تا سال 2025 از هر پنج فرانسوي يک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعيت اگر به همين منوال ادامه يابد فرانسه تا 40 سال ديگر به يک کشور اسلامي تبديل خواهد شد.
به گزارش ابنا، کارشناسان آمار، با مقايسه رشد دو جمعيت "مسلمان" و "مسيحي" در فرانسه، معتقدند که اين کشور حداکثر تا 40 سال آينده به کشوري با اکثريت جمعيت مسلمان تبديل خواهد شد.
تعداد اعضاء هر خانواده در فرانسه 1.8 نفر است؛ اما تعداد متوسط اعضاء هر خانواده مسلمان در اين کشور 8.1 ميباشد. فرانسه زماني به کثرت کليساها شهرت داشت؛ اما امروزه تعداد مساجد فرانسه بيشتر از تعداد کليساها است. هماکنون 30 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال در فرانسه مسلمان هستند و اين نرخ در شهرهاي بزرگي مانند "پاريس"، "نيس" و "مارسي" 45 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال را شامل ميشود.
نتيجه اينکه تا سال 2025 از هر 5 فرانسوي يک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعيت اگر به همين منوال ادامه يابد به يک کشور اسلامي تبديل خواهد شد.
اين در حالي است که وضعيت بسياري از کشورهاي غربي ديگر نيز شبيه به فرانسه است:
نرخ افزايش جمعيت مسيحي در بريتانيا 1.6درصد، در يونان 1.3 درصد، در آلمان 1.3 درصد، در ايتاليا 1.2 درصد و در اسپانيا 1.1 درصد است. ميانگين رشد جمعيت مسيحيان در 31 کشور اتحاديه اروپا 1.38 درصد است ؛ در حالي که جمعيتشناسان و کارشناسان آمار معتقدند که اگر رشد جمعيت يک کشور در 25 سال متوالي کمتر از 2.5 درصد باشد نجات فرهنگ و تمدن آن کشور امکانپذير نخواهد بود.
برخي سازمان هاي مسيحي ميگويند که نوادگانشان فرهنگ آنها را نخواهند ديد بلکه آنها در جوامع اسلامي چشم به جهان خواهند گشود. واتيکان نيز رسماً اعلام کرده است که اينک جمعيت مسلمانان در جهان، از جمعيت کاتوليکا بيشتر شده و در ظرف 5 الي 6 سال ديگر اسلام بزرگترين دين جهان خواهد بود.
براساس اين آمار و ارقام جمعيت اروپا بايد خيلي کم باشد ولي ميبينيم که جمعيت اين قاره رو به افزايش است! چرا؟
به اعتقاد «فرّخ صديقي» پژوهشگر پاکستاني مقيم اروپا، علت اين پديده را بايد در "مهاجرت مسلمانان به اين قاره" و "بيتوجهي آنها به دانست. به عنوان نمونه:
انگلستان: جمعيت مسلمانان در انگليس 30 سال قبل، 82 هزار نفر بوده که هم اکنون اين جمعيت 2.500.000 نفر است. در انگليس بيش از يک هزار باب مسجد وجود دارد که بيشتر اين مساجد در کليساهاي خريداري شده از مسيحيان تأسيس شده است.
هلند: نيمي از کودکاني که هر سال در هلند به دنيا مي آيند، مسلمان مي باشند و چنانچه اين روند ادامه يابد نيمي از جمعيت هلند را در 15 سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
روسيه: جمعيت مسلمانان روسيه 23 ميليون نفر است و 40 درصد نيروهاي ارتش اين کشور را در چند سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
بلژيک: 25 درصد جمعيت بلژيک مسلمانان هستند و نيمي از کودکاني که هر سال در اين کشور به دنيا ميآيند مسلمان هستند.
آلمان: اخيراً دولت آلمان اعلام کرده است که کنترل کاهش جمعيت اين کشور اينک ديگر ممکن نيست و ممکن است اين کشور تا سال 2050 به يک کشور مسلمان تبديل شود. دولت آلمان معتقد است که جمعيت 5.2 ميليوني مسلمانان اروپا در 20 سال آينده به دو برابر افزايش خواهد يافت. اتحاديه اروپا هشدار داده است که تا سال 2025 تعداد متولدين سالانه کشورهاي اروپا را کودکان مسلمان تشکيل خواهند داد.
جالب اين است که در خارج از اروپا نيز وضعيت مشابهي حکمفرما است:
آمريکا:جمعيت مسلمانان آمريکا در سال 1970 ، يکصدهزار نفر بود ؛ اما در سال 2008 به 9 ميليون نفر بالغ شده است. رشد جمعيت مسيحيان در آمريکا 1.6درصد است که البته مجموع نرخ رشد مسيحيان به دليل مهاجرت گسترده اتباع کشورهاي آمريکاي لاتين به 2.11 درصد مي رسد و اين نرخ رشد حداقل رشد ضروري براي حفظ يک تمدن به شمار ميرود.
کانادا: رشد جمعيت مسيحيان در کانادا 1.6 درصد است و حفظ يک فرهنگ و تمدن رشد جمعيت کشور مربوطه بايد 2.11 درصد باشد. اسلام در اين کشور بسرعت در حال گسترش است. از سال 2001 تا 2006، يک ميليون و ششصد هزار نفر به جمعيت کانادا اضافه شد که يک ميليون و دويست هزار نفر از آنها از ديگر کشورها مهاجرت کرده و در اين کشور اقامت کردهاند.
پيش از اين نيز «هنري کيسينجر» در سال 1990 در مقالهاي نوشته بود: «در ده سال آينده افزايش چشمگير جمعيت مسلمانان، بزرگترين خطر براي آمريکا خواهد بود و آمريکا بايد براي جلوگيري از اين خطر با "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" (!) اقدامات گستردهاي به عمل آورد و در همه کشورهاي اسلامي استفاده از ابزارها و داروهاي کنترلکننده جمعيت رواج پيدا کرد».
منظور کيسينجر از "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" اجراي برنامههاي کنترل جمعيت بود؛ لذا تعداد زيادي از گويندگان، خطباء، رسانهها و نويسندگان نيز در قبال دريافتيهايي، به اين موج پيوستند و کوشيدند به مسلمانان بقبولانند که در صورت کنترل جمعيت ميتوانند به لحاظ صنعتي و اقتصادي در سطح کشورهاي غربي قرار بگيرند.
براي تقويت اين موج «ان. جي. او. هاي پرورشيافته نيز به کار گماشته شدند و به دورترين روستاهاي کشورهاي اسلامي نيز دسترسي پيدا کردند و پيام غربيها را در قالب خيرخواهي به مسلمانان ابلاغ کردند و هنوز هم بسياري از کانالهاي تلويزيوني در لابلاي برنامههاي خود به اين مهم ميپردازند.
ولي اين يک واقعيت است که ابزارها و تبليغات غرب نتوانست از افزايش جمعيت مسلمانان جلوگيري کند. آنچه در اين ميان بسيار مهم است اينکه سازمانها، نهادها و مراجع تشيع بايد با بهرهگيري از اين شرايط نسبت به شناساندن پيام مکتب اهلبيت(ع) به مردم اروپا و آمريکا تلاش بيشتري کنند.
بيشک اين مکتب با وجود بنيانهاي عقلاني و آموزههاي فطري، بيشترين نزديکي را با خاستگاههاي تفکر مردم غرب دارد و بسيار زودتر از انديشههاي عامي، سلفي و وهابي مورد قبول آنها قرار خواهد گرفت؛ مشروط بر آنکه بموقع اقدام شود.