مهدیخرمدل؛ سه سال و چند روز از دوران مدیریت حجت الله ایوبی بر سازمان سینمایی میگذرد؛ دورانی پرفراز و نشیب که متولی سینمای ایران اعتقاد دارد هرچه پیش رفته، بیش از پیش در مسیر آرامش قرار گرفته است. مدیران کنونی سازمان سینمایی امنیت حرفهای سینمای ایران را در سایه همین آرامش و تنشزدایی قابل تحقق میدانند. رئیس سازمان سینمایی به واسطه اینکه سینماگر نبود اما در عین حال از سالهای دور با شماری از سینماگران ارتباط نزدیکی داشت، از ابتدا با برچسب جناحی به صورت پیش فرض مواجه نبود و به همین دلیل توانست با طیفهای مختلف ارتباط نزدیکتری داشته باشد.
زمان کوتاهی از مراسم تودیع رضا میرکریمی سینماگر برجسته کشورمان از مدیرعاملی خانه سینما نگذشته بود، که ایوبی میزبان نگارنده شد و در گفت و گویی با «تابناک» درباره سینمای ایران و چالشهایی که مدیران بهارستاننشین وزارت فرهنگ و ارشاد با آن دست به گریبانند، سخن به میان آورد. حاصل این گفت وگو، بازگویی برخی دغدغهها و اشاره به برخی اقداماتی است که تاکنون رسانهای نشده بود؛ از تشکیل گروهی از معتمدین سینما که با مسئولان ارشد دستگاههای مختلف و روحانیت گفتوگو میکنند، تا تلاش برای باز نگه داشتن مسیر بازگشت سینماگرانی که به شبکههای ماهوارهای پیوستهاند.
سومین سال مدیریت شما در سازمان سینمایی سپری شد، این سازمان همچنان سازمان باقی ماند و فضای سینما تا حدودی تغییر کرده است. به هر حال پردیسهای سینمایی در حال افزایش است، فضا باز شده، ریسک کمدیسازی و اجتماعی سازی، کاهش پیدا کرده اما شاید اینها اتفاق مثبتی باشد که من به عنوان یک ناظر بیرونی میبینیم. خودتان به شخصه مهمترین دستاوردتان را در این سه سال چه میبینید و مهم ترین اتفاقی که فکر میکنید در این سه سال رخ داد، چه بود؟
برای من خیلی دشوار است که بخواهم درباره کارهایم حرف بزنم، گزارش کار بدهم و دستاوردهایم را بگویم. من اگر وقت کنم، میخواهم بنویسم و روز اولی هم که آمدم، گفته بودم من روزی که میخواهم از اینجا بروم، دلم میخواهد گزارش کارهای نکردهام را بدهم؛ یعنی کارهایی که به عنوان مدیر انجام نداده ایم و انجام ندادن آن کارها اهمیتش کمتر از کارهای انجام شده نیست. توضیح درباره آن کارها را برای بعداً میگذاریم ولی حقیقتاً وقتی خودم را از این صندلی جدا میکنم و از بیرون به سازمان سینمایی نگاه میکنم حس مثبتی نسبت به مجموعه روبدادهای این سالها دارم. و احساس می کنم تلاش همکارانم و همدلی اهالی سینما میوه داد.
وقتی سه سال پیش آمدم سینما در وضع بحرانی بود. سینما دچار همه نوع بحرانهای متصور بود. سینما گرفتار بحران هویت شده بود و خودش و راهش را گم کرده بود و نمی دانست کجا هست و کجا باید برود؟ مهمتر اینکه سینما دچار بحران مشروعیت شده بود و یواش یواش این اندیشه خطرناک درذهن برخی از تصمیم گیران و تصمیم سازان رسوخ کرده بود که سینمایی با این هم حاشیه چه سودی برای کشور دارد؟ هر اقدامی و هر موفقیتی در سینما مورد بدگمانی بود. حتی برای دیجیتال کردن سالنهای سینما هم بارها احضار شدیدم و در مجلس توضیح دادیم، چرا که سینما را به ناحق بر صندلی اتهام نشانده بودند. بحران مخاطب، بی اعتمادی بین مدیران و سینماگران، اختلافهای داخلی و تنش های بی سابقه، درگیری های لفظی و... خلاصه اوضاع واحوال غریبی بود. گمان می کنم که سینما تاکنون حتی در اوایل انقلاب اسلامی هم چنین وضعیتی را تجربه نکرده بود. خلاصه سینما بر صندلی اتهام بود.
