از زمان پایان آخرین دور مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5، بحث های مختلفی درباره جنبه های گوناگون مربوط به این موضوع درگرفته که عمدتاً حول چشم انداز مذاکرات پس از ضرب الاجل هفت ماهه جدید و امتیازاتی که احتمالاً از سوی هر یک از طرفین ارائه شده متمرکز است. در این میان، یک دستاورد مهم ایران در مذاکرات به طور گسترده ای نادیده گرفته شده است.
به گزارش «تابناک»، رضا نصری، حقوقدان و عضو موسسه عالی مطالعات بین المللی و توسعه ژنو در مطلبی به بررسی مذاکرات هسته ای اخیر میان ایران و گروه 1+5 پرداخته و یک دستاورد مهم تیم مذاکره کننده ایران را که کمتر مورد توجه قرار گرفته، مورد اشاره قرار داده است.
نصری در این مطلب می نویسد:
مذاکرات هستهای مثل یک جنگ است که از نبردهای متعددی تشکیل شده است. بعضی از این نبردها حقوقی هستند، بعضی سیاسی.
در بعضی از این نبردها، بُرد و باخت بیشتر بستگی به تبحر، خوشفکری، ابتکار و استراتژی تیم مذاکره کننده دارد. در بعضی از آنها - (مانند نتیجه انتخابات کنگره) - بُرد و باخت بستگی به عواملی دارد که تیمهای مذاکرهکننده در آن نقریباً هیچ دخل و تصرفی نمیتوانند داشته باشد.
یکی از نبردهای مهم حقوقی که تیم دکتر ظریف - علیرغم پیشبینی بسیاری از تحلیلگران - با موفقیت و سربلندی کامل از آن بیرون آمد، نبرد بر سر گنجاندن "برنامه موشکهای بالیستیک ایران" در دستور کار مذاکرات بود.
قطعاً همه به یاد دارند که چند ماه پیش، یکی از جدیترین موانع بر سر راه مذاکرات، شرط خلع سلاح و خواباندن صنایع موشکی ایران بود. استدلال آمریکا و کشورهای غربی عمدتاً این بود که برنامه موشکی ایران در قطعنامههای الزامآور شورای امنیت مطرح شده است، و به همین دلیل نیز باید طرفین نسبت به چگونگی محدودسازی آن، در چارچوب مذاکرات هستهای گفتوگو کنند. طبعاً، برای تیم ایران نیز بحث بر سر محدود کردن توان دفاعی کشور و همچنین تسریِ توقعات غربیها به حوزههای غیرمرتبط با برنامه هستهای به هیچ عنوان قابل قبول نبود. همین اختلاف نظر میتوانست تمام مذاکرات را منتفی کند.
اعتماد به نفس بیش از حد آمریکا و متحدانش در این موضوع از آنجا نشات میگرفت که آنها موفق شده بودند دستکم با همین استدلال دولت صدام حسین را متقاعد سازند که موشکهای الصومدش را نابود کند. موشکهای الصمود حدوداً ۳۰ کیلومتر بیشتر از ۱۵۰ کیلومتری که قطعنامه ۱۴۴۱ شورای امنیت برای موشکهای عراق مجاز دانسته بود بُرد داشتند و غربیها این "تخطی قانونی" را برنمیتابیدند! صدام حسین نیز - برای نشان دادن حسن نیتاش - پذیرفت که هرآنچه در زرادخانهاش از این موشکها زخیره دارد جلوی دوربینها نابود کند. البته بعد از این اقدامِ صدام نیز در نهایت حمله نظامی به عراق صورت گرفت!
چند ماه پیش، فشار برای خلع سلاح ایران و اجرای قطعنامه شورای امنیت (البته با تفسیر غربیها از آن) نیز تا حدی بالا گرفت که در ماه فوریه گذشته خانم وندی شرمن در مقابل سنای آمریکا وعده داد که این موضوع در مذاکرات گنجانده میشود. سخنگوی کاخ سفید نیز چندین بار - با همین استدلال که شورای امنیت خواستار توقف برنامه موشکی ایران است - به کانونهای فشار اطمینان بخشید که بحث موشکهای بالیستیک در دستورکار مذاکرات قرار دارد.
از طرف دیگر، طرحِ قانونی در سنا تدوین شد که مطابق آن کاخ سفید موظف میشد که در صورت آزمایش موشکهایی با بُردی بالاتر از ۳۰۰ مایل (حدود ۵۰۰ کیلومتر)، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند. در همین راستا، رئيس استرالیایی کمیته تحریمهای سازمان ملل نیز تحت فشارهای سیاسی رزمایشهای نظامی و آزمایشهای موشکی ایران را مغایر قطعنامه شورای امنیت دانست.
اما ناگهان، پس از چند دور مذاکره، بحث موشکها به کل از صدر اخبار رسانهها حذف شد و امروز کمتر کسی از بین مقامات آمریکایی و اروپایی به آن اشاره میکند. اما جالب اینکه کمتر رسانهای در داخل کشور نیز این موفقیت و دستآورد ارزشمند - اما ظاهراً نامرئی تیم مذاکرهکننده ایران و دکتر ظریف - را مطرح میکند.
معتقدم که در سنجش کیفیت عملکرد تیم مذاکرهکننده ایران نمیشود این پیروزیهای بی سر و صدا اما حیاتی را نادیده گرفت!