شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با عنوان"کدام کوتاهی زبان او را دراز کرده است؟!"نوشت:
بانکیمون نیز مانند برخی دیگر از دبیران کل سابق و اسبق سازمان ملل متحد نشان داده است در اظهارنظر پیرامون مسائل بینالمللی، از خود اختیاری ندارد و بدون اجازه آمریکا نه سخنی بر زبان میراند و نه قلمی بر کاغذ میچرخاند.
از این زاویه، ادعای دیروز وی درباره نقض حقوقبشر در ایران، ادعای تازهای نیست. این ادعای بیپایه و اساس بارها از سوی دولتمردان آمریکایی و همتایان قبلی دبیرکل سازمان ملل متحد تکرار شده است. اما اظهارات اخیر بانکیمون حاوی نکتهای است که آن را از ادعاهای مشابه قبلی متمایز میکند. دبیرکل سازمان ملل متحد میگوید «رئیسجمهور ایران نتوانسته است به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند»!
بانکیمون در این اظهارنظر به گونهای سخن میگوید که انگار دکترروحانی در وعدهها و تبلیغات انتخاباتی خود به آمریکا و متحدانش تعهدی سپرده است که از عهده انجام آن برنیامده! و اکنون دبیرکل سازمان ملل با یادآوری آن «وعده»ها، آقای دکتر روحانی را مورد بازخواست قرار داده و به محاکمه کشیده است که چرا به وعدهها و تعهدات خود عمل نکرده است؟! این بخش از اظهارنظر اخیر بانکیمون فقط زباندرازی نسبت به مسائل داخلی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه رئیسجمهور محترم کشورمان را به قول و قرار قبلی! و سپردن تعهد به آمریکا در جریان انتخابات ریاستجمهوری متهم میکند! این دروغ بزرگ بانکیمون و تهمت ناروای دبیر کل بیسروپای سازمان ملل متحد به رئیسجمهور و ملت شریف ایران نابخشودنیتر از آن است که با محکوم کردن لفظی، این یا آن مسئول نظام برابری کرده و قابل جبران باشد.
پاسخهایی نظیر: «دخالت بیجای بانکیمون در امور داخلی کشورمان را محکوم میکنیم»! «دبیرکل سازمانملل به جای اعتراض بیاساس خود به نقض حقوق بشر در ایران، بایستی به نقض آشکار حقوق بشر در آمریکا اعتراض کند»! «بانکیمون چرا در مقابل جنایات آمریکا در زندانهای گوانتانامو و ابوغریب سکوت کرده است»! و... اگرچه برخاسته از غیرت دینی و ملی مسئولان محترم کشورمان است و از این روی، لازم و ضروری است ولی نه فقط کافی نیست بلکه دور شدن از صورت مسئله و نادیده گرفتن موضوع اصلی است.
ادعای بانکیمون در محدوده بیپایه و اساس نقضحقوقبشر در ایران خلاصه نمیشود که پاسخ آن، تاکید بر رعایت حقوقبشر در کشورمان و اشاره به سکوت وی نسبت به نقض حقوقبشر در آمریکا و اروپا باشد، بلکه دبیرکل دستنشانده و بیشخصیت سازمانمللمتحد، رئیسجمهور محترم کشورمان را به تعهدات قبلی! و دادن وعده و وعیدهای پیش از انتخابات به آمریکا و متحدانش متهم کرده است و این تهمت نابخشودنی را نمیتوان با لفاظی و تنها در قالب کلمات پاسخ داده و جبران کرد!
واکنش در قبال تجاوز دشمن به حقوق ملت و تهمت ناروا به نظام اسلامی و رئیسجمهور و مردم آن بایستی از تناسب لازم با اقدام دشمن برخوردار باشد. در کلامخدا نیز تاکید شده است که اگر کسانی به شما تعدی کردند، آنان را به همانگونه مورد تعدی قرار دهید. یعنی پاسخ تعدی باید متناسب با آن باشد. نه اینکه، دبیر کل سازمان ملل برخلاف وظیفه تعریف شده و قانونی خود، هویت اسلامی و انقلابی و سلامت انتخابات و شخصیت رئیسجمهور کشورمان را مخدوش اعلام کند و مسئولان ما تنها به ادای چند جمله در محکومیت وی بسنده کنند!...
دراینباره اشاره به دو نکته ضروری است؛
1- با توجه به تهمت بزرگ و بیسابقه بانکیمون به رئیسجمهور و مردم شریف کشورمان، عذرخواهی رسمی وی از جمهوری اسلامی ایران کمترین و حداقل انتظاری است که باید از دبیرکل بیسروپای سازمان مللمتحد مطالبه کرد.
