سخنان روز شنبه علی اکبر صالحی، معاون رئیس جمهور و رئیس
سازمان انرژی اتمی درباره کشف ذخایر غیرمنتظره معدنی اورانیوم مورد توجه
رسانههای بینالمللی قرار گرفته و این پرسش را به میان آورده که آیا ذخایر
کشف شده جدید، به اندازهای هست که مشکل فقر شدید ذخایر اورانیوم ایران را
رفع کند یا خیر؟
به گزارش «تابناک»، کمبود ذخایر معدنی اورانیوم در
ایران سبب شده است که از دوره پیش از انقلاب، ایران برای تأمین اورانیوم
مورد نیاز برای برنامه هستهای خود به واردات ماده معدنی اورانیوم، کیک زرد
و یا اورانیوم غنی شده توجه کند.
مطابق گزارشی که فدراسیون
دانشمندان آمریکایی به همراه موقوفه کارنگی در سال 2013 تهیه کرده، به لحاظ
تاریخی بعد از افزایش شدید قیمت نفت در سال 1974، رژیم شاه ناگهانی تصمیم
گرفت که انرژی هستهای را در حکم یک اولویت در دستور کار خود قرار دهد.
مقامات دولتی اظهار میداشتند، نفت منبع ارزشمندی است که نباید با سوزاندن
تلف شود و بنابراین لازم است، الگوی انرژی مصرفی ایران تغییر کند. یک نهاد
امریکایی به نام مؤسسه تحقیقاتی استانفورد در سال 1974 اعلام کرد که برای
رسیدن به موقعیت یک قدرت بزرگ لازم است که ایران تا سال 1994 به توان تولید
23هزار مگاوات برق هستهای برسد. این توصیه آمریکاییها، سبب شد که دولت
ایران غیرواقعبینانه از هدف بهرهبرداری از یک نیروگاه در هر سال سخن
بگوید.
جدای از طرحهای سنگین و پرهزینه ساخت نیروگاه هستهای در
ایران توسط شرکتهای آلمانی و فرانسوی، حکومت پهلوی طرحهای پرهزینهای را
هم برای تأمین سوخت نیروگاه در پیش گرفت. در سال های 1975 و 1977 به ترتیب
وامهایی به ارزش یک میلیارد و 180 میلیون دلار برای ساخت مجتمع غنیسازی
یورودیف (Eurodif) از سوی ایران پرداخت شد. به عنوان بخشی از توافق بر سر
این موضوع، شرکت سوفیدیف (Sofidif) با سهم 40درصدی ایران و 60 درصدی فرانسه
ایجاد شد. سوفیدیف 25 درصد یورودیف را داشت و در نتیجه سهمی 10درصدی از
سوخت تولیدی یورودیف به ایران میرسید. به علاوه، ایران قراردادی 700
میلیون دلاری برای خرید 600 تن کیک زرد با آفریقای جنوبی به امضا رساند و
15 درصد سهام معدن اورانیوم RTZ را هم به دست آورد. همزمان برنامه گسترده
اکتشاف اورانیوم در ایران به اجرا گذاشته شد.
انقلاب اسلامی سبب
وقفه در برنامه هستهای ایران شد و چندین پرونده حقوقی درباره اجزای مختلف
برنامه متوقف شده ایران مطرح شد. پرونده اختلاف با فرانسه بر سر یورودیف
نهایتا در سال 1991 به صدور رأی رسید؛ به سبب وام فراهم شده توسط ایران و
بهره ان، 1.6 میلیارد به ایران پرداخته شد. ایران هنوز هم غیرمستقیم
سهامدار یورودیف است، ولی ظاهرا بر اساس رأی صادره در سال 1991 دیگر هیچ
حقی نسبت به اورانیوم غنی شده در این تأسیسات ندارد.
گزارش تهیه شده
توسط فدراسیون دانشمندان آمریکایی اذعان دارد که این تجربه سبب بیاعتمادی
ایران به همکاریهای بینالمللی در موضوع غنیسازی شده است. با وجود این،
ایران علیرغم پیشرفت در موضوع غنیسازی، ذخایر کافی برای تأمین برنامه
هستهای خود در اختیار ندارد. مطابق بخشهایی از این گزارش که در ادامه به
آن اشاره شده، ایران از نظر میزان ذخایر معدنی اورانیوم در میان 40 کشور
اول دنیا نبوده و کشوری مانند استرالیا از ذخایری هزار برابر ذخایر معدنی
اورانیوم ایران و البته با کیفیت بهتر برخوردار است.
