دقیقه ها و ثانیه ها به شکل طاقت فرسایی می گذرد؛ برای کسی که هزاران فکر و خیال مختلف را از مغز خود می گذراند، اما برای چندین مرد و زن هنردوست و فرهنگ شناسی که به مناسبت روز جهانی صنایع دستی در مرکز هنر پژوهی نقش جهان گرد هم آمده اند و به تماشای هنرهایی که همه شان کار دست هنرمندان ایرانی است نشسته اند، اصلا گذر دقیقه ها و حتی ساعت ها احساس نمی شود.
به گزارش آرمان، جلال ثابتی آرا، نویسنده، موسیقی دان و نوازنده حرفهای تار و سه تار، یکی از تماشاچیان هنر میناکاری است. او درباره صنایع دستی ایران با اشاره به ظرف زیبای میناکاریشده مقابلش میگوید: نمی گویم هنر نزد ایرانیان است و بس، ولی خودتان قضاوت کنید! کدام نقاش حرفه ای فرانسوی یا ایتالیایی را سراغ دارید که بتواند روی یک سطح ناهموار، چنین خطوط ظریف و دقیقی را ایجاد کند. او میگوید: این روزها دیگر بشر به این واقعیت به شکل علمی دست یافته که همه انسانها روح دارند و روح نیز مانند جسم به غذا نیازمند است. مراقبه یا به قول فرنگیها مدیتیشن غذای روح است. هر انسانی برحسب خصوصیات اخلاقی خود برای مراقبه روشی خاص خود را دارد. برای مثال ممکن است فردی چشمان خود را در زمان مراقبه ببندد یا فردی دیگر به آسمان، دریا و سایر جلوههای طبیعی و دست نخورده خداوند خیره شود. ثابتی میگوید: من بعد از پشت سر گذاشتن بحرانهای روحی مختلف به جایی رسیدم که دریافتم تنها عاملی که مرا از این دنیا جدا می کند مراقبه از طریق خیره شدن در نقوش معماری و هنر ایرانی است.
این هنرمند و موسیقیدان مطرح از سرنوشتی که او را به سمت موسیقی اصیل ایرانی سوق داده می گوید و عنوان می کند: تا نزدیک ۴۰ سالگی در خوابی عمیق بودم و از خود واقعی ام بی خبر بوده و فقط به امور دنیایی و محسوسات مشغول بودم. ناگهان در ۴۰ سالگی مانند ناصرخسرو که خوابی او را منقلب کرد من با خیره شدن به یک بشقاب میناکاری شده منقلب شدم. این استاد موسیقی که الان ۷۶ سال سن دارد میگوید: از آن زمان به بعد انگار روحم را پیدا کردم و بعد از آن به درونم اعتماد کرده و ندای درونیم را دنبال کردم. تازه بعد از آن زمان بود که فهمیدم تا پیش از آن چقدر از خود واقعیام فاصله داشتم. ثابتی می گوید: از آن زمان تا همین الان که نزدیک سی و چند سال از آن تاریخ گذشته من هر روز حداقل یک ساعت هم که شده باید برای مراقبه و محافظت از روحم به سراغ نقوش معماری ایرانی و اسلامی بروم. فرقی نمی کند کجا این تصویر را هنرمند و نقاش داخلی کشیده باشد: روی سفال، روی دیوار مسجد، روی قالی و قالیچه و حتی روی حاشیه میز و صندلی! من ساعت ها به این هنر که آن را از بین میلیون ها هنر دیگر به سرعت تشخیص می دهم خیره شده و چیزهایی در آن می بینم که شاید هیچ کس حتی خود خالق اثر هم آنها را ندیده باشد. ثابتی می گوید: هنر هر ملتی نشان دهنده فرهنگ و تمدن آن ملت است و ایرانیان چون از نظر عرفان و هنر به شدت غنی هستند معجزاتی در این زمینه دارند که هیچ ملتی حتی آنهایی که ادعا می کنند خالق انواع هنرها هستند نیز نمیتوانند حتی به گرد پایشان رسیده و در ظرافت و ریزه کاری همپای هنرمندان داخلی باشند.
من خواب دیدهام!مهدی میر محمدی هنرمند اصفهانی ۴۳ ساله که نزدیک ۲۰ سال است به هنر میناکاری می پردازد در مورد این هنر در حالی که برای کشیدن نقشی روی یک کاسه صورتش را بهشدت به آن نزدیک کرده می گوید: هنر از جان آدمی بر میخیزد و آدمی که جانش سرشار از عشق به ایران و هنر و تمدن ایرانی است هر سختی را به جان می خرد تا به خیل عظیم راویان این فرهنگ بپیوندد. این هنرمند به عاملی که او را به ادامه این کار تشویق میکند اشاره کرده و می افزاید: من خواب دیدهام، خواب مردی نورانی که سفالی در دست داشت و از من می خواست روی آن برایش نقاشی بکشم. از آن زمان به جای خواندن فلسفه و الهیات و فرو رفتن در خود به کشیدن طرح ها و نقش هایی پرداختم که هر کدامشان به اندازه یک کتاب فلسفه یا به اندازه یک دعا و مناجات، تضرع خالصانه داشت. میرمحمدی میگوید: نمی خواهم به این کلیشه قدیمی که هنر نزد ایرانیان است و بس! دامن بزنم اما شما بهترین طراح و نقاش دنیا را پیدا کنید و از او بخواهید روی چوب و نه حتی روی لیوان و کاسه! برایتان یک طرح مینا کاری بزند، محال است اگر این فرد ایرانی نبوده و عاشق این هنر نباشد اصلا بتواند برای این کار قلم به دست بگیرد. میرمحمدی می گوید: ایران کشور معجزات عرفانی، هنری و مهد تمدن شرق است. فقط یک ایرانی اصیل می تواند هنر منحصر به فرد ایرانی تولید کند.این ویژگی فقط منحصر به فرهنگ ایرانی است و همه کشورهای دنیا حتی آنهایی که خیلی ادعای فرهنگ و تمدن دارند هم هنرشان به هیچ وجه انحصاری نیست و البته در آثار هنری این فرهنگ ها کمتر ردی از عرفان و الهیات به چشم می خورد.
