سه گانگستر كه براي بيرون كشيدن پرونده ميلياردي از دست وكيل دادگستري وي را به گروگان گرفته بودند، تحت تعقيب قضايي قرار گرفتند.
به گزارش جوان، بامداد 31 تير ماه امسال مردي وحشتزده به اداره پليس رفت و از سه مرد آدمربا شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من وكيل دادگستريام و دفتر كارم در حوالي سعادتآباد است. عصر روز دوشنبه 28 تيرماه داخل دفترم مشغول مطالعه پرونده يكي از موكلهايم بودم كه زنگ دفترم نواخته شده است. وقتی در را باز كردم مردي با كلاه كاسكت وارد دفترم شد و با چاقويي به من حمله كرد و مرا به زمين زد.
پس از اين، كارت شناسايي به من نشان داد و مدعي شد نيروي حفاظتي دادگستري است. مرد خشن تمامي پروندههاي روي ميز مرا به هم ريخت و بعد پرونده اختلاف ميلياردي كه من وكالت آن را به عهده داشتم، از روي ميزم برداشت و با تهديد چاقو خواست با او بيرون بروم.
داخل خيابان مرا مجبور كرد تا تاكسي دربستي كرايه كنم. دو نفري در صندلي عقب نشستيم تا اينكه خياباني آنطرفتر از راننده خواست خودرواش را نگه دارد و بعد مرا به داخل خودرو پژو پارسي برد كه دو مرد نقابدار داخل آن نشسته بودند.
پس از اين آنها چشمهاي مرا بستند و سرم را به زير صندلي بردند و به راه افتادند تا اينكه ساعتي بعد خودرو وارد پاركينگي شد و مرا پياده كردند. آنها مرا به داخل زير زميني بردند كه حدود 20 پله داشت و بعد داخل اتاقك شش متري حبس كردند. آنجا چشمهاي مرا باز كردند و چند برگه به من دادند خواستند تا پروندههايي كه وكالت آنها را به عهده دارم، بنويسم.
آنها مرا شكنجه روحي ميدادند و گاهي هم مرا كتك ميزدند و مدعي بودند كه من كارچاق كني ميكنم. از ترس، تعدادي از پروندهها را نوشتم و امضا كردم. سه مرد خشن سه روز مرا در اتاقك شش متري حبس كردند و در اين سه روز مقدار كمي غذا به من دادند و روزي يك بار هم چشمهاي مرا ميبستند و براي دستشويي از اتاقك بيرون ميآوردند تا اينكه شب سوم براي چندمين بار به سراغ من آمدند و به شدت مرا كتك زدند. آنها مرا تهديد كردند تا از وكالت پرونده ميلياردي انصراف دهم و من هم از ترس قبول كردم تا اينكه مرا نيمههاي شب از اتاقك بيرون آوردند و سوار خودرو كردند. آنها مرا ساعتي بعد داخل خيابان خلوتي از خودرو به پايين پرتاب و تهديد كردند تا آنها دور نشدند، چشمهايم را باز نكنم، اما من ثانيههايي بعد چشمهايم را باز كردم اما موفق به برداشتن شماره پلاك خودروي پارس نشدم و فقط فهميدم مرا در يكي از خيابانهاي تهرانسر رها كردهاند.
پس از طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي آرش سيفي بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران براي رسيدگي و شناسايي آدمربايان در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
مأموران در تلاشند تا با شناسايي متهمان راز اين آدمربايي را بر ملا كنند.