اکنون علیاکبر
صالحی از انجام عملیات اکتشاف منابع معدنی اورانیوم در 63درصد خاک کشور و
پایان عملیات اکتشاف در چهار سال آینده خبر داده است. صالحی در این باره
اظهار داشته که «من نمیتوانم درباره میزان ذخایر معادن اورانیوم کشور صحبت
کنم، اما قابل توجه است. قبل از شناسایی هوایی به میزان ذخایر معدنی امید
چندانی نداشتیم، اما خوشبختانه بعد از اکتشافات، میزان ذخایر امیدبخش شده
است. در شرایط کنونی، روند استخراج از معادن اورانیوم ساغند یزد آغاز شده
است، همچنین معدن اردکان نیز در آیندهای نزدیک مورد بهرهبرداری قرار
میگیرد».
سخنان صالحی درباره حجم ذخایر کشف شده مورد توجه
رسانههای بینالمللی قرار گرفته است، زیرا گزارش تهیه شده توسط فدراسیون
دانشمندان امریکایی در سال 2013 مدعی شده است که ایران از کمیابی شدید
ذخایر معدنی اورانیوم رنج میبرد؛ ذخایر موجود در حال پایان یافتن است و در
غیاب امکان واردات اورانیوم یا سوخت غنیشده از خارج، برنامه هستهای
ایران میتواند در معرض خسارات بسیار سنگینی باشد.
هرچند با توجه به
تعهد روسیه برای تأمین سوخت نیروگاه هستهای بوشهر و نیروگاههای جدیدی که
قرار است این کشور برای ایران بسازد، نیاز ایران به سوخت هستهای تولید
شده در کشور فعلا محدود است، ولی سوابق بدعهدی طرفهای خارجی در پروژههای
هستهای ایران در سالهای گذشته، تضمین دسترسی به اورانیوم کافی را به
موضوعی حساس برای آینده برنامه هستهای ایران تبدیل کرده است. گزارش تهیه
شده توسط فدراسیون دانشمندان آمریکایی مدعی شده است که در صورت دسترسی
نداشتن به سوخت، هر نیروگاه هستهای به اندازه بوشهر، سالانه 200میلیون
دلار خسارت برای ایران به بار خواهد آورد.
این گزارش مدعی شده بود،
در بررسی موضوع تضمین دسترسی ایران به اورانیوم مورد نیاز خود به دو موضوع
کمیابی معادن اورانیوم در ایران و کیفیت پایین این معادن توجه کافی نشده
است. چنین محدودیتهایی ایران را وادار خواهد کرد که برای تهیه اورانیوم
خام و فرآوری شده به منابع خارجی متکی شود و این مسأله خودکفایی ایران در
موضوع هستهای را با خطرهایی جدی مواجه خواهد کرد. خرید اورانیوم خام و
فرآوری شده، ایران تاکنون به خرید مقادیر محدودی از آفریقای جنوبی در دوره
قبل از انقلاب و از چین در دوره بعد از انقلاب محدود مانده است.
بنا
به آمار آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران حتی در میان 40 کشور اصلی
دارای ذخایر معدنی اورانیوم قرار ندارد و در سال 2011، ذخایر قطعی ایران
حدود 700 تن و از نوعی بوده که هزینه استخراج آن زیاد (260 دلار به ازای هر
کیلو) است. میزان ذخایر غیرقطعی و احتمالی ایران 28هزار تن برآورد شده
است. مقامات ایران در سال 2013 اعلام کردهاند که ذخایر جدیدی کشف شده، ولی
میزان واقعی این ذخایر هنوز روشن نشده است.
جدول زیر میزان ذخایر
معدنی اورانیوم چندین کشور را در چهار دسته ماده معدنی با هزینه استخراج
متفاوت نشان میدهد (مرجع این آمار گزارشهای سازمان همکاری و توسعه
اقتصادی است).
مهمتر از مسأله میزان ذخایر اورانیوم ایران، مسأله کیفیت این ذخایر است. هر چه کیفیت معادن اورانیوم بدتر باشد، هزینه فرآوری و تبدیل آن به سوخت نیروگاه بیشتر خواهد شد. معادن فعلی اورانیوم ایران علاوه بر اینکه ذخایر محدودی دارند، از عیار پایین 0.05 درصد برخوردارند و این مسأله استفاده از آن را پرهزینه خواهد میکند. علاوه بر این، استفاده از ذخایر احتمالی و غیرقطعی ایران نیز پرهزینه است زیرا ناخالصیهای زیادی از جمله مولیبدن در آن وجود دارد که کار غنیسازی را سخت میکند.
در حالی که ایران برنامه ساخت 20هزار مگاوات نیروگاه هستهای (معادل 20 برابر نیروگاه بوشهر) را برنامهریزی کرده است، منابع فعلی ایران توانایی تأمین اورانیوم کافی برای استفاده در این نیروگاهها را ندارد. نیروگاه بوشهر هر سال به حدود 27 تن اکسید اورانیوم غنی شده نیاز ندارد. این میزان سوخت هستهای از نیم میلیون تن سنگ معدن اورانیوم به دست خواهد آمد. بنا به ادعای گزارش تهیه شده توسط فدراسیون دانشمندان آمریکایی طبق خوشبینانهترین تخمینهای موجود، منابع فعلی شناخته شده اورانیوم ایران، فقط میتواند سوخت نیروگاه بوشهر را برای نه سال کار تأمین کند. با در نظر گرفتن ذخایر غیرقطعی و احتمالی، معادن اورانیوم موجود در ایران تنها برای تأمین سوخت هفت نیروگاه به اندازه نیروگاه بوشهر برای نه سال کفایت میکند.
گزارش فوق مدعی شده که تاکنون فعالیتهای اکتشاف در ایران، عقبتر از فعالیت غنیسازی بوده است. در زمان تهیه گزارش در سال 2013، تلاش برای اکتشاف اورانیوم در استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی در دست اقدام بوده است. افزایش بودجه فعالیتهای اکتشافی از 3.9 میلیون دلار در سال 2007 به 32.2 میلیون دلار در سال 2010 نشاندهنده جدیت ایران در این کار است. در سال 2010، ایران با استخراج به روش معدنکاری روباز، حدود شش تن ذخایر معدنی اورانیوم از معدن گچین برداشت کرده و کار برای شروع استخراج از معدن ساغند در دست انجام بوده است. پیشبینی شده که در سال 2013، از این معادن سالانه 50 تن برداشت صورت گیرد، ولی حتی اگر برداشت سالانه از معادن فوق به مقدار 70 تن برنامهریزی شده برسد، برای تأمین سوخت یک سال نیروگاه بوشهر هم کافی نخواهد بود.
اکتشاف اورانیوم در ایران با یک مشکل دیگر نیز همراه است. معدنکاری و آسیابهای اورانیوم برای تامین سوخت یک نیروگاه به اندازه نیروگاه بوشهر به تولید سالانه 300هزار تن باطلههای معدنی رادیواکتیو منجر میشود و این در حالی است که ایران همین حالا هم با مشکلات زیست محیطی زیادی مواجه است. علاوه بر این، معدنکاری اورانیوم روزانه به میلیونها لیتر آب نیاز دارد، ولی ذخایر موجود اورانیوم ایران در مناطق خشک و نیمه خشک واقع شده است.
مسأله مهم دیگر این است که برنامه غنیسازی ایران برای داشتن صرفه اقتصادی باید اندازه بزرگی داشته باشد و این خود نیاز به اورانیوم طبیعی را افزایش خواهد داد.
هزینه تولید سوخت اورانیوم با غنای پایین برای استفاده در نیروگاه هستهای، شامل هزینه استخراج اورانیوم، تولید کیک زرد، غنیسازی اورانیوم، تبدیل اورانیوم غنی شده به اکسید اورانیوم و ساخت سوخت میشود. در سال 2011، هزینه متوسط تولید یک کیلوگرم سوخت هستهای در بازارهای جهانی 2770 دلار بوده و بنابراین هزینه سالانه تأمین سوخت نیروگاهی مانند نیروگاه بوشهر با فرض مصرف 20 تن سوخت در سال، حدود 55 میلیون دلار خواهد شد.
کوچک بودن تأسیسات غنیسازی، هزینه غنیسازی را افزایش خواهد داد. برای مثال هزینه کار در تأسیسات رزنده (Resende) در برزیل که ظرفیت غنیسازی ان 203 هزار سوست، به مراتب بیشتر از هزینه غنیسازی در تأسیسات شرکت اورنکو (Urenco) در نیومکزیکوی آمریکا است که توان غنیسازی آن سه میلیون سو است. هزینه سالانه هر سو غنیسازی در برزیل سه برابر هزینه غنیسازی در آمریکاست. تأسیسات ایران از تأسیسات برزیل هم کوچکتر است. توان غنیسازی ایران در سال 2012، بین 7 تا 8 هزار سو بوده است. تأسیسات نطنز گنجایش هزار سانتریفیوژ و تأسیسات فردو تنها گنجایش سه هزار سانتریفیوژ را دارد.