گریه‌های بی‌امان قاتل پدر و خواهر

کد خبر: ۶۰۹۱۶۲
|
۰۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۴ 26 July 2016
|
3941 بازدید
|
۲
درگیری بچگانه خواهر و برادر بر سر تماشای تلویزیون با جنایت هولناک پایان یافت و پسر جوان دیروز به اتهام قتل خواهر و پدرش پای میز محاکمه ایستاد.

به گزارش فرهیختگان، این پسر که در جلسه دادگاه به‌شدت اشک می‌ریخت نتوانست به تمامی سوالات هیات قضایی پاسخ دهد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدم زهرا و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.

او گفت: «هوتن 26ساله متهم است شانزدهم فروردین 94 پس از درگیری با خواهر 30 ساله‌اش به نام آرین‌دخت وی را در خانه‌شان در خیابان فلسطین تهران خفه کرده، سپس پدر 73 ساله‌اش به نام حسن را هم کشته است. وی که سعی داشت با صحنه‌سازی پلیس را گمراه کند، بازداشت شد و به جنایت خانوادگی اعتراف کرد. اکنون با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده برای هوتن اشد مجازات را می‌خواهم.»

درخواست اشد مجازات

سپس عموی متهم در جایگاه اولیای دم ایستاد و گفت: «برادرم پزشک بود به همین خاطر مادرمان به‌شدت به او وابسته بود. بعد از این واقعه من و خواهرهایم سعی کردیم ماجرای کشته شدن برادرم و دخترش را از مادر پنهان کنیم، اما او یک ماه بعد متوجه ماجرا شد. او از شدت ناراحتی فلج شد و دوماه بعد فوت کرد. به همین خاطر من حاضر به گذشت نیستم و برای هوتن حکم قصاص می‌خواهم، اما یکی از خواهرهایم اعلام رضایت کرده و دو خواهر دیگرم هم دیه خواسته‌اند.»

تشریح جنایت هولناک

سپس هوتن در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که به‌شدت اشک می‌ریخت، گفت: «چند سال قبل مادرم به خاطر ابتلا به بیماری سرطان جان سپرد و من و پدر و خواهرم با هم زندگی می‌کردیم. خواهرم دانشجوی کارشناسی‌ارشد رشته ژئوفیزیک بود و من هم در یک مغازه الکتریکی در خیابان لاله‌زار کار می‌کردم. آن روز در غیاب پدرم، خواهرم تلویزیون تماشا می‌کرد که به او اعتراض کردم و از او خواستم کانال تلویزیون را عوض کند، اما قبول نکرد. می‌خواستم کنترل تلویزیون را از او بگیرم که عصبانی شد. من هم او را به زور به اتاق خوابش بردم و در را بستم. او داد و فریاد راه انداخت و بعد از چند دقیقه ساکت شد. من مشغول تماشای تلویزیون بودم که خواهرم از اتاقش بیرون آمد و با چاقوی آشپزخانه به من حمله کرد. من چاقو را از دستش گرفتم و آن را به سینک ظرفشویی انداختم و بار دیگر خواهرم را به زور به اتاق خوابش بردم.، چون او قبلا هم سابقه پرخاشگری داشت همان موقع با موبایل پدرم تماس گرفتم و ماجرا را به پدرم گفتم. دستم به‌شدت می‌سوخت که متوجه بریدگی عمیق روی دستم شدم و فهمیدم چاقویی که در دستان آرین‌دخت بود با انگشتانم برخورد کرده است. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم به اتاق خواهرم رفتم و کشی را که گوشه اتاق افتاده بود دور گردنش پیچیدم تا بیهوش شد.»

وی ادامه داد: «فکر کردم خواهرم مرده به همین خاطر به‌شدت ترسیدم و به فکر صحنه‌سازی افتادم. می‌خواستم طنابی را دور گردن خواهرم بپیچم تا همه فکر کنند او خودکشی کرده است که صدای ماشین پدرم را شنیدم. دستپاچه شده بودم و فکرم کار نمی‌کرد. حتی تصمیم گرفتم از بالکن خانه به داخل حیاط بپرم و فرار کنم که منصرف شدم. حال خودم را نمی‌فهمیدم که پدرم وارد خانه شد و من با چاقو چند ضربه به او زدم.»

این متهم که از به خاطر آوردن صحنه جنایت حالش بد شده بود، روی صندلی نشست و به هیات قضایی گفت که حالش خوب نیست و دیگر نمی‌تواند ماجرای قتل پدرش را تشریح کند.

صحنه‌سازی برای گمراه کردن پلیس


وی که دیگر نتوانست به سوالات هیات قضایی پاسخ دهد درباره صحنه‌سازی جنایت خانوادگی برای گمراه کردن پلیس گفت: «بعد از قتل پدرم طناب رخت را دور گردن خواهرم پیچیدم که همان موقع حالش به هم خورد و آخرین نفس را کشید. آنجا بود که متوجه شدم آرین‌دخت هنوز زنده بوده است. قسمتی از طناب را هم بریدم و به میله لوستر بستم که همه فکر کنند خواهرم خودکشی کرده است. من خانه را ترک کردم و همراه دوستانم به سینما رفتم. شب را در خانه یکی از دوستانم ماندم و روز بعد وقتی به خانه برگشتم با داد و فریاد از همسایه‌ها کمک خواستم. من با پلیس تماس گرفتم و به دروغ گفتم وقتی وارد خانه شده‌ام با جنازه حلق آویز خواهرم روبه رو شدم و با قیچی طناب را پاره کردم و او را پایین آوردم و در آشپزخانه جنازه خونین پدرم را دیدم. می‌خواستم همه فکر کنند خواهرم پدرم را کشته و سپس خودکشی کرده است.

این متهم که اشک می‌ریخت رو به عمویش کرد وگفت: «من از کاری که کرده‌ام پشیمان و شرمنده هستم. حالا از عمو و عمه‌هایم تقاضای بخشش دارم و از آنها می‌خواهم اگر حاضر به گذشت نیستند مرا حلال کنند.»

 در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
کله خر!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
ما را به داعش چه حاجت است
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات