
گیاهخوار، خام خوار، وگن، آنانی که نه گوشت میخورند و نه دیگر محصولات و فرآورده های حیوانی را مصرف میکنند، کسانی که حتی کفش چرمی نمیخرند و نمیپوشند چه برسد به آنکه بخواهند شیر و لبنیات مصرف کنند و... مواجه شدن با چنین افرادی در جامعه حکایت از آن دارد که گیاهخواری (به معنای عام آن) خواستاران روز افزونی مییابد و روز به روز بر شمار این افراد در کشورمان افزوده میشود و به همین دلیل، عجیب نیست که ببینیم گپ و گفت در این باره زیادتر میشود و حتی مجادلاتی پیرامون این موضوع در جامعه شکل میگیرد.
به گزارش «تابناک»، حتما برای شما هم پیش آمده که با افرادی مواجه شده باشید که خود را گیاهخوار مینامند و برای برگزیدن این شیوه زندگی دلایلی ارائه میدهند؛ شاهد حتی از این نزدیکتر، در نزدیکان و بستگانتان کسی را سراغ داشته باشید که گیاهخوار است و بر این اساس، اطلاعات بیشتری در این باره داشته باشید. در این صورت احتمالا راحت تر میتوانید در این باره قضاوت کنید که این شیوه چه خوبی ها و چه بدی هایی دارد و چه سختی ها و راحتی هایی با خود به همراه میآورد اما آیا گیاهخواری ممکن است خطرناک باشد و خطرات آن در ایران بیشتر از خطرات گیاه خوار شدن در کشورهای دیگر باشد؟
سوالاتی از این دست شاید به ذهن خیلیهایمان رسیده باشد و برایمان چالش آفرین نیز شده باشد ولی ادعای خطرناک بودن گیاهخواری چیزی نیست که ساده بتوان با آن کنار آمد و پذیرفتش؛ به ویژه برای کسی که سالیان سال است گیاهخوار است و در این باره بسیار مداقه نموده، پژوهش کرده و مباحثات بسیاری داشته است.
سخن به طور ویژه درباره مطلبی است که چندی پیش
به نقل از «پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر» در «تابناک» باز نشر شده و موجبات نوشتن مقالهای تفصیلی به قلم استاد صاحب نام ایرانی در دانشگاه سوربن را فراهم آورده است؛ استاد مهرداد تدین معروف به هنری مهربان، استاد فلسفه و منطق دانشگاه سوربن، ادیب و نویسنده و موسیقیدان ایرانی ساکن استراسبورگ فرانسه و مشاور عالی بنیاد غیر دولتی مکتب حرمت حیات (در ایران) که دارای پیشینه ۲۰ ساله گیاهخواری است.

مهربان در این مقاله (اصل مقاله تفصیلی را
اینجا بخوانید) بعد از آنکه به علمی نبودن مرجع منتشر کننده فرضیه «خطرناک بودن گیاهخواری در ایران» اشکال وارد دانسته و بی مرجع بودن مطالب طرح شده در آن متن را محل اشکالات اساسی خوانده، در رد استدلالات مطرح شده مواردی مطرح کرده که خواندنشان اگر ضروری نباشد، دست کم خالی از لطف نیست.
البته در این مقال، بیشتر از آنکه به دنبال بازخوانی مواضع وی در پاسخ به آن مطلب بازنشر شده باشیم، قصد داریم به استدلالات فردی که سالیان سال است گیاهخواری را برگزیده، برای نشان دادن برتری های گیاهخواری بپردازیم تا شاید در مسیر هم آشنایی بیشتری با گیاهخواری برایمان حاصل آید و هم برتری ها و خاستگاه این شیوه تغذیه برایمان آشکار شود.
آن گونه که مهربان مینویسد، برخلاف باور برخی، گیاهخواری نه رسمی جدید و برآمده از غرب، که شیوهای بسیار قدیمی و ریشه دار بوده و مشرق زمین خاستگاه آن بوده است، به گونهای که رواج آن در ایران زمین به عنوان یکی از مهدهای تمدن بشری، ریشه در ازمنه دور داشته و همین گذاره بهترین دلیل برای اثبات بی خطر بودن آن است.
به عبارت بهتر، کافی است بدانیم میلیون ها تن در کشورهای چون هند و چین به این شیوه زندگی میکنند و سالیان بسیار طولانی، گیاهخواری در کشورمان رواج داشته تا به سادگی بتوانیم نتیجه بگیریم اگر این شیوه خطر آفرین بود، به سلامت افراد لطمه میزد یا مشکلاتی به همراه میآورد، میبایست تاکنون شواهد زیادی برای اثبات اشکالات آن در دست میداشتیم و توصیه های موکد و بسیاری در رد آن به یاد میآوردیم؛ در حالی که این گونه نیست.
این موضوع یکی از استدلالاتی که امثال دکتر مهربان برای کافی بودن تغذیه با گیاهان و بی نیازی نوع بشر از مصرف گوشت و دیگر فرآورده ها و محصولات حیوانی مطرح میکنند. استدلالی که در ادامه به اثبات مضرات مصرف گوشت گره میخورد تا تاکیدی مجدد بر بی خطر بودن گیاهخواری به نسبت همه چیز خواری باشد.
استاد دانشگاه سوربن در ادامه در پاسخ به یک اشتباه دیگر، غنی سازی گیاهان در جوامع غربی برای بی نیاز شدن گیاهخواران از مصرف امثال گوشت را اشتباهی آشکار میخواند که نمیتوان از آن این گونه برداشت کرد که چون آنها گیاهان غنی شده مصرف میکنند، پس کار اشتباهی نمیکنند و چون ما گیاهان غنی شده نداریم، باید همه چیز خوار باشیم و گیاهخواری برایمان خطرناک است!
شاهد این مدعا هم رواج دیدگاه مصرف محصولات طبیعی (ارگانیگ) در سراسر دنیاست که از مضرات مصرف سموم، آفت کش ها و کودهای شیمایی نشات گرفته است. رویکردی تازه در تغذیه که در کشورمان هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و حتی در بازار گوشت هم، با عرضه مرغ ها و ماهی هایی که بی هورمون و مواد شیمایی و صرفا با پرورش به شیوه سنتی تر حاصل آمده اند، روز به روز مخاطبان بیشتری یافته و در حال گسترش است.
بدین ترتیب ثابت میشود اگر گیاهخواری به دلیل استفاده بیش از اندازه از سموم و کودهای شیمایی یا دلایلی از این دست در کشورمان خطرناک تلقی شود، این خطرات برای همه چیز خواران هم وجود دارد و نمیتوان با تکیه بر آن، بر گیاهخواران کشورمان خرده گرفت. بماند که گوشت، لبنیات، تخم مرغ و دیگر محصولات حیوانی نیز از این شمول استثنا نیستند و میتوانند خطرناک توصیف شوند.
اینجاست که بر اساس استدلال های مطرح شده میتوان دریافت که مطرح کردن فرضیه هایی چون خطرناک بودن گیاهخواری و بیشتر بودت خطرات آن در ایران، تنها به مشوش کردن اذهان ختم شده و مستقیم یا غیر مستقیم به نفع تولید کنندگان گوشت و دیگر فعالان صنعت دامپروری است؛ موضوعی که مجابمان میکند به کل از پرداختن به این مسائل گذر کرده و بگذاریم به مانند همیشه، بحث میان همه چیزخواران و گیاهخواران، هر نوع گیاهخواری که باشند، به مانند قبل عاری از هرگونه شائبهای پیش برود تا هرکسی گیاهخواری را پسندید و برتر دانست، این شیوه را در پیش گیرد و هرکه موافق استدلالات ایشان نبود، همه چیز خواری کند.