تشدید تنش در مناسبات شکننده مسکو و واشنگتن پس از روی کار آمدن پوتین، سومین بار در اسفند ۱۳۹۱، و حوادث پس از آن گویای تکرار جنگ سرد و تلاش آمریکا برای تجزیه روسیه به عنوان پهناورترین کشور جهان و رقیب اصلی خود در معادلات منطقه ای و بین المللی است.
به گزارش شبکه خبر نگاهی گذرا به رویدادهای سه سال اخیر در معادله مناسبات و مناقشات مسکو و واشنگتن موید این واقعیت تاریخی است که باراک اوباما همچون رونالد ریگان با پیشبرد برنامه دراز مدت تجزیه روسیه ، می کوشد از مقابله روسیه با عملیاتی شدن کامل 'نظم نوین جهانی' مورد نظر کاخ سفید جلوگیری کند.
از این منظر اتفاقاتی مانند بحران اوکراین، اعمال تحریم های اقتصادی گسترده علیه روسیه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا و در نهایت توطئه کاهش قیمت حامل های انرژی در بازارهای جهانی به دستیاری برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، اقدامات گسترده دولت ریگان در دهه 1980 برای از پا در آوردن شوروی سابق را تداعی می کند.
گفته می شود که با توجه به بازدارندگی نظامی مسکو مقابل هرگونه تهدید نظامی احتمالی از سوی واشنگتن و متحدان غربی اش، در مقطع زمانی کنونی، کاهش چشمگیر قیمت نفت به عنوان پایه و اساس اقتصاد نفتی روسیه برای تضعیف توان بودجه ای روسیه، رویکرد اصلی دولت اوباما است.
به عبارت دیگر تدابیر کنونی ضد روسی آمریکا در قالب بی ثباتی کامل اوکراین، تحریم های اقتصادی و مقابله با ساخت خطوط لوله انتقال گاز موسوم به 'جریان جنوبی'، به طور کامل رئوس به روز شده راهبرد ریگان برای ویرانی شوروی سابق است.
یوگنی ساتانوفسکی، رئیس انستیتو مطالعات خاورمیانه روسیه می گوید: شواهد نشان می دهد، آمریکا تصمیم به تجزیه روسیه گرفته است و در این راستا تلاش می کند.
ساتانوفسکی اضافه می کند: روسیه تنها کشوری است که می تواند با سلاح اتمی خود آمریکا را نابود کند و به همین دلیل واشنگتن تصمیم به تجزیه این کشور گرفته است.
وی معتقد است آمریکا پس از فروپاشی شوروی می خواست روسیه را تجزیه کند، اما موفق نشد و واشنگتن اکنون به بهانه های مختلف مانند دفاع از حقوق بشر و مساله اوکراین، تلاش می کند، مسکو را در جهان منزوی کند.
تحلیلگر روس یادآورشد: آمریکا به اقدامات ضدروسی در سطح جهانی ادامه می دهد و از همه امکانات دیپلماتیک برای رسیدن به اهداف خود علیه روسیه استفاده می کند.
این در حالی است که کارشناسان مسایل سیاسی می گویند برنامه عمل آمریکا و متحدان غربی اش برای تجزیه و فروپاشی روسیه به عنوان میراث دار شوروی سابق شامل محورهای دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی است.
از این دیدگاه واشنگتن از نفوذ خود در سازمان های بین المللی همچون سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری اروپا برای اعمال فشار بر روسیه استفاده می کند و مقام های آمریکایی ادعاهای مختلفی علیه کاخ سرخ مطرح می کنند.
از سوی دیگر با توجه به اختلافات بنیادین و ریشه ای روسیه و غرب از سال های پایانی جنگ جهانی دوم تاکنون به نظر نمی رسد، بتوان چشم انداز روشنی برای بهبود مناسبات دو طرف در کوتاه مدت تصور کرد.
در این راستا اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه مبنی بر این که مسکو از رویارویی با غرب خودداری می کند و اقدامات تحریمی آن به مثابه مقابله به مثل با تحریم های ضدروسی غرب نیست، نشان می دهد که آمریکا و متحدان اروپایی اش حاضر نیستند به هیچ سازشی با روسیه تن دهند.
