
با توقف صدور پروانه تکثیر و توزیع در شبکه خانگی برای فیلمهای فاقد حق تکثیر و توزیع در کشور (رایت)، عملاً یک دعوای چند ده میلیاردی به راه افتاده است؛ اتفاقی که در نهایت منجر به کشمکشی سنگین شده و حتی کار به جایی رسیده که مدیرکل نمایش خانگی، تهدید به قمهزنی شده تا شاید این روش، باعث عقبنشینی شود؛ اما آیا این عقبنشینی رخ خواهد داد؟
به گزارش «تابناک»، کمپانیهای فیلم «اصلی / Major» مشتمل بر استودیوهای اصلی هالیوود هستند که تولید و توزیع شمار قابل توجهی از فیلمها را در آمریکای شمالی و سهم قابل ملاحظهای از باکس آفیس را در اختیار دارند. این کمپانیها در دوران طلایی سینمای کلاسیک آمریکا به سه کمپانی فاکس فیلم اینترتیمنت (کمپانی فاکسِ قرن بیستم)، برادران وارنر (تایم وارنر)، و پارامونت موشن پیکچرز استودیو (ویاکام) تقسیم میشد.
با این حال در این سالها به این سه کمپانی، دو کمپانی ان بیسی یونیورسال (کامکست) و کلمبیا تریستار موشن پیکچرز گروپ (سونی) نیز افزوده شده و در مرحله بعد، والت دیزنی نیز به عنوان یکی از کمپانیهای اصلی به شمار میرود؛ مجموعه کمپانیهایی که ۸۰ تا ۸۵ درصد کل گردش مالی سینما را در آمریکا و کانادا دارند و بسیاری از کمپانیهای مطرح نیز عملاً زیرمجموعه این کمپانیهای اصلی هستند؛ هرچند همین کمپانیها نیز متشکل از هشت کمپانی هستند و به «Big Eight» شهرت دارند.
سینمای جهان از جمله سینمای ایران نیز ارتباط بسیار وسیعی با این کمپانیهای میجر دارد، زیرا برای نمایش و توزیع بسیاری از فیلمها در سطح کشورها، نیاز به اخذ حق تکثیر و توزیع این آثار (رایت) است و در همین راستا، در سالهای اخیر چنین ارتباطی شکل گرفته بود. برخی شرکتهای داخلی نمایندگی رسمی این کمپانیها بودند و مشخصاً دو شرکت نمایندگی سونی را در اختیار داشتند؛ اما در تمام این سالها، قاعده تعامل با نمایندگیهای خاورمیانهای این کمپانیها برای خرید رایت فیلمها وجود داشته است.
در این میان، وزارت فرهنگ و ارشاد نیز مجوز فیلمهای میجر را به عنوان یک مشوق به شرکتهای فعال در حوزه شبکه خانگی میداد. با توجه به آنکه سود اصلی در شبکه خانگی متعلق به این فیلمهاست ـ که یک ریال هزینه تولید یا خرید رایتشان پرداخت نمیشد و فروشی چند برابر فیلمهای داخلی در شبکه خانگی داشتند ـ گرایش شدیدی برای در اختیار گرفتن امتیاز توزیع این فیلمهای متعلق به کمپانیهای میجر آمریکا وجود داشت.
این وضعیت استمرار داشت تا آنکه دولت هشتم، تصمیم به تغییر این وضعیت گرفت و در نهایت مقرراتی وضع شد که مطابق با آن، هرگونه صدور پروانه توزیع فیلم میجر باید با ارائه رایت داخلی خریداری شده برای فیلم باشد؛ اما با روی کار آمدن دولت سابق، این قاعده قانونی جدی گرفته نشد و حجم بسیار بالایی از فیلمها بدون برخورداری از رایت، مجوز تکثیر و توزیع در شبکه خانگی دریافت کردند.
این موضوع به مرور زمان چالشزا شد، تا آنجا که برخی اخبار از تحرکاتی در آمریکا برای شکایت از ایران به جهت خسارتی که به این کمپانیها وارد آمده، حکایت داشت؛ هرچند ایران به توافقنامههای بینالمللی پیرامون کپی رایت نظیر «برن» نپیوسته و همین موضوع دست دولت را برای عدم نظارت بر رعایت نکردن کپی رایت در ایران بازگذاشته، اینکه دولت رسماً مجوز تکثیر و توزیع فیلمی بدون برخورداری از کپی رایت را بدهد، به منزله تلقی این حرکت به عنوان یک اقدام دولتی است.
از این منظر، بیم آن میرود که شکایتی از سوی نمایندگان حقوقی این کمپانیها با همین استدلال در دادگاههای آمریکا مطرح شده و سپس با محکوم کردن ایران به نقض سازماندهی شده کپی رایت، خسارت بسیار کلانی از محل داراییهای بلوکه شده ایران در آمریکا دریافت کنند؛ این تهدید طبیعتاً در صورت عدم رایت در تلویزیون و عدم خرید آثار سینمایی جهان نیز متقابلاً وجود دارد، زیرا به هر حال رسانه ملی نیز یک نهاد حاکمیتی است که در عرف بینالملل «سازمان دولتی / Govermental Organization» تعبیر میشود.
بنابراین، مقرر شد تا از این پس پروانه تکثیر و توزیع فیلمهایی در شبکه خانگی صادر شود که دارای رایت باشد و این تصمیم در سینمای ایران به منزله از دست رفتن سود دهها میلیاردی برخی تکثیر و توزیعکنندگان فیلمهای میجر است، زیرا این شرکتها پیش از این با دانلود نسخهای از این فیلمها و ارائه به وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز میگرفتند و صدها میلیون سود خالص از هر فیلم داشتند؛ اما حال باید رایت فیلمها را به رقمی قابل توجه بخرند و به این ترتیب، این سود به شکل قابل توجهی کاهش مییابد.
این تغییر رویکرد علاوه بر آنکه یک جنگ علنی را شکل داده، یک جنگ پنهان را نیز در پی دارد، تا آنجا که برخی علناً اقدام به تهدید سیدصادق موسوی، مدیرکل نمایش خانگی سازمان سینمایی کرده و از خطرناک بودن چنین تصمیمی و احتمال حمله به او با قمه سخن به میان آوردهاند که البته این تهدیدات به مقامهای مسئول گزارش شده است.
به نظر میرسد، سینمای ایران به همان اندازه که آرام و نجیب است، با پشت پردههای عجیبی گره خورده که یادآوری برق قمه نیز بخشی از آن است؛ رویکردی که البته برای نخستین بار مطرح نشده و پیش از این نیز برخی مدیران سینمایی با تهدیدات عجیبی مواجه شدند که به دلایل نامعلوم از رسانهای کردن آن اجتناب کردهاند. با این اوصاف، باید دید سازمان سینمایی پای این تصمیمش میایستد یا درخشش قمه، کار خودش را میکند؟!