نه به آنهایی که سگها را به آن شیوه فجیع میکشند و نه به اینها که در واکنش به گونهای رفتار میکنند که اگر «جوگیر» خطاب شوند، به نظر منصفانه دربارهشان اظهار نظر شده!
به گزارش «تابناک»، در میان حوادث و رویدادهای تلخی که درباره محیط زیست کشورمان منتشر میشود و نگرانی از آینده جامعه ایرانی را دامن میزنند، سگ کشیِ دردناک اخیر اتفاقی استثنایی به شمار میآید، زیرا توانسته به رخدادی کم نظیر تبدیل شده و نوع جدیدی از مطالبهگری را به جامعه معرفی کند؛ شکلگیری تجمعهای اعتراضی در نقاط مختلف.
تا اینجای ماجرا را میتوان به فال نیک گرفت و از این بابت که از آن اتفاق زجرآور به واکنشی مردمی رسیدهایم، ابراز خرسندی کرد، زیرا این تجمعهای اعتراضی موجب شده مسئولان به تکاپو بیفتند و آنانی که چنین فجایعی را مرتکب میشدند، بترسند، ولی حیف که واکنشهای شکل گرفته در این اندازه نماند و از حد و حدود خود خارج شد!
این نکته را میشود از برخی پلاکاردهایی که معترضان سگکشی به دست گرفته بودند و تصاویرشان در خبرگزاریها و سایتهای مختلف منتشر شد، دریافت؛ پلاکاردهایی که ظاهرا قرار بوده برای دفاع از حقوق حیوانات، شعارهایی رویشان درج شود، ولی برخیشان اینقدر با بیسلیقگی تهیه شدهاند که نمیدانیم دربارهشان چه بگوییم.
این شعارها بخوانید و در قاب تصاویر، مرورشان کنید تا برسیم به ادامه بحث:
«من همان سگ هستم»، «لطفا از من حمایت کنید، من هم حق زندگی دارم»، «من را نکشید»، «سگها فرشتگان خلق شده خدا هستند» و...با مروری بر این شعارها و پلاکاردها احتمالا به شدت متعجب خواهیم شد و اگر از «جوگیر» شدن برخی معترضان گلایه کنیم، غیر منصفانه رفتار نکردهایم، چون مگر میشود برای تقبیح سگ کشی، خودمان را سگ بدانیم؟ آیا سگ کشی، آن هم با آن شیوه دردناک و زجر آور، بد است چون عین قتل نفس است؟ آیا چنین پلاکاردی را برای کشتار موشها، سوسکها و... هم میتوان دست گرفت؟
بدین ترتیب به نظر میرسد آنچه این تصاویر عجیب را پدید میآورد، اشکال بنیادین جامعه ایرانی است که کاری میکند اغلبمان گاه با یک کشمش گرمیمان شود و گاه با یک غوره سردی کنیم!
این جوگیری زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که میبینیم برخی مسئولان هم به جنبش اعتراض به سگکشی پیوستهاند و در محکومیت کشتار بیرحمانه این حیوانات، سخن میگویند، به جای آنکه برای مقابله با این اتفاقات شوم، راهکاری بیابند و به گونهای عمل کنند که دیگر شاهد تکرار این فجایع نباشیم.
عجیبتر اینجاست که میبینیم از معترضان سگ کشی، هنگامی که آسمان خوزستان تیره و تار شده بود، خبری نبود و اصولا در هیچ فاجعه زیست محیطی دیگری که رقم خورده، چنین تجمعهایی شکل نگرفت. نه زمانی که گونههای حفاظت شده کشته میشوند و گونههای در معرض انقراض، روز به روز به نابودی نزدیک میشوند، نه وقتی تالابها، جنگلها، مراتع و... مورد هجوم سودجویان قرار میگرفتند و نه هیچ زمان دیگری!
البته اگر به این نکته توجه کنیم که این دست واکنشهای مدنی در جامعهمان نوپا هستند و به این دلیل، ممکن است با اشکالاتی همراه باشند، شاید این پلاکاردهای عجیب و غریب قابل توجیه به نظر برسند؛ با این رویکرد میتوان امید داشت به مرور زمان، جوگیری از تجمعهای اعتراضی رخت بربندد و معترضان به یاد داشته باشند که ورود جوگیران به جمع، آفت این رویدادهای مدنی است.