در راستای این رویکرد، کاخ سفید برای تنگ تر کردن حلقه محاصره اقتصادی روسیه پا را از تحریم های اقتصادی علیه مسکو فراتر گذاشته و مقام های آمریکایی در هفته های گذشته از متحدان خود خواسته اند از انعقاد قراردادهای همکاری با روسیه خودداری کنند.
با این نگاه بود که جن ساکی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا پیش تربا اشاره به حوادث اوکراین در جمع خبرنگاران اعلام کرده بود، آمریکا از نتیجه قراردادهای مهم بین شرکت های روس و هندی ناراضی است.
تلاش کاخ سفید برای تهدید و تطمیع کشورهای نزدیک به خود برای خودداری از امضای قراردادهای همکاری با مسکو، واکنش مقام های ارشد روس را درپی داشته است و آلکسی پوشکوف رئیس کمیسیون اموربین المللی دومای روسیه درخواست آمریکا در این باره را پوچ و بی معنی دانست.
پوشکوف که از چهره های سیاسی نزدیک به کرملین است، در صفحه خود در شبکه اجتماعی توییتر هشدار داده است که 'به جز متحدان نزدیک آمریکا هیچ کشوری به این خواسته واشنگتن توجه نخواهد کرد'.
رئیس کمیسیون امور بین المللی دومای روسیه، درخواست آمریکا برای خودداری کشورهای جهان از همکاری با مسکو را کاملا غیرمنطقی دانست و اعلام کرد' نمی توان رفتار گذشته را با روسیه داشت.'
جنگ لفظی مسکو و واشنگتن بر سر این موضوع پس از سفر اخیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه به هند و امضای 25 قرارداد همکاری میان دو کشور شدت یافت و به محملی برای موج جدید رویارویی میان دو طرف تبدیل شد.
در همین راستا 'دیمیتری راگوزین' معاون نخست وزیر روسیه نیز که به صراحت لهجه در انتقاد از غرب مشهور است، با انتقاد از سیاست های آمریکا درقبال روسیه گفت: مقام های آمریکایی در قبال روسیه رفتار کودکانه دارند و به موفقیت های این کشور حسادت می ورزند.
'راگوزین' در صفحه خود در شبکه اجتماعی نوشت: مقام های آمریکایی به موفقیت کشورهای دیگر حسادت می ورزند و از ناکامی آنها خرسند می شوند.
کارشناسان مسائل سیاسی در تبیین چرایی وخامت روابط روسیه با غرب در دوره پس از ریاست جمهوری مدودف می گویند که پذیرش واقعیتی به نام روسیه تحت هدایت پوتین دیگر برای غرب ممکن نیست و غربی ها همه امید خود به همسویی مسکو با سیاست های توسعه طلبانه شان را از دست داده اند.
به سخن دیگر، تغییر سیاست انفعالی روسیه تحت ریاست جمهوری مدودیف به سیاست رو به جلو و فعال در سومین دوره ریاست جمهوری پوتین، خشم غربی ها را برانگیخته است و آنان که هیچ امیدی به ادامه 'نوسازی' روابط با مسکو ندارند، خط تخریب و تجزیه روسیه را در پیش گرفته اند.
الکساندر کنیازوف پژوهشگر ارشد انستیتوی شرق شناسی آکادمی علوم روسیه معتقد است سیاست خارجی کشورش در زمان مدودیف در راستای اهداف آنگلوساکسون ها ( مردم انگلیسی زبان ساکن در آمریکا، انگلستان، و سایر مناطق)بود که این مسیر دیگر دنبال نخواهد شد.
کنیازوف می گوید: سیاست خارجی ما در دوران مدودیف با یک نوع انفعال در قبال برنامه های غرب همراه بود، اما بازگشت پوتین به صحنه قدرت روسیه به معنی پایان اشتباهات فاحش و استراتژیکی است که در دوران مدودیف روی داد. وی اضافه می کند: روسیه در زمان پوتین سیاست خارجی فعال و جسورانه خواهد داشت.
