سرانجام دور تازه مذاکرات هستهای در وین با هدف دستیابی به راهکاری جامع برای رفع چالشهای پیش آمده بر سر برنامه هستهای ایران، پس از چند دور مذاکرات سخت و نفسگیر، برای هفت ماه تا دهم تیرماه ۱۳۹۴ تمدید شد.
به گزارش «تابناک»، تمدید هفت ماهه، مطابق با برنامه مشترک اعلام شده در چهارچوب توافق ژنو بود. در واقع در آخرین روز مهلت تعیین شده برای امضای توافق جامع، اعلام شد که تیمهای کارشناسی در ماه دسامبر به گفتوگو ادامه میدهند و مذاکرات تا دهم تیر ۹۴ تمدید میشود.
اما در این میان، یکی از موضوعات مهم که نقش بسزایی در آینده و همچنین روند فعلی مذاکرات دارد، نقش تک تک و جداگانه هر یک از بازیگران در گروه ۵+۱ است. این گروه که از اوایل دوران آقای جلیلی شکل گرفت، همیشه نقش جداگانهای در مذاکرات بر عهده میگرفتند که گاهی از آن به نقش پلیس خوب و بد از آن یاد میشده است.
در تئوری بازیها منظور از «سیاست پلیس خوب، پلیس بد» این است که بازیگران در راستای هدفی مشترک، وظایف متفاوت سیاسی بر عهده میگیرند. در واقع وقتی اجزای یک پازل را در جای خود میچینید، این اجزا با هم متفاوتاند؛ اما در نهایت تصویری واحد را منعکس میکنند. بنابراین هرچند اختلاف وجود دارد اما این اختلافات در راستای یک تصویر کلی مشترک قابل تعریف است.
در تبارشناسی گروه ۵+۱ به نوعی تکلیف بلوک غرب یعنی امریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس برای تحلیلگران کاملاً مشخص است؛ هرچند این کشورها نیز در موضوع هستهای ایران از آراء و اهداف یکسانی تبعیت نمیکنند؛ اما به هر حال میتوان آنها را در یک گروه مشخص دسته بندی کرد.
در این میان، نقش کلیدی دو کشور چین و روسیه در مذاکرات با توجه به نزدیکی و ارتباطات فراوان اقتصادی با ایران در ظاهر و منطقاً باید حاکی از آن باشد که در موضوع هستهای به اهداف ایران نزدیکتر باشند و در جریان مذاکرات مواضع ایران را تحکیم کنند.
اما ادامه روند مذاکرات ایران و ۵+۱ به خصوص مذاکرات اخیر در وین موسوم به وین ۸ نشان داد به رغم انتظار ایران از نقش فعالانه چین و روسیه در مذاکرات، هرگز این نقش خود را به خوبی ایفا نکردند، بلکه حتی گاهی با مواضع دوپهلو و مطرح کردن پیشنهادهای غیرسازنده غیر مستقیم مواضع طرف غربی را محکمتر میکردند. [تابناک در این تحلیل به نقش چین در مذاکرات میپردازد و در بخش جداگانهای نیز مواضع روسیه را در مذاکرات مورد تحلیل قرار خواهد داد].
به درستی میتوان ادعا کرد که فارغ از نتیجه مذاکرات ایران و گروه ۱+ ۵ برای حلوفصل موضوع هستهای ایران، کشوری که نتیجه برد ـ برد را برای خود تضمینشده میبیند، چین است. چین از ابتدای شروع بحران ساختگی موضوع هستهای، برای جمهوری اسلامی ایران، نقش دوگانه و کاسبکارانهای بازی کرده و همچنان به این نقش غیرسازنده نیز وفادار است.
چین به عنوان یکی از دارندگان حق وتو در شورای امنیت، در ابتدا نه تنها مانعی بر سر ورود شورای امنیت به موضوع هستهای ایران ایجاد نکرد، بلکه خود فعالانه در تنظیم قطعنامههای ضدایرانی شورای امنیت مشارکت کردند و با رأی مثبت خود به همه قطعنامههای شورای امنیت، در جهت منافع آمریکا و غرب حرکت کرد.
همدستی چین با آمریکا و غرب با وجود رابطه ظاهرا دوستانه ایران، پرده از این دوگانگی در سیاست خارجی آنها را برمیدارد. این کشور به رغم سود سرشار مشارکت شرکتهای چینی از بازار ایران، همچنان سیاست کاسبکارانه و دوگانهای درباره موضوع هستهای ایران با غرب در پیش گرفته و متأسفانه این رویکرد تا به امروز مانده است.
برای نمونه، در همین مذاکرات اخیر، چین در سطح مدیرکل در این مذاکرات شرکت کرد و وزیرخارجه این کشور یکی از آخرین وزاری خارجه بود که به وین آمد؛ جالب اینکه وزیرخارجه این کشور به محض ورود به وین، مدعی شد به همراه یک پیشنهاد جدید به این مذاکرات پیوسته است.
این ادعا در حالی مطرح میشد که چینیها تا به امروز برای رسیدن به تفاهمی عادلانه بین ایران و ۱+ ۵ ابتکاری به خرج ندادهاند. مشخصاً با توجه به مواضع انفعالی این کشور مشخص بود که حتی اگر طرحی نیز در کار بود، نمیتواند راهکار کارآمدی ارائه نماید، بلکه خود این طرح میتواند به پیچیدهتر شدن موضوع کمک میکند.
از ابتدای شروع تحریمهای بینالمللی ظالمانه علیه ایران، چین یکی از کشورهایی است که بیشترین سود را از این تحریمها برده است، به گونهای که بر اساس آمار و ارقام، بیشترین پولهای بلوکه شده ایران در اختیار بانکهای چینی است و جالب اینکه از رسوب پول ایران در بانکهایشان نیز از ایران هزینه دریافت میکنند. حالا نیز چینیها از ترس بازپرداخت پولهای بلوکه شده ایران به صورت دلار با بازیهای دوگانه تاکنون مانع از تحقق یک تفاهم مبتنی بر برد ـ برد شده است.
بازی چینیها در مذاکرات هستهای را میتوان به بازی کاسبان داخلی تحریم در مذاکرات هستهای تشبیه کرد. بیراه نیست بگوییم تصمیمگیرندگان چینی که به یمن تحریمهای آمریکا و غرب، بخش عمده بازار ایران را تحت تصرف اجناس بیکیفیت چینی درآوردهاند، به روشنی ترجیح میدهند وضعیت فعلی همچان حفظ شود و سرنوشت مذاکرات هیچ اولویتی برای آنها نداشته باشد.
در این شرایط لازم است، تصمیمگیرندگان ایرانی، این روزها را به یاد بسپارند و به طور جدی نگاه خود نسبت به سیاستهای چین و روابط با این کشور را اصلاح کرده و سیاست خارجی کشورمان نسبت به مقولات بینالمللی و رابطه با غرب را با در نظر داشتن تاریخچه روابط با چین ـ به ویژه در هشت سال اخیر ـ مورد تجدیدنظر قرار دهند.