
از درگذشت
ریچارد فرای، ایرانشناس شهیر آمریکایی در هفتم فروردین تاکنون، کمی بیش از دو هفته
گذشته است، ولی وصیت وی برای دفن در اصفهان در حالی با سرنوشتی نامعلوم روبه رو شده
که در آخرین تحولات در این مورد، جمع کوچک و چند ده نفرهای از اهالی اصفهان با در
دست داشتن پلاکاردهایی با اشاره به وصیت امام(ره) و ضمن توهین به وی خواهان
جلوگیری از اجرایی شدن وصیت فرای شدهاند.
به گزارش «تابناک»، ریچارد فرای مانند بسیاری دیگر از غربیهای مرتبط با ایران و یا شخصیتهای بزرگ فرهنگی ایران با معمای هویت ساخته شده توسط جناحهای سیاسی ایران روبه روست.
از سویی وی بزرگترین ایرانشناس معاصر یا آخرین بازمانده نسل ایرانشناسان بزرگ و یا یک ایراندوست واقعی نامیده میشود و از سوی دیگر، برخی او را پیش از مرگش «بزرگترین جاسوس زنده خاورمیانه» مینامند!
اگر برای روایت نخست مستنداتی چون تألیفات فرای، آشنایی وی به چندین زبان زنده و تأیید چند دولت و رئیس جمهور ایران و تشویق و تأیید وی در جشنواره خوارزمی یا به وسیله مسئولان دانشنامه جهان اسلام وجود دارد، برای جاسوس و خائن نامیدن وی جز اتهامات روزنامهای و رسانهای و البته تهدید خشن سوزاندن جسد و به بیابان انداختن آن وجود ندارد.
آن گونه که از وصیت داستانوار فرای برمیآید، وی از دههها پیش به دنبال دفن در ایران بوده و هرچند به خواست اولیه خود برای دفن در شیراز نرسیده، موفق شده تأیید و موافقت دو رئیس جمهور ایران، یعنی سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد برای دفن در اصفهان را به دست آورد، ولی خود هم میدانسته که احتمالا این وصیتش با مشکلاتی همراه شود.
با وجود ارتباطات وسیع فرای با مقامات سیاسی ایران و حضور گسترده وی در مجامع فرهنگی، احتمالا هیچ نهاد امنیتی در این ارتباطات مشکلی نمیدیده است که در صدد قطع کردن آنها بربیاید، ولی روایت جاسوس بودن وی حتی با کمترین مستندات ارائه شده، هوادارانی در میان فعالان ستادی و میانی سیاسی به دست آورده است.
در حالی که معدودی از نمایندگان کنونی و سابق اصفهان در مجلس با راهزن فرهنگی و جاسوس دانستن فرای مقامات دولتی را از دفن وی در اصفهان بر حذر میدارند، جمع کوچکی از مردم چند میلیونی اصفهان در روزهای تعطیل هفته گذشته با آسیب رساندن به محل احتمالی دفن فرای ـ که اکنون پوپ دیگر ایرانشناس آمریکایی در آن دفن شده ـ خواستار آن هستند که اجازه دفن فرای در اصفهان داده نشود.
استکبارستیزی بخش مهمی از هویت مردم ایران در همه سالهای اخیر بوده است و مبارزه آگاهانه با استعمار و عوامل جای تقدیر دارد، ولی با اینکه حق اعتراض در مسائل گوناگون کشور و ابراز عقیده در مورد مسائلی از این دست را نمیتوان به هیچ بهانهای انکار و نفی کرد، موارد متعددی از نقد به رفتار روزهای گذشته در اصفهان وجود دارد.
نخست آسان شدن ایراد اتهام جاسوسی به دیگران است. چگونه است که در غیاب موضعگیری نهادهای رسمی در این باره ـ که قاعدتا تأیید کننده ارتباط مقامات ایرانی با فردی مانند فرای نیز بوده ـ عدهای بدون ارائه سندی خاص وی را به جاسوسی متهم میکنند؟
دوم آنکه این پرسش مطرح است که چه دلیلی میتواند توجیهکننده آسیب رساندن به محل دفن پوپ باشد که خود نیز بنایی با ارزش تاریخی است؟
مهمتر از همه اینها شیوه استفاده از نمادهای مهمی از جمله تصاویر رهبران نظام جمهوری اسلامی، مسائل مربوط به شهدا و وصایای امام راحل است. حتی اگر موافقت رؤسای جمهور سابق با دفن فرای در اصفهان به دلایل سیاسی نادیده گرفته شود، در بین آنهایی که در روزهای اخیر با دفن وی اعلام موافقت کردهاند، شخصیتهایی مانند علی مطهری، آیتالله موسوی بجنوردی و آیتالله محقق داماد هستند که اگر بیشتر از معترضین، حق ادعای پیروی از خط امام را نداشته باشند، کمتر از آنها چنین حقی ندارند.
به زبان دیگر، استفاده از نمادهای فوق، گونهای از زور گفتن یک اقلیت کوچک به بخشی بزرگتر است.