ولادیمیر آلکسییف تحلیلگر مسایل سیاسی روسیه نیز معتقد است ایالات متحده آمریکا به اجرای راهبرد جدیدی علیه روسیه مشغول است که هدف کلیدی آن، تضعیف و سپس ویران کردن نظام دولتی و سیاسی فعلی این کشور، تابع خود کردن منابع عظیم نفتی و گازی فدراسیون روسیه و تبدیل آن به حربه مطیع حفظ سلطه آمریکا بر اروپا و آسیا می باشد.
آلکسییف اضافه می کند: تدابیر فعلی دولت باراک اوباما در حق روسیه تا حدود زیادی تکرار مفاد راهبرد ریگان است که در سال 1982 در نشست موسوم به 'تنگ' با حضور مقام های عالی رتبه دولت آمریکا تصویب شد.
تحلیلگر روس یادآور می شود: حتی جرج بوش پدر معاون وقت رئیس جمهور آمریکا را برای شرکت در آن نشست دعوت نکرده بودند، زیرا او به عنوان نماینده منافع بخش نفتی ایالات متحده به اجرای آن طرح (کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی برای برای به زانو درآوردن شوروی سابق) علاقه مند نبود. وی تاکید می کند که 'عملیات در افغانستان' نیز نقش خود را در تضعیف شوروی ایفا کرد، ولی بیشتر از همه خط ویرانگر عوامل دگرگون سازی یعنی ائتلاف گورباچف – شواردنادزه- یاکوفلف، توان دولت نیرومند (شوروی) را نابود کرد و سرانجام اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از بزرگترین امپراطوری های قرن 20 بعداز چند سال بحران اقتصادی و تکان های سیاسی از نقشه جهان ناپدید شد.
مروری بر تاریخچه جنگ سرد و تقابل روسیه و آمریکا به عنوان سرمداران بلوک های شرق و غرب در آن دوره پرتنش نشان می دهد که شکل مناسبات دو طرف در دوره کنونی نیز مشابه آن مقطع تاریخی است، هر چند روسیه امروزی از نظر توانمندی های اقتصادی، نظامی و سیاسی در حد و اندازه شوروی سابق نیست.
از این نظر واشنگتن که در اوکراین شکست خورده و نتوانسته است به برنامه خود مبنی بر جدا کردن این کشور بزرگ شرق اروپا از حیاط خلوت روسیه جامه عمل بپوشاند، به شکل جنون آمیزی به دنبال جهت گیری های جایگزین برای ضربه زدن به روسیه می گردد.
حال با توجه به ناکارآمدی اقدامات تهاجمی و مداخله جویانه آمریکا و ناتو به شکل افزایش حضور نظامی در مرزهای غربی روسیه - استقرار پنج هزار نیروی واکنش سریع در لهستان، رومانی و کشورهای بالتیک - واشنگتن تصمیم گرفته است تهاجم خود را از جنوب شروع کند.
تحلیلگران مسایل سیاسی معتقدند تلاش غرب برای دور جدید تهاجم علیه روسیه از جنوب شامل برنامه های مختلفی مانند راه اندازی گروه داعش، تلاش ناموفق برای ساقط کردن نظام سیاسی حاکم بر سوریه و سرازیر کردن سیل تروریست های تکفیری به منطقه قفقاز روسیه می باشد.
گفته می شود در این راستا در نشست فوق العاده محرمانه چندی پیش مقام های ارشد آمریکایی در واشنگتن تصمیم گرفته شده است از اسلام گرایان خاورمیانه برای تحریک افراطی گری و جدایی طلبی در شمال قفقاز روسیه استفاده و به این منظور تروریست های روسی الاصل از عراق و سوریه به این مناطق رانده شوند.
آمریکا همچنین برای بی ثبات کردن مناطق مسلمان نشین دیگر روسیه در سواحل رود ولگا تلاش می کند که انتشار اخباری مبنی بر وقوع انفجارهای گاهگاهی در این منطقه نمود عینی این ادعاست.
در نهایت می توان گفت که تشدید تنش در مناسبات شکننده روسیه و غرب به سرکردگی آمریکا در مقطع زمانی کنونی به دلیل ماهیت رویدادهای مرتبط با آن تداعی گر دوره جنگ سرد و احتمال تکرار آن با بازیگری کاخ سفید و تلاش همه جانبه کاخ سرخ برای خنثی کردن توطئه واشنگتن و متحدان اش دراین زمینه می باشد.