دهم تیرماه از سوی شورای فرهنگ عمومی به نام روز صائب تبریزی نامگذاری شده است، اما گویا مسئولان فرهنگی این روز را از یاد بردهاند.
به گزارش ایسنا، سال گذشته در کنگره بزرگداشت صائب تبریزی که در خردادماه برگزار شد، سیدمحمدحسینی - وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی - از موافقت شورای عالی انقلاب فرهنگی با نامگذاری دهم تیر به نام روز صائب تبریزی خبر داد و امسال نخستین سالی است که صائب تبریزی صاحب روزی در تقویم است؛ البته هنوز نام صائب بر برگهای تقویم نقش نبسته است.
از سویی، به نظر میرسد مسئولان وزارت ارشاد در دولت جدید در خاطرشان نمانده که امروز به نام صائب تبریزی نامگذاری شده تا شاید با برگزاری مراسمی به این شاعر نگاهی ویژه داشته باشند. البته درباره برخی شاعران دیگر هم در روزهایی که به نام آنهاست، شاهد رویداد ویژهای نیستیم، اما به هر حال با برگزاری مراسمی هرچند کوچک برای این شاعران و یا گلباران مزارشان تلاشی برای یادآوری آنها به شعردوستان میشود. اما گویا روز صائب فراموش شده است.
به گزارش ایسنا، «میرزا محمدعلی صائب تبریزی» در حدود سال 1000 هجری قمری در تبریز زاده شد. پدر او تاجر بود و خانوادهاش جزو هزار خانواری بود که بهدستور شاهعباس اول از تبریز کوچ کرد و در محله عباسآباد اصفهان ساکن شد. او در این شهر به آموختن علوم زمانه پرداخت. در سال 1034 هجری قمری به هندوستان رفت و در سال 1042 هجری قمری به ایران بازگشت و در اصفهان ماندگار شد و شاهعباس دوم به او مقام «ملکالشعرایی» داد.
او حدود 80 سال زندگی کرد و حدود سال 1081 هجری قمری در اصفهان دیده از جهان فرو بست. آثارش بهجز سه – چهارهزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام «قندهارنامه» و سه قطعه، همه غزل هستند. او 17 غزل به ترکی سرود و سبکی را به کمال رساند که چند سده پس از آن، «سبک هندی» نامیده شد. صائب را «چامهسرای» تکبیتها نیز گفتهاند.
در محله «لنبان» در اصفهان، بیش از 340 سال پیش، در باغچهای بزرگ و در خیابانی که امروزه به نام «صائب» آشناست، صائب تبریزی به خاک سپرده شده است؛ اما این آرامگاه چندان وضعیت مناسبی ندارد و رو به تخریب است.
سنگ مزار صائب یک قطعه سنگ مرمر یکپارچهی یزدی است که سنگ مزار قدیمی را در میانش جاسازی کردهاند.
سنگ اصلی مزار به دو نیم شده است و کتیبهای دارای یک مطلع و یک غزل به خط یک خوشنویس دوره صفوی دارد. شاید سرنوشت صائب تبریزی نیز همین بیتی است که روی سنگ مزارش نوشته شده است: «محو کی از صفحه دلها شود آثار من / من همان ذوقم که مییابند از گفتار من.»