
باراک اوباما به
ترس در سیاست خارجی متهم است که این خود باعث ایجاد نگرانی و خشم در میان متحدان
امریکا دانسته میشود.
به گزارش «تابناک»، سخنرانی مهم رئیس جمهور آمریکا درباره آینده سیاست خارجی این کشور که برای روز چهارشنبه برنامهریزی شده، بهانه بررسی سیاست خارجی دولت دموکرات آمریکا در سالهای گذشته در مطلبی در فایننشال تایمز شده است.
اوباما در کارزار انتخاب دور دوم ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۱۲، موضوع سیاست خارجی را در میان موضوعات تبلیغاتی خود قرار نداده بود. در حالی که از زمان هروی ترومن که چین را از دست داد تاکنون دموکراتها به ضعف در سیاست خارجی متهم میشوند، ولی توفیق دولت اوباما در کشتن بنلادن، این امکان را به وی داد که به موضوع سیاست خارجی در انتخابات ۲۰۱۲ توجه کمتری کند، در حالی که میت رامنی، رقیب جمهوریخواه وی تأکید بسیاری بر سیاست خارجی داشت.
اوباما در حالی برای سخنرانی مهم روز چهارشنبه خود در وستپوینت درباره سیاست خارجی آماده میشود که به اتهام نداشتن کارنامه مناسب در تصمیمگیری و رهبری تحت حملات شدیدی قرار دارد و این از عربستان تا ژاپن، باعث نگرانی متحدان آمریکا شده است.
حتی جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز در سخنرانی اخیر خود در جمع دانشجویان دانشگاه ییل به نگرانی متحدان آمریکا در این باره اشاره کرده و ضمن پرداختن به نگرانی متحدان از غیبت آمریکا گفته است که آمریکا نباید از مداخلهگرایی شدید به انزواگرایی شدید تغییر وضعیت دهد.
به گفته یکی از مقامات کاخ سفید، «اوباما در سخنرانی روز چهارشنبه خود میخواهد توضیح دهد که آمریکا چگونه بدون درگیر شدن زیاد در امور، میخواهد رهبری جامعه جهانی را داشته باشد».
دو اتهام اوباما در سیاست خارجی به طور خلاصه و بر پایه مقاله فایننشال تایمز این هستند که وی در سیاست خارجی بسیار با ترس برخورد میکند و اینکه وی فرایند عقبنشینی از مواضع در دست آمریکا در خارج را آغاز کرده است. مخالفان اوباما در کنگره برای مثال در مورد سوریه اوباما را متهم میکنند که بیشتر از اینکه به فکر قاطعیت باشد، به فکر اشتباه نکردن است.
این رفتار اوباما با انتقادات بسیاری در هر دو طیف سیاسی آمریکا روبهروست که به رغم دشواریهای جنگ عراق همچنان به طور خاصی طرفدار مداخله در مسائل جهان هستند. همین موضوع باعث ایجاد این نگرانی در برخی از هواداران اوباما شده که بیم دارند احتیاط زیاد اوباما ممکن است گاهی به اقدام نکردن و بیعملی منجر شود. ماههای طولانی تصمیم نگرفتن اوباما در مورد افزایش شمار نظامیان امریکایی در افغانستان در دوره نخست ریاست جمهوری و تغییر پیاپی تصمیمات امریکا در سوریه در دوم ریاست جمهوری از جمله نمونههای مورد اشاره آنهاست.
انتقادات با برگشتن اوباما از تصمیم خود در حمله موشکی به سوریه اوج گرفت. به رغم اینکه اوباما در آغاز کاربرد سلاحهای شیمیایی را یک خط قرمز دانسته بود، در سوریه کاری نکرد و هرچند این اقدام آمریکا به متحدان این کشور در شرق آسیا آسیبی وارد نمیکرد، آنها را به این فکر انداخت که آمریکا دیگر نمیتواند به خطوط قرمز پایبند بماند.
تحولات اخیر اروپا و آسیا نیز این ذهنیت را تقویت کرده که رئیس جمهور آمریکا در حال از دست دادن قدرت خود برای شکل دادن به تحولات خارجی است. در حالی که بودجه پنتاگون در حال کاهش است، چین پرونده اختلافات مرزی خود را باز کرده و در حال به چالش کشیدن برتری ناوگان آمریکا دز بخش غربی اقیانوس آرام است.
در اوکراین نیز روسیه موفق شده، منطقه کریمه را به خود ملحق کرده و مناطقی در شرق را نیز بیثبات کند. حال آنکه امریکا نتوانسته واکنش نشان دهد که در کوتاه مدت مؤثر باشد. ترکی الفیصل شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی سعودیها به فایننشال تایمز گفته، در حالی که گرگ در حال خوردن گوسفندهاست، چوپانی نیست که گله را نجات دهد.
دومین اتهام علیه دولت اوباما یعنی عقبنشینی از مواضع قبلی خود چندان قابل دفاع نیست. حتی پس ار عقبنشینی از خاورمیانه، آمریکا اکنون ۳۵هزار نیرو در منطقه دارد که به نسبت عدد ۸۸۰۰ که بیشترین تعداد نیروها در اوج جنگ سرد و در دوره ریاست جمهوری ریگان است، بسیار بیشتر است. مسأله واقعی احتمالا برای متحدان امریکا در منطقه یعنی عربستان سعودی و اسرائیل این است که آمریکا هدف خود از مذاکرات با ایران را جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران اعلام کرده است، در حالی که متحدان امریکا، ایران را یک تهدید وجودی میدانند.
اوباما حضور نظامی آمریکا در شرق آسیا را نیز از راه توافقهایی با استرالیا، فیلیپین و ژاپن گسترش داده و هواداران وی حفظ نیروهای سابق در اروپا را نیز در شرایطی که بودجه نظامی کشورهای اروپایی نیز در حال کاهش است، غیر منطقی و البته ناکارآمد میدانند.
به باور فایننشال تایمز، در میان همه انتقادات و چالشها، اوباما یک فرصت بزرگ برای باقی گذاشتن کارنامهای موفق از خود در سیاست خارجی دارد. پس از تماس تلفنی بیسابقه با رئیس جمهور ایران، وی بر رسیدن به یک توافق هستهای با ایران، تمرکز بسیاری کرده است.
نتیجه فوری این کار چشمگیر است. در حالی که از آغاز جنگی جدید در منطقه جلوگیری شده، هدف نهایی ایجاد فاصلهای طولانی میان ایران و ساخت سلاح هستهای اعلام شده است.
اگر مساله هستهای حل شود، گام نخست در روابطی بسیار کمچالشتر با ایران خواهد بود. در این صورت ایران و آمریکا ممکن است چشماندازی از همکاریهای بیشتر در منطقه و از جمله برای رساندن افغانستان به ثبات و یا مبارزه با القاعده را در برابر خود ببینند؛ هرچند این روند مطلوب متحدان امریکا در منطقه نیست، میتواند جدا منافع آمریکا را ارتقا دهد.
البته این در شرایطی است که هیچ تضمینی وجود ندارد که قمار بر سر مسأله هستهای ایران به نتیجه برسد. در میان مسائل فراوان موجود در مذاکرات هستهای، اندازه برنامه غنیسازی ایران، مسأله پرچالشی است و مسائل زیادی برای حل شدن در آخرین روزهای مذاکرات هستهای مانده است.