حضرت امام(ره) «رمزی کلارک» فرستاده ویژه جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا را با بیاعتنایی تحقیرکننده از آسمان ترکیه بازگرداندند و به توصیههای برخی از لیبرالمآبها که این اقدام را بیرون از عرف شناخته شده دیپلماتیک ارزیابی میکردند، وقعی ننهادند. در جریان میکونوس نیز سفرای کشورهای اروپایی به نشانه اعتراض خاک کشورمان را ترک کرده بودند و هنگامی که برای بازگشت به ایران اعلام آمادگی کردند، حضرت آقا با اقتداری مثالزدنی به سفیر آلمان که ترغیبکننده اصلی سفرای اروپایی برای خروج از ایران بود، اجازه بازگشت همزمان ندادند و این اقدام ایشان اقتدار بیشتر جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل را به دنبال داشت.
و اکنون، باید گفت؛ اهانت بانکیمون به نظام و ملت ایران به اندازهای سنگین و غیرقابل توجیه است که اگر حاضر به عذرخواهی رسمی نباشد، جمهوری اسلامی ایران میتواند و حق دارد، حضور وی در جایگاه دبیر کلی سازمان ملل متحد را به رسمیت نشناسد. گفتنی است چندماه قبل و در پی اهانت وقیحانه وندی شرمن به مردم ایران پیشنهاد کرده بودیم که تیم محترم مذاکرهکننده هستهای کشورمان حضور وی را در مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 نپذیرد. اگر این پیشنهاد که حق طبیعی و قانونی ایران بود به مرحله اجرا رسیده بود، بیتردید امروز شاهد اهانتهای اخیر نبودیم.
صرفنظر از گروه اندک و کمشمار اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که ننگ پاک نشدنی وطنفروشی و خیانت به ملت را بر پیشانی خود دارند، تودههای عظیم و چند ده میلیونی مردم ایران علیرغم سلیقههای سیاسی متفاوت و گاه متضادی که دارند، در مقابل تعدی و تجاوز بیگانگان به ایران اسلامی و یاوهسرایی آنان علیه تمامیت نظام و مسئولان و شخصیتهای آن، یکپارچه و غیرقابل نفوذ هستند و بدیهی است چه آنانی که به دکتر روحانی رأی دادهاند و چه کسانی که نامزدهای دیگری را ترجیح داده بودند، آقای روحانی را رئیسجمهور ایران اسلامی میدانند و بیحرمتی دبیرکل سازمان ملل متحد که زبان آمریکا را به کام گرفته است برنمیتابند.
2- و اما، گلایهای جدی و البته دوستانه از آقای دکتر روحانی و برخی از مدعیان حمایت از وی و شماری از دولتمردان نیز در میان است و آن خوشبینی غیرقابل توجیه آنان نسبت به آمریکا و مقامات آمریکایی است. یعنی خوشبینی نسبت به دشمن کینهتوزی که آشکارا اعلام میکند براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود دارد و از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، حتی یک مقطع کوتاه زمانی را نمیتوان آدرس داد که از همه توان خود برای مقابله با ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم استفاده نکرده و به صراحت بر این کینهتوزی تاکید نورزیده باشد، از اظهارنظر واین برگر وزیردفاع - بخوانید جنگ - آمریکا که بعد از حمله به هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیجفارس و اهدای نشان لیاقت و شجاعت به فرمانده ناو وینسنس، گفته بود ایران به عنوان یک ملت باید از میان برداشته شود! تا جدیدترین و تازهترین نمونههای این خصومت نهادینه که همگان در جریان مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 شاهد بودهاند، از جمله اهانت وندی شرمن که «فریبکاری» را بخشی از DNA مردم ایران دانسته بود! و رجزخوانیهای دونکیشوتمآبانه اوباما درباره گزینه نظامی روی میز! و ادامه تحریمها تا تغییر رفتار و سپس تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران، و... که حتی فهرست آن نیز به درازا میکشد و مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود.
اظهارات وقیحانه و تهمت بزرگ بانکیمون به رئیسجمهور کشورمان که به آن اشاره شد، نباید برای جناب روحانی و دولتمردان ایشان کمترین تردیدی باقی گذاشته باشد که روی دیوار آمریکا و متحدانش نمیتوان یادگاری نوشت، این واقعیت بدیهیتر از آن است که در پشت لبخندهای سالوسانه مقامات آمریکایی پنهان شدنی باشد. جناب روحانی سالها در جایگاه و مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته و بعید است از این فرمول شناخته شده در سیاست خارجی بیخبر باشند که در دنیای امروز، سهم هر کس را به میزان قدرتی که دارد و اقتداری که به عرصه میآورد، میدهند و نه متناسب با چانهزنیهای به غلط تعریف شده در پشت میز مذاکرات.
و بالاخره باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ انتظار دارید دشمن با چه زبانی صریحتر از اتهامات اخیر دبیرکل سازمان ملل و یا اظهارات کینهتوزانه و پیدرپی مقامات آمریکایی اعلام کند که دشمنی و خصومت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی ایران را در ماهیت خود نهادینه کرده است؟ تا حضرتعالی و برخی از دولتمردان محترم کابینه شما به این فرمول غیرقابل خدشه و بارها در عرصه عمل به اثبات رسیده امامراحل(ره) و خلف حاضر ایشان باز گردید که «آمریکا شیطان بزرگ است» و
«هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید».