیر سؤال ببرد!
به گزارش «تابناک»، چند روزی است در پی جان باختن یکی از دانشجویان پردیس دانشگاه ارومیه در شهر «میاندوآب»، روزگار پر ابهامی بر این پردیس حاکم شده است؛ از یک سو برخی اخبار حکایت از فوت این دانشجوی بیست و یک ساله به دلیل عفونت ناشی از مصرف آب آلوده دارند و از سوی دیگر، مسئولان سکوت کردهاند تا برخی سایتهای خارج کشور سکانداری ماجرا را عهدهدار شده و پای مسائل قومی را به ماجرا باز کنند.
یکی از دانشجویان این پردیس که با نام «مرکز آموزش عالی شهید باکری» شناخته میشود، در تشریح ماجرا به خبرنگار «تابناک» میگوید: «پروین حقیری»، دانشجوی رشته گیاه پزشکی و از هم خوابگاهیهای بنده بود که چند روز پیش به دلیل عفونت کلیه و برخی اندامهای دیگر در بیمارستانی در زادگاه خود بستری و پس از حدود بیست روز مرخص شد؛ اما چند روز نگذشته، بیماریاش عود کرد و قرار شد دوباره بستری شود که متأسفانه خبر جان باختنش را شنیدیم.
هم خوابگاهی پروین میافزاید: گویا پزشکان از بهبود اوضاع وی رضایت نداشته و اعلام کرده بودند درمان بیماری پروین، تنها با پیوند کبد ممکن است، چراکه عفونت کبد وی به حدی شدید بوده که درمان ناپذیر به نظر میرسیده، ولی عمر وی به دنیا نبود و از بینمان رفت.
وی در پاسخ به اینکه چگونه عامل بیماری هم خوابگاهیشان مصرف آب آلوده ذکر شده، به حقایقی تلخ اشاره کرده و میگوید: عفونت سیستم گوارشی پیشتر هم میان دانشجویان ساکن خوابگاه به وفور بوده، چراکه منبع تأمین آب مجتمع، منبع آبی است که از بیرون آب آورده و آن را پر میکنند و نه تنها نمیدانیم که آب آن از کجا تأمین میشود و آیا تمیز هست یا نه، بلکه به نوعی اطمینان داریم که شرایط بهداشتی نگهداری آن درست نیست، زیرا کسی به یاد ندارد تاکنون این منبع شستوشو و ضدعفونی شده باشد؛ هرچند عکس آن صادق است و گاه شنیدهایم که برای مقابله با یخ زدن و ترکیدن منبع در زمستان، مسئولان خوابگاه از افزودن «ضد یخ» در آن دریغ ندارند!
بدین ترتیب با رسیدن خبر فوت این دختر دانشجو، دانشجویان معدود این واحد آموزش عالی (در این پردیس سه گرایش در کارشناسی و یک گرایش در کاردانی تحصیل میکنند و شمار دانشجویان سالهای مختلف در این رشتهها، شاید پانصد تن هم نباشد) به این اطمینان میرسند که اوضاع نابسامان بهداشتی و آلودگی آب، نقش کارسازی در رویداد داشته و به همین دلیل، یک روز را از صبح زود تا پنج عصر به تحصن مقابل دانشکده میگذرانند تا شاید به این وسیله نسبت به مرگ هم دانشگاهیشان اعتراض کرده و بتوانند مسئولان را متوجه اوضاع وخیمی که در آن هستند، کنند.
اعتراض این دانشجویان به اینجا هم ختم نشده و برخی راهی فرمانداری شهر هم میشوند تا شاید میان مسئولان عالیرتبه شهر گوش شنوایی پیدا کنند؛ اما همه این اعتراضات تنها به نمونهگیری از آب مجتمع خوابگاهی ختم میشود که آن هم برایشان اطمینان بخش نیست، چراکه معلوم نیست چه زمانی و چگونه از نتیجه آزمایش آب آگاه خواهند شد، به همین حد هم اطمینانی ندارند.
از دانشجویان این پردیس میپرسیم، چرا خودشان از آب مجتمع نمونهبرداری نکرده و آن را در آزمایشگاه دانشگاه بررسی میکنند که این گونه پاسخ میدهند: آزمایشگاه جز در ساعات کلاس، به رویمان بسته است و چون دانشجوی کارشناسی ارشد هم نداریم، امکان استفاده از آزمایشگاه به هیچ شکل برایمان مقدور نیست؛ اما آشکار است که منبع آبی که از محل نامعلوم، به کمک تانکر آب نامعلوم پر میشود و هرگز گندزدایی و ضد عفونی نمیشود، اگر آلوده نباشد عجیب است؛ آن هم در شرایطی که گاه آب آن تا انتها مصرف میشود و ساعتها مجبوریم بیآبی را تحمل کنیم.
این در حالی است که شواهد، حکایت از آگاهی مسئولان دانشگاه از بیکیفیت بودن آب مورد استفاده دارد، چراکه آب معدنی در اختیار اساتید قرار میدهد، ولی حتی به قدر آب شرب دانشجویان خوابگاهی هم که شده، خود را موظف ندیدهاند که اگر دیده بودند، التهابات روزهای اخیر را نمیدیدیم.
اما بشنوید از واکنش عجیب مسئولان دانشگاه به این همه رخدادهایی که پیرامونشان روی داده است؛ از جای خالی ایشان در مراسم ختم دانشجوی مرحوم که بگذریم، کمترین توقعی که از ایشان میرفت، حضور در مجتمع خوابگاهی برای شنیدن سخنان دانشجویان معترض و تلاش برای ابهامزدایی از ماجرا بود؛ اما نه تنها چنین نشده، بلکه شنیده میشود، هنوز هفتم آن مرحوم نرسیده، مسئولان خوابگاه برای بازدید اتاق وی اقدام کرده و تلاش داشتند خسارات احتمالی وی به در و دیوار و کمد اتاق را ارزیابی کنند تا زمان مراجعه پدرومادر داغدارش، هزینههای تخمینی را از ایشان بگیرند!
تصور اینکه چگونه میتوان در چنین شرایطی، نگران خرابی وسایل تحویلی دانشجوی مرحوم بود، به خودی خود کافی است تا از شدت تعجب شاخ بر سرمان بروید؛ اما تلخی ماجرا آنجاست که کسانی این کارها را میکنند که در برابر کمبودها خود را مسئول ندانسته و در تشنج فکری شکل گرفته در خوابگاه طی روزهای اخیر، بیشترین نقش را عهدهدار هستند.
در نابسامان بودن اوضاع خوابگاه دختران مرکز آموزش عالی شهید باکری، همین بس که دانشجویان این مرکز در کنار گلایههایی که از کمبود امکانات، نبود فضای ورزشی (به ویژه سالنی که دانشجویان دختر قادر به ورزش در آن باشند) و... دارند، از نبود درمانگاه یا فردی آشنا به اصول کمکهای اولیه گلایه میکنند و میگویند: اگر یکیمان شب هنگام از درد به خود بپیچد و حتی در آستانه جان دادن باشد، مسئول خوابگاه حاضر نمیشود او را به اورژانس برساند؛ چه برسد که در یک شب دو دانشجو بیمار شوند و مسئول خوابگاه مجبور باشد هر دو را تا رسیدن به درمانگاه و برگشت به خوابگاه همراهی کند؛ آیا این توقع زیادی است که یک دختر بیمار را در شهر غریب تا اورژانس همراهی کنند؟!
اینجاست که اگر به سخنان این دانشجویان به چشم گلایه هم بنگریم، باز برایمان جای پرسش خواهد بود که چرا این گلایهها شنیده نشده و پاسخ نمییابند؟ اگر این گلایهها وارد باشند، چه کسی مسئول رسیدگی و تلاش برای رفع آن خواهد بود؟ آیا در چنین شرایطی عجیب نیست که مسئولان دانشگاه سکوت کردهاند و اوضاع به همان روال گذشته اداره میشود؟ راستی، اگر نمونهبردای آب مجتمع، آلوده بودن آن را تأیید کند، با داغ مرگ دانشجوی جوان چگونه باید کنار آمد؟!