از شیوع آنفلوانزای پرندگان در یک خطه تا گزارش شیوع طاعون نشخوار کنندگان کوچک در خطهای دیگر، انتشار اخبار هراسناک شیوع بیماری های کشنده در کشورمان در چند وقت اخیر موجی از نگرانی ایجاد کرده است.
به گزارش «تابناک»، به فاصله یکی دو ماه از انتشار اخبار مختلفی درباره شیوع آنفلوانزای پرندگان در برخی مناطق کشور و شایعاتی که درباره ابتلا برخی مرغداری ها در شمال کشور به این ویروس و حتی سرایت این بیماری مهلک به مراکز پرورش طیور در شمال تهران نقل میشد و نگرانی میآفرید، اخباری از شیوع یک بیماری ترسناک دیگر منتشر میشود که موجب پدید آمدن تردیدهای فراوان در توانایی نهادهای مسئول در کنترل بیماری های واگیر و خطرناک شده است.
ماجرا از این قرار است که حدود یک هفته پیش، مواردی از مرگ مشکوک گونه های جانوری حیات وحش در طالقان مشاهده شد که از دید دامپزشکان، نشانه های خطرناکی در آن دیده میشد؛ نشانه هایی که تحقیقات بیشتر و تأیید دامپزشکان این شهرستان ثابت کرد که حیات وحش طالقان در معرض شیوع طاعون نشخوارکنندگان کوچک (ppr) قرار گرفته است. بیماری ویروسی مسری و خطرناکی که با نام طاعون بز هم شناخته میشود
البته خوشبختانه(!) این بیماری به کل، بز و خانواده این نشخوار کنندگان کوچک، چه اهلی و چه نوع آزاد در حیات وحش (وحشی) محدود میماند و خطر مستقیمی از بابت آن متوجه گونه های گوشتخوار حیات وحش، یا حتی مردم نیست و از این روی، ماجرا متفاوت از شیوع بیماری آنفلوانزای پرندگان است که در یک ماه اخیر اخبار فراوانی درباره آن منتشر شده بود و اینقدر سرایت آن به سرعت پیش میرفت که از مازندران به حوالی فیروزکوه در تهران رسید.
به عبارت بهتر، طاعونی که در طالقان شیوع یافته و اخبار رسیده حکایت از آن دارند که تا به حال 83 کل و بز را از پای درآورده و جستوجو برای یافتن لاشه حیوانات و معدوم سازی آنها در راستای توقف شیوع بیشتر بیماری ادامه دارد، در قیاس با آنفلوانزایی که به مرغداران زیاد وارد کرده و علاوه بر آن، نگرانی از شیوعش مرزهای کشورمان را درنوردیده و موجب شده که امثال کشورهای جمهوری آذربایجان واردات مرغ از کشورمان را موقتا قطع کنند، قابل کنترل تر به نظر میرسد.
این در حالی است که اگر بدانیم برای مقابله با این طاعون باید نشخوار کنندگان حیات وحش طالقان را که آخرین سرشماری ها حکایت از آن دارد که شمارشان به حدود سه هزار رأس میرسد، واکسینه نماییم و انجام این امر بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است، اوضاع فرق خواهد کرد، زیرا این نگرانی به وجود میآید که ممکن است در اثر شیوع این بیماری، کل حیات وحش آن منطقه از بین برود و حتی از آن بدتر، حیات وحش مناطق مجاور با تهدید نابودی مواجه شود.
اگر به این مؤلفهها، آسیب پذیری بیشتر برهها و بزغالهها در مقابل بیماری را اضافه کنیم، درخواهیم یافت با اوضاع وخیمی مواجهیم که باید هر چه زودتر چاره جویی شده و گام های مؤثری برای رفع نگرانی در خصوص آن صورت گیرد و اینجاست که تازه بر شدت نگرانی هایمان افزوده خواهد شد!
از این روی، نگران تر خواهیم شد که به یاد میآوریم با شیوع آنفلوانزای پرندگان در کشورمان، اخبار فراوانی که پیرامون آن به گوش میرسید، نه تنها تایید نمیشدند، که حتی در برخی موارد با تکذیب هم همراه میشدند و زمانی همه چیز رسمیت یافت که یکی از مدیران سازمان دامپزشکی کشور از کنترل کامل این بیماری خبر داد و آمار و ارقامی ارائه کرد که از نمونه گیری های فراوان طی پنج ماه در بسیاری از نقاط کشورمان خبر میدادند.
گویی همه تلاش های پنهان و آشکار صورت گرفته برای پوشیده نگه داشتن اخبار شیوع این بیماری، نه ناشی از بی توجهی، که تاکتیک اتخاذ شده توسط مسئولان بوده و احتمالا توجیهی مردم پسند هم به آن سنجاق شده؛ مثل همان استدلال های همیشگی که میخواستیم مردم نگران نشوند و... .
این در حالی است که در ماجرای شیوع بیماری نایابی مانند طاعون در یک خطه، نه تنها این توجیهات به هیچ وجه کاربردی ندارند، بلکه باید ابهامات فراوانی که به وجود آمده، با دقت پاسخ داده شوند تا بدین وسیله مانع از انتشار شایعات مخرب و به بیراهه رفتن افکار عمومی شویم.
البته تنها مقابله با شایعات نیستند که ضرورت شفاف سازی در این باره را یادآور میشوند، بلکه رفع ابهامات، چه بسا مهم تر هم باشند؛ ابهاماتی که ممکن است در ذهن برخی به وجود آمده یا تقویت شده باشد که چگونه چنین بیماریهای عجیب و خطرناکی ناگهان در برخی مناطق کشورمان فراگیر میشوند و چرا واکنش ها به شیوعشان اینقدر کند و نگرانی آفرین است؟
آیا با این نوع مقابله نهادهای ذیربط با شیوع این بیمارهای خطرناک، میتوان به توان این نهادها در مقابله با خطراک وسیع تر تکیه کرد و امیدوار بود که اگر روزی خدای ناکرده بیماری خطرناکی در شهرهایمان شایع شود، به سرعت و با اطمینان کامل با آن مقابله خواهد شد؟ آیا واکنش به طاعون شایع شده در حیات وحش طالقان، مشت نمونه خروار میتواند باشد یا خیر؟!