آفاقی که انقلاب اسلامی گشود
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۰ 09 February 2016
کد خبر: ۵۶۵۶۴۸
| ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۰ 09 February 2016
| در روزگاری که جهان رو تباهی می رفت و با نهایت سرعت به سوی حیوانیت سرازیر بود، روح خدا در قلب مشرق زمین دمیده شد و با فریاد بانگ فطرت، انسانها را از خواب غفلت بیدار نمود تا بدانند دنیا نه برای غوطهور شدن در امیال پوچ و بیارزش که برای سیر به سوی معبود است. این بود که حضرت روح الله(ره) هیبت تمدن های شرق و غرب را در هم کوبید و سنگ بنای تمدن اسلامی را پس از قرن ها آمال علما و دانشمندان بزرگ شیعه بنیان نهاد. خمینی کبیر(ره) فرصت بزرگی را ایجاد کرد تا اسلام در همه ی شریان های فردی و اجتماعی مردم جاری شود تا از قِبَل آن مدینهای فاضله پدید آید و مقدمات ظهور منجی عالم بشریت(عج) فراهم شود.
امام راحل ریشهی هرز حکومت 2500 سالهی ملوکانه را کند و نهال انقلاب اسلامی را کاشت؛ نهالی که ریشه در اولین تحول علمی فقهی در عرصهی فقه حکومتی داشت و آن چیزی نبود، جز تبیین دقیق و جامع نظریهی ولایت مطلقهی فقیه. اگر حضرت امام(ره) بدون نظریهی "ولایتفقیه" اقدام به کنار زدن طاغوت مینمود، انقلابی به این عظمت پدیدار نمیگشت و در نگاهی خوشبینانه ـ اگر نگوییم امکان داشت مثل حرکتهایی همچون مشروطه نافرجام بماند ـ باید گفت، نهایت چیزی که برای ما حاصل میشد، یک حکومت دموکرات همچون بسیاری از کشورهای دیگر بود؛ چیزی که با تمدن نوین و اصیل اسلامی فاصلهی بسیاری دارد.
تشریح پازل اهداف انقلاب
متأسفانه جریانات پس از انقلاب ازجمله دسیسههای پیدرپی دشمنان و همچنین جنگ تحمیلی فرصت استفادهی بیشتر از امام عزیز در عرصهی فقاهت را از ما گرفت؛ اما خلف صالح وی دقیقاً با همان تفکرات ناب اسلامی بر مسند ولایت فقاهت نشست و به تبیین سیر حرکتی انقلاب اسلامی تا تحقق تمدن نوین اسلامی پرداخت. امام خامنهای پازل 5 تکهای این آرمان را اینگونه تشریح ساخت؛
«ما یک انقلاب اسلامی داشتیم، بعد نظام اسلامی تشکیل دادیم، مرحلهی بعد تشکیل دولت اسلامی است، مرحلهی بعد تشکیل کشور اسلامی است، مرحلهی بعد تشکیل تمدن بینالملل اسلامی است.»
البته منظور از دولت تمامی قوا هستند نه فقط قوهی مجریه. ایشان تصریح داشتند ما در مرحلهی سوم هستیم؛ یعنی هنوز دولت و تمام قوای حکومتی، آنگونه که باید اسلامی نگشته است. طبیعی است این مهم از عهده و توان همگان بیرون است، مگر فقهای اسلامشناس یا به دیگر سخن حوزهی علمیه، زیرا فقط حوزهی علمیه است که میتواند راه صحیح اسلامی شدن ارکان مختلف را ترسیم کند؛ از جمله سیستم اقتصاد اسلامی، مدیریت اسلامی، قضاوت اسلامی و ... .
این را نیز باید توجه داشته باشیم که حکومت اسلامی باید زمام فرهنگ و تربیت جامعه را به سوی اسلامی شدن ریلگذاری کند، وگرنه جامعه یا رو به تباهی و روزمرگی خواهد رفت یا اینکه دست به سوی فرهنگ غرب خواهد گشود که این هم با فرهنگ و ایمان ما همخوانی ندارد. به طور مثال دانشآموزی که از 7 تا 18 سالگی به آموزشوپرورش سپرده میشود، اگر حوزهی علمیه مبانی تعلیم و تربیت اسلامی را تبیین نکرده باشد، همین میشود که اکثر غالب دانش آموزان فارغالتحصیل با روح اسلام بیگانهاند، زیرا زیرساخت مبانی تعلیم و تربیت ما کپی از مدل غربی است. اینجاست که فاجعهی علوم انسانی غربی رخ مینماید و ضرورت اسلامی سازی این علوم عیان میگردد.
بازتولید علوم انسانی که حرکت فرهنگ جامعه مبتنی بر آن خواهد بود و بدون آن نمیتوان علیه هجمههای بیامان فرهنگ غرب ایستادگی کرد، با وجود اینکه بسیار از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است، تا امروز نتوانسته متولد و بانی شالودهریزی تمدن اسلامی شود. همین امر باعث شده در برابر تولیدات مضر علوم و فرهنگ غربی نقشی منفعل داشته و پس از مسمومیت پی چارهجویی و درمان بیفتیم؛ و حال آنکه به مقتضای عقل، پیشگیری بهتر و کمهزینهتر از درمان است.
قریب به 40 سال از انقلاب اسلامی میگذرد و شاهد هستیم گستاخان و یاوهگویان با جسارت تمام نظام اسلامی را ملامت میکنند: که مگر شما نبودید که میگفتید اسلام پاسخگوی تمام عرصهها و نیازهای بشری است؛ پس چرا بعد از چهار دهه انقلاب، خبری از علوم انسانی اسلامی، بانکداری اسلامی و... نیست؟
متأسفانه کوتاهی حوزهی علمیه باعث منزوی شدن این نهاد بزرگ که حکم مغز متفکر نظام اسلامی را دارد گشته و برنامه ریزان کلان جامعه مجبورند در طرحریزی اهداف مملکت از مدلهای بیگانه استفاده نمایند.
اشکال کار کجاست؟
مقام معظم رهبری: «(از قرن نوزدهم) … حوزهها از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع میپیوست، بیخبر ماندند و به یک سلسله مسائل فقهی و غالباً فرعی محدود شدند. مسائل اصلی فقه – مثل جهاد و تشکیل حکومت و اقتصاد جوامع اسلامی و خلاصه فقه حکومتی – منزوی و متروک و «نسیاً منسیّا» شد و به مسائل فرعی و فرع الفرع و غالباً دور از حوادث و مسائل مهم زندگی، توجه بیشتری شد. این، ضربهای بود که به حوزههای علمیه وارد آمد و دست سیاستها هم از این استفاده کرد و با تبلیغات و روشهای شیطنتآمیز، هر چه توانستند حوزهها را از تحولات زندگی دورتر کردند».
انقلاب عظیم اسلامی فرصتهای بسیاری برای تحولات عظیم علمی فرهنگی پدید آورد تا جان جامعه را از معارف الهی سیراب و نقشهی حرکت دنیا و آخرت آنان را ترسیم کند؛ اما عدم تحول حوزه علمیه با وجود تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری باعث شد اتفاقات مورد انتظار میسر نشود و حتی در هجمهی تهاجم فرهنگی دشمنان منفعل باشیم؛
مقام معظم رهبری: «اين را هم به شما عرض بكنم، اين درس فقه و اصول و استدلال و خارج، جزو اوجب واجبات است؛ اما اين جواب آن(تهاجم فرهنگی دشمن) را هم نمیدهد. نه اینکه اگر گفتيم اين جواب آن را نمیدهد، يكى بگويد آقا شما با درس خارج و با فقه استدلالى مخالفيد؛ نخير، بنیهی اصلى و استخوانبندی حوزه، فقه است؛ در اين شكى هم نيست؛ بايد هم اين استدلال و اين دقت و اين فقاهت روزبهروز قویتر بشود؛ اما جواب آن كار را اين فقاهت شما نمیدهد؛ نه خود فقاهت میدهد، نه مقدماتش.»
لزوم توجه متولیان حوزه
من احساس میکنم این وضعیت را بسیاری از بزرگان حوزه درست توجه نمیکنند. مسائلشان مسائل دیگری است. کارشان کار دیگری است، حساسیتهایشان اصلاً ربطی به حساسیتهای ما که وسط میدان هستیم ندارد. بالاخره وقتی کسی رفت وسط میدان و دشمن را دید و تیر خورد وقتی نقل میکند باور نمیکنند.
معیار قوت و ضعف نظام اسلامی
آنچه مشهود است، اینکه قوت و ضعف نظام اسلامی به حوزهی علمیه منوط است؛ هر چقدر حوزه علمیه بتواند دروس خود را متناسب با نیازهای جامعه تدوین و در اهداف بلندمدت خود سعی کند، پایههای علمی فرهنگی نظام را ارتقا بخشد؛ قوت نظام اسلامی اعتلا خواهد یافت، زیرا این نظام هر چه دارد از اسلامیت خود است و اسلامیت محقق نمی شود، مگر به دستان توانمند فقهای بزرگوار اسلامشناس.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.