خرید سوغاتی چینی به جای ایرانی!چندی پیش شهر اصفهان یکی از بزرگترین شهرهای تولید صنایع دستی ایران به عنوان «شهر جهانی صنایع دستی» به ثبت رسید؛ درحالی که آمار صادرات صنایع دستی ایران و به طور مشخص شهر اصفهان در سالهای اخیر رو به کاهش گذاشته و مسئولان هنوز نتوانستهاند راهکاری برای برونرفت از این شرایط پیدا کنند، اما در اصفهان از هر کسی که دستی در کار هنر و صنایع دستی دارد بپرسی که حال و احوال و روزگارش چطور است، اولین جملهای که میگوید شکایت از انواع و اقسام اجناس چینی در بازار هنر و صنایع دستی اصفهان است.
میرمحمدی با بیان اینکه دولتها از هنر ایرانی غافل هستند، می افزاید: اصفهان بیش از ٧۰درصد صنایع دستی کل ایران را تولید میکند. چرا باید در شهری که مرکز هنر و صنایع دستی کشور است، اجازه فروش صنایع دستی چینی وجود داشته باشد؟ بسیاری از مغازه دارانی که در گذشته کارهای ما را می خریدند و قبلا مغازه صنایع دستی داشتند کارشان را تغییر دادهاند. مثلا الان فروش سوغات خوراکی به مراتب درآمد بیشتری دارد و مسافران به ویژه مسافران داخلی ترجیح میدهند سوغات خوراکی بخرند و غیر از خوراکی هم هر چه از اصفهان میبرند سوغات اصفهان نیست، سوغات چین است!
میرمحمدی با بیان اینکه یکی از مشکلاتی که از سالهای پیش دامنگیر حوزه صنایع دستی شده واردات صنایع دستی چینی به ایران است، میافزاید: ما به این موضوع خیلی اعتراض کردیم اما صدای فریاد ما به جایی نمیرسد. مصرفکننده اغلب به تنها معیاری که اهمیت میدهد قیمت است. در ایران هیچ برنامه تبلیغاتی و فرهنگی برای خرید صنایع دستی تولید داخل انجام نمیشود. همین تلویزیون چقدر به این موضوع میپردازد. سالهاست که گفته شده واردات صنایع دستی از چین و تایلند به معنای نابودی صنایع دستی داخلی است، اما همچنان واردات صنایع دستی چین به ایران ادامه دارد. او ادامه می دهد: اینکه میگویند صنایع دستی چین وارد ایران میشود به این معنا نیست که روند و فرایند مشخصی برای واردات مستمر صنایع دستی از چین به ایران وجود دارد. صنایع دستی چینی عمدتا به صورت قاچاق وارد ایران میشود. با این وجود اگر در تهران و دیگر شهرهای کشور خرید و فروش این صنایع دستی وارداتی صدای اعتراض کسی را بلند نمیکند، در شهری مثل اصفهان که یکی از مراکز اصلی تولید صنایع دستی کشور است، فروش صنایع دستی چینی ارزان قیمت اعتراض اکثریت هنرمندان و دستاندرکاران این حوزه را برانگیخته است.
نگذارید هنرمندان داخلی زمین بخورند!همه می دانند که هنر ایرانی با ارزش است و باید حفظ شود، اما در عمل هیچ کس کاری نمی کند. سالهاست قاچاق صنایع دستی چینی به کشور انجام می شود و مسئولان جلوی این اقدام مخرب را نمی گیرند در حالی که می توان با روشهای قانونی حداقل در شهری مانند اصفهان که مهد صنایع دستی کشور است، مانع زمین خوردن هنرمندان داخلی شد. به گفته «عباس»، یکی از دست اندرکاران تولید و فروش صنایع دستی در بازار اصفهان که یک مغازه نسبتا بزرگ فروش انواع ظروف میناکاری دارد و این شغل را از پدرش به ارث برده است، یکی از راهکارهای موثر، پیشبینی جرایمی برای فروش صنایع دستی چینی است. او می گوید: اجناس چینی موجود در بازار همه قاچاق است، خب مگر نباید با فروش جنس قاچاق مبارزه کنند؟ ما از مسئولان خواستیم که فروشندگان این اجناس را جریمه کنند اما به نظرم آنها همه دست روی دست گذاشتهاند تا صنایع دستی در اصفهان نابود شود.