سالانه چهار هزار تن در ایران معتاد میشوند؛ اگر این خبر را کنار افزایش 50 درصدی ریتالین در ایام امتحانات بگذاریم، نتیجه دردناکی به دست خواهد آمد. نخستین گام در مسیر اعتیاد به بهانه درس خواندن و رسیدن درجات بالای علمی!
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که روز به روز بر شمار مبتلایان به انواع مخدر افزوده میشود و آمار دو میلیونی معتادان باورپذیری خود را تقریبا از دست داده است، به تازگی ستاد مبارزه با مواد مخدر آماری ارائه کرده که به نوعی آغاز پدیده اعتیاد را هدف قرار داده است؛ مصرف بسیار زیاد «قرص شب امتحان» در کشور.
بر پایه این آمار، فروش این قرص که با نام تجاری «ریتالین» در داروخانهها عرضه میشود، بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان را در ایام امتحانات راهی داروخانه میکند و اینقدر تقاضا برای دریافت این فرآورده صنعتی را بالا میبرد که بازار عرضه آن را تحتالشعاع قرار داده و به نوعی مهر صحت بر سوء مصرف آن میزند.
عوارض مصرف ریتالین برای پدر و مادرهایی که ایام امتحانات نگران تغذیه فرزندانشان هستند، اما یادشان میرود که مسیر آنها را هم چک کنند:+
عصبی شدن و بی خوابی
حالت تهوع و استفراغ
احساس سرگيجه و سردرد
تغييرات ضربان قلب و فشار خون ـ که معمولا افزايشی است، ولی در مواردی نيز به شکل کاهش ديده میشود
ـ
خارش و جوشهای پوست
کاهش وزن و مشکلات گوارشی
بروز حالتهای روانپريشی
بروز افسردگی پس از قطع مصرف
به این ترتیب، افزایش فروش دارویی که برای بیماران بیشفعال و کمفعال تجویز میشود، در ایام امتحانات دانشآموزی و دانشگاهی، چارهای نمیگذارد، جز آنکه اذعان کنیم دانشآموزان و دانشجویان زیادی هستند که نمیدانند مخدر چیست، کدام داروها تیغ دو سر هستند، کارکرد آمفتامینها چیست، اعتیاد از کدام پله آغاز میشود و...؟
این در حالی است که پزشکان و کارشناسان مبارزه با مواد مخدر این دارو را از جمله داروهای اعتیادآور میدانند که با اکستازی هم خانواده است و البته ترک آن بسیار سختتر از ترک مواد مخدری مانند کراک است.
بنابراین، آشکار میشود که خلأ بزرگی در آموزش دانشآموزان و دانشجویان به چشم میخورد که در سایه آن، قربانی میدهیم و از این موضوع آگاهی نداریم؛ اینقدر که پزشکی قانونی از افزایش مرگومیرهای ناشی از سوءمصرف مواد مخدر خبر میدهد و صراحتا از ریتالین به عنوان یکی از این کشندهها نام میبرد؛ اما هنوز چرخه عرضه و فروش ریتالین برقرار است و موسم امتحانات، رکورد فروش آن شکسته میشود.
اما آنچه در این میان تلختر است، شیوع اعتیاد در مدارس است، چراکه دانشآموزان به لحاظ شرایط سنی، استعداد بسیار بیشتری برای سقوط در گردابهای مهیب دارند و حال آنکه آمار روایت میکنند که در این قشر، طبق شیوعشناسی صورت گرفته در سال ۹۰، چهار دهم درصد از دانشآموزان در شانزده و هفده سالگی، یک بار ماده محرک شیشه را برای موفقیت در امتحانات خود استفاده کردهاند؛ آماری که برای مخدر معروف «شیشه» بیان میشود و معلوم نیست برای قرص ظاهرا بی آزاری که برای شب امتحان تجویز میشود، تا چه اندازه هولناک است.
آمار حکایت از آن دارد که۱.۱ درصد از دانشآموزان شیشه مصرف میکنند، ۴ درصد هم سابقه یک بار مصرف شیشه دارند، گرایش به مصرف مواد صنعتی میان دختران دانشجو بیشتر است و هزار و یک نکته نامطلوب و دردناک دیگر که اگر برای ریتالین و امثال داروهای مشابه آن بیان شوند، قطعا دهها و شاید صدها برابر افزایش نشان خواهند داد.
همه اینها در شرایطی رقم میخورد که به نظر پی به اهمیت ماجرا نبردهایم که اگر میدانستیم، بیگمان بخش بزرگی از توان آموزشی خود را صرف آگاهی دادن به دانش آموزان و دانشجویان در این باره میکردیم؛ نمیدانیم وگرنه مبارزه با مواد مخدر را به مدارس و دانشگاهها میکشاندیم و در مسیری گام مینهادیم که نگذاریم برای رسیدن به دانش و ثروت، بلای اعتیاد گریبانگیر جوانانمان شود.