بیش از چهار دهه از برقراری روابط سیاسی ایران و چین میگذرد. هرچند این دو بازیگر موثر در شرق و غرب آسیا روابطی دیرینه و به درازای تاریخ جاده ابریشم دارند اما روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور در سالهای اخیر با انتقاداتی از سوی ناظران و تحلیلگران غربی نیز همراه بوده است؛ از این رو بسیاری روابط سیاسی و اقتصادی دولت ایران و چین را در ده سال گذشته به حضور چشمگیر کالاهای مصرفی نه چندان باکیفیت چینی در بازارهای ایران و عدم وتوی قطعنامههای ایران در سازمان ملل متحد از سوی چین تقلیل داده و دولت و مسئولان ایرانی را به افتادن در دامان چین و حتی وابستگی سیاسی و اقتصادی به این کشور متهم نمودهاند.
واقعیت آن است که روابط ایران و چین را نمیتوان و نباید در قالب نقدها و تحلیلهای یکسویه مبنتی بر نیازمندی و وابستگی یک طرف و فرصتطلبی طرف مقابل تعبیر و تفسیر نمود. آنچه روابط ایران و چین را تاکنون در وضعیتی پایدار حفظ نموده روابطی مبتنی بر احترام به حاکمیت ملی، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، استقلال در سیاست خارجی، شراکت مبتنی بر منافع متقابل و همکاری بر اساس مدل "نیاز- فرصت مشترک" است. همه این موارد سبب می شود که نتوان روابط تهران – پکن را مشابه روابط ایران با سایر قدرتهای بزرگ از جمله قدرتهای غربی دانست و از الگوی مشابهی برای مقایسه آنها استفاده نمود.
چین؛ قدرت آسیایی در حال ظهور که در سال 2014 به دومین اقتصاد بزرگ جهانی و بزرگترین کشور واردکننده نفت در جهان بدل شده است، در سال 2013 با مجموع ارزش تجاری 2/4 تریلیون دلار و پشت سر گذاردن ایالات متحده آمریکا به مقام اول تجارت در جهان دست یافت و امروز به شریک اول تجاری بیش از 130 کشور جهان بدل شده است. از اینرو باید در جوب برخی منتقدان داخلی گفت این نکته که چین امروز بزرگترین واردکننده نفت خام ایران و اولین شریک تجاری کشورمان در سال 2013 به ارزش 50 میلیارد دلارمیباشد نه دلالت بر منفعتطلبی و فرصتطلبی این کشور از تحریمهای ناعادلانه غرب علیه کشورمان داشته و نه نشانگر وابستگی اقتصادی ایران به چین است؛ بلکه واقعیتی از منطق مزیت نسبی علم اقتصاد است که هر یک از دو کشورکه بر اساس نیازهای فعلی و چشمانداز آتی اقتصاد خود و طرف مقابل به دنبال تعقیبراهبردهای اقتصادی خود هستند.
نمی توان ایرادهای گروههای منتقد به وضعیت روابط تهران – پکن را کاملا بی اساس قلمداد کرد زیرا این عده از چین به عنوان یک قدرت مستقل و بازیگر سنگین وزن و تاثیر گذار در عرصه بین المللی انتظار ایفای نقش های محوری و گسترده تر در شرایط کنونی جامعه جهانی با هدف توازن بخشیدن به رقابت های بین المللی دارند. باید دانست چین به عنوان یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل بر ظرفیتهای بازیگری و ایفای نقشی مسئولانه در مسائل منطقهای و جهانی به فراخور تقویت جایگاه سیاسی و اقتصادی خود در سالهای گذشته افزوده است و در سالهای اخیر نه تنها تلاش دارد مسئولیت بیشتری در قبال تحولات منطقهای و جهانی بر عهده گیرد بلکه در صدد تعریف نقشی فعالانه و پررنگتر از خود در مسائل و مناطقی است که با منافع و امنیت این کشور در ارتباط مستقیم است. وابستگی 60 درصدی این کشور به واردات نفت از خاورمیانه در سال 2013، افزایش نگرانی رهبران چین از سرریز ناامنی در کشور همسایه از جمله افغانستان به غرب چین و از سویی برقراری ارتباط میان جداییطلبان استان سین کیانگ چین با گروههای تروریستی در خاورمیانه از جمله داعش و جبهه النصره، چین را وارد فضایی جدید برای ایفای نقشی موثرتر در نظام بینالملل بخصوص منطقه خاورمیانه خواهد نمود. هرچند محافظهکاری و اقدام گام به گام از اصول سیاست خارجی چین به شمار میآید اما واقعیتهای امروز سیاستهای جدیدی را پیش روی چین قرار داده است.
از آغاز بکار دولت یازدهم در ایران نیز روابط سیاسی دو کشور بطور بیسابقهای رو به گسترش بوده است. میزان دیدارهای مقامات عالیرتبه و سفرهای متقابل سیاسی-اقتصادی دو کشور بطور چشمگیری افزایش یافته است و تنها در 19 ماه گذشته روسای جمهور دو کشور 3 بار و وزاری خارجه 5 بار با یکدیگر دیدار داشتهاند. روسای جمهور و وزاری خارجه دو کشور همچنین یکبار نیز با یکدیگر تلفنی رایزنی نمودهاند. رئیس جمهور چین در سفر رسمی ریاست محترم جمهوری اسلامی در خرداد 93 به چین، روابط دو کشور را راهبردی دانست و دکتر ظریف در آبان امسال با همتای خود در چین پیرامون مسائل دوجانبه و منطقهای دیدار و گفتگو داشت. عضو شورای دولتی چین در امور سیاست خارجی آذر 92 در تهران با مقامات ایرانی دیدار داشت و عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در سفر به تهران در دی 93، حامل پیام کتبی و پاسخ رئیس جمهور چین به دعوت آقای دکتر روحانی برای سفر به ایران بود.
در آستانه سفر آقای وانگ یی؛ وزیر امور خارجه چین به تهران روابط دوجانبه ایران و چین با سرعت بیشتری رو به جلو در حال حرکت است. تردیدی نیست که طرفین در این سفر پیرامون پرونده هستهای به تبادل نظر خواهند پرداخت؛ امنیت در افغانستان به عنوان همسایه مشترک دو کشور، تحولات خاورمیانه و مبارزه با افراطگرایی و گروههای تروریستی دیگر موضوعات مشترکی است که ایران و چین در آن دارای منافع مشترک و نیاز متقابل به یکدیگر برای دستیابی به راهحلی همهجانبه و پایدار هستند. الگوی موفق همکاری دو کشور در موضوع سوریه نشانگر نزدیکی دیدگاه طرفین و وجود زمینههای متنوع همکاری در تحولات منطقهای است.
ایران و چین روابط دوجانبه خود را بر اساس منافع متقابل و زمینههای مشترک همکاری در تمامی حوزههای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی به پیش میبرند و بیتردید این روابط نه تنها از کشوری ثالث اثر نخواهد پذیرفت بلکه گسترش این روابط بر علیه کشوری ثالث نیز تنظیم نخواهد شد. بیتردید در شرایط فعلی تحقق روابط راهبردی ایران و چین نیازمند الزاماتی است تا روابط دو کشور بر اساس الگویی مبتنی بر مشارکت جامع و در سطح راهبردی ترسیم و تعقیب شود. افزایش سفرهای مقامات سیاسی عالیرتبه سیاسی و امضای اسنادی بالادستی در تنظیم روابط دو کشور میتواند شاخصههای این رابطه را ملموس نماید. در صورتی که نتیجه سفر وزیر امور خارجه چین به تهران تنظیم جدول دیدار عالی ترین مقامات اجرائی دو کشور در کوتاه مدت و تدوین برنامه اقدام در چشم انداز میان مدت و دراز مدت باشد، میتوان گفت سال 2015 به سال تنظیم مجدد روابط دو قدرت بزرگ و متمدن شرق بدل خواهد شد. ایران و چین دو کشور آسیایی با سابقه همزیستی مسالمتآمیز و فارغ از پیشینه خصومتآمیز تاریخی؛ گام به گام به سوی یک الگوی شراکت جامع راهبردی در حرکت هستند. طبعا انتظارات منتقدان داخلی هم با افزایش آهنگ روابط دوجانبه و دستیابی به سطوح جدیدی از همکاری های بین المللی پاسخ داده خواهد شد.
* دانشجوی دکترای علوم سیاسی