بیانیه روز سهشنبه وزارت خارجه روسیه که در قالب هشدار به غرب در باره احتمال تغییر رفتار روسیه در موضوعات سوریه و ایران، تلویحا از قربانی کردن توافق جامع هستهای احتمالی با ایران پای منافع روسیه خبر داده بود، حداقل دومین هشدار روسها از این نوع است. تهدیدی که برای سنجش احتمال عملی شدن و مقابله موثر با آن زمان چندانی باقی نمانده است.
به گزارش «تابناک»، در بخشی از متن بیانیه منتشر شده توسط وزارت خارجه روسیه در این باره آمده است: «اقدامات ایالات متحده، چشم انداز همکاری دوجانبه برای حل و فصل موضوع هسته ای ایران، بحران سوریه و دیگر مسائل مهم بین المللی را در هالهای از ابهام فرو میبرد... همانگونه که واشنگتن در گذشته مشاهده کرده، ما چنین اقدامات غیردوستانهای را بی پاسخ نمیگذاریم».
خوشبینی به روسیه و چین در دورهای این تصور را نزد عدهای ایجاد کرده بود که این دو کشور ممکن است قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را وتو کنند و مانع کسب مشروعیت برای این تحریمهای غیر انسانی علیه ایران شوند ولی تجربه ثابت کرد که برای کهنه سیاستمداران روس و چینی، منافع ملی ایران در برابر منفعت ملی چین و روسیه پشیزی ارزش ندارد.
مرور سخنان برخی مقامات دولت دهم در اعتراض به رای مثبت این دو کشور و به ویژه چین پس از رای این دو کشور به قطعنامه 1929، گویای شدت این خوشبینی است. یکی از مقامات همه دولتهای اخیر ایران در این باره گفته بود: « رفتار چين با كرهشمالي كه از ان.پي.تي خارج شده است چگونه است و رفتارش با ايران كه عضو ان.پي.تي است و تمامي فعاليتهايش تحت نظارت آژانس است، چگونه است؟»
حال در اوج مذاکرات هستهای، باز هم همین خوشبینی نسبت به روسیه و چین نزد عدهای باقی مانده است. اگر چه منابع آگاه و برخی تحلیلگران مذاکرات هستهای پیش از این نیز احتمال سنگاندازی یکی از این دو کشور و به ویژه روسیه در مذاکرات هستهای را مطرح کرده بودند ولی این تهدید به گونهای دیگر و به صراحتی قابل توجه نیز از جانب روسها ابراز شده بود.
روسیه پس از ماجرای اوکراین و اختلاف با غرب هدف تحریمهای سخت غربی قرار گرفته است، صدها میلیارد دلار سرمایه از این کشور خارج شده است، ارزش پول این کشور به شدت کاهش یافته و پیشبینی میشود با ادامه قیمتهای فعلی نفت، مشکلات اقتصادی روسیه تشدید هم بشود.
این روند به طور فزایندهای تهدیدهای روسیه علیه غرب در حوزه همکاریهای دو طرف را افزایش داده است. در این راستا، آن چیزی که به طور شفاف با مساله هستهای ایران مرتبط دانسته شد، سخنان مقامات روس در اواخر ماه اکتبر در اجلاسی دیپلماتیک در شهر والدای در این کشور بود. در آن اجلاس یکی از دیپلماتهای روس با اشاره به تنش در روابط این کشور با غرب، به طرفهای غربی خود یادآوری کرد که «ما هنوز مبانی خود در دیگر مسائل سیاست خارجی را تغییر ندادهایم، ولی تا همیشه صبور نخواهیم ماند».
آن چه که روسها از آن با عنوان همکاری با غرب نام میبرند در دو حوزه خاص که روز سهشنبه بار دیگر مورد اشاره روسها قرار گرفته است، با منافع ملی ایران در ارتباط است. نخست موضوع مذاکرات هستهای که مساله اصلی در سیاست خارجی ایران است و دیگری مساله سوریه که اکنون به کانون مقابله منطقهای سعودیها و ترکیه با ایران تبدیل شده است.
پیش از این حداقل دو روش احتمالی مورد استفاده روسها برای به هم زدن توافق احتمالی هستهای با ایران مورد اشاره قرار گرفته بود.
نخست این که با فرض این که هر توافق هستهای به قطعنامه تائیدکنندهای در شورای امنیت نیاز دارد، روسها به سمتی بروند که حتی اگر شده با استفاده از حق وتوی خود مانع تصویب چنین قطعنامهای شوند. این فرض اگر چه از سوی بسیاری از کارشناسان بعید دانسته میشود و اجرایی شدن آن نشانه تقابل کامل روسیه با ایران دانسته میشود اما میتواند با طرح ادعای مخالفت روسیه با اشاعه هستهای و البته چرخشی جدی در نگاه روسیه به قطببندیهای منطقهای در خاورمیانه شکل عملی به خود بگیرد.
شکل جدیتر از مانعتراشی روسیه اتفاقا همان چیزی است که برخی دیپلماتهای غربی از آن با عنوان نقش سازنده روسها در مذاکرات هستهای نام میبرند. از جمله این پیشنهادات سازنده، پیشنهاد انتقال اورانیوم غنیشده در ایران برای رفع نگرانی غرب است که اگر چه غرب آن را سازنده میداند ولی مقامات ایرانی آن را گزینهای غیر قابل قبول میدانند.
در این روش روسها باز هم میتوانند پیشنهاداتی را مطرح کنند که اگر چه مورد توجه غرب قرار خواهد گرفت ولی ایران آن نتواند آن را قبول کند. بیتفاوتی نسبت به مذاکرات و وقتکشی برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات، شبیه رفتاری که در ادوار اخیر از سوی چینیها مشاهده شده است، دیگر روش ممکن روسها برای از بین بردن امکان رسیدن به توافق هستهای است.
اگر مساله سوریه به مساله هستهای ایران گره زده شود، روسها گزینههای دیگری نیز برای تقابل با غرب با هزینه کردن ایران در اختیار خواهند داشت.
یک بازی پیچیده ولی بسیار بعید میتواند قطع حمایت دولت روسیه از حکومت سوریه در قالب توافقی با گزینههایی مستعد مانند عربستان و ترکیه باشد. ممکن است روسیه از طریق توافق با ترکیه و عربستان برای سرنگونی دولت سوریه در ازای کسب امتیازات قابل توجه، تنش بر سر مساله سوریه میان ایران و آمریکا را به حدی برساند که عملا امکان توافق بر سر مساله هستهای نیز از بین برود.
تغییر رفتار در سوریه به گونهای که از آن برداشت مقابله با غرب و قطع همکاری با آمریکا صورت پذیرد، با توجه به محدود بودن توان موجود روسیه برای افزایش حمایت از دولت سوریه را نمیتوان چندان جدی دانست، مگر این که روسها بخواهند با هزینه دیگران این مساله را عملی سازند. شروع رابطه تسلیحاتی با حزبالله و یا تشدید حمایت از دولت سوریه با توجه به لحاظ کردن نگرانیهای رژیم اسرائیل در سیاستگذاری روسیه و نیز تاثیرگذاری حسابگری اقتصادی در حمایت روسیه از سوریه، نمیتواند خیلی جدی باشد.
به همین دلیل است که تهدید قطع همکاری روسیه با غرب در مساله سوریه، اگر بخواهد چیزی بیشتر از لفاظی باشد باید از جیب ایران و با تشدید تنش بین ایران و غرب بر سر سوریه صورت پذیرد.
مجموعه سناریوهای فوق اگر چه احتمالا تنها بخشی از رفتارهای احتمالی روسیه را در بر میگیرد ولی زنگ خطری برای مقامات ایرانی است تا بدانند هر لحظه ممکن است روسیه با تغییری در رفتار خود منافع ملی ایران را قربانی درگیری خود با غرب سازد.