البته هنوز هم گاهی به هزار و یک کار نکرده متهم میشود
خب، فرق کرده است. الان سینما یک مطالبه است. بسیاری از نمایندهها و مدیران شهرستانهای مختلف از ما سینما میخواهند. من فکر میکنم امروز میتوانیم با سربلندی اعلام کنیم که سینمای ما همه بحرانها را پشت سر گذاشته، راهش را پیدا کرده، مخاطبانش را پیدا کرده است. بزرگان و متخصصین سینمای ایران از روز اول به من میگفتند سقف فروش سینمای ایران بالاتر از پنجاه میلیارد تومان نمیتواند باشد و تاکید داشتند ده میلیون نفر سقف مخاطبان سینمای ایران است.
من فکر میکنم مهمترین اتفاق در سه سال اخیر این باشد که اهالی سینما باور دارند، من و دوستانمان در غم و شادیهایشان شریکشان هستیم. کنارشان هستیم. من در تمام محافل خصوصی و غیرخصوصی، محرمانه و غیرمحرمانه، حامی همه اهالی سینما هستم. یک جاهایی نتوانستهایم از یک سینماگر یا فیلمش حمایت کنیم، ولی هیچ وقت در مقابلش نبودیم. بلافاصله تلاش کردیم راه دیگری برایش باز کنیم، کار دیگری برایش انجام دهیم و کمک کنیم فیلم بعدیاش را بسازد. ما خودمان را در کنار سینماگران و سینما میدانیم.
نکته دیگری که فکر میکنم در مشی و منش همکاران وجود داشته و من هم باور قلبی دارم، این بود که من هیچ وقت به گفت وگوها و مصاحبهها و رفتار برخی از دوستانم در سینما نگاه نکردم. من همیشه به خروجی نگاه میکنم. خروجی سینمای ایران، افتخار سینمای ایران است، خروجی سینمای ایران اعتلای فرهنگ ایران و اسلام است، خروجی سینمای ایران این است که بچه های این مملکت فیلم ایرانی ببینند و کالاهای حلال، طیب و پاک ببینند. بنابراین اتفاقات روزمره و حرف و حدیثها را نشنیده میگیرم. گاهی سینماگری میآید و تصورش این است که من به خاطر حرفهایی که زده، نسبت به او دلچرکینم ولی وقتی من با او مواجه میشوم، واقعاً هیچ دلچرکینی و حتی گله ای از او ندارم. در دادن مجوز، اعطاء کمک و خدماتی که به سینماگران داده می شود با اطمینان می گویم هیچگاه مسائل شخصی و حاشیه ای را در نظر نگرفتم و نمی گیریم.
بنابراین موضع ما، موضع همراهی، همدلی و درک مسائل سینماگران است. شاید این عوامل باعث شده فضای آرام و یک مقدار امنتر برای اهالی سینما ایجاد شود. در نتیجه به وجود آمدن این امنیت نسبی روانی –نمی گویم امنیت صددرصد روانی-، تولیداتمان خوب شده و امسال با تولیدات خوب توانستیم مخاطبان بیشتری را جلب کنیم.
یعنی فکر میکنید امسال در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین سینمای ایران و چشم انداز سال سینمای کشورمان برای سال 1396، سبد پرتر و جذابتری نسبت به جشنواره سی و چهارم خواهیم داشت؟
امسال را هم جزو سالهای درخشان و حتی بهتر نسبت به سال گذشته میدانم، برای اینکه در جریان فیلمها هستم. امسال فیلمهای اولی بسیار خوب داریم. کسانی که فیلمهای اول خوبی ساختند، در حال ساخت فیلمهای دومشان هستند. خیلی از پیشکسوتان و بزرگان سینما با علاقه و انگیزه آمدهاند و در حال ساخت فیلم هستند. بنابراین فکر میکنم نهضت تولید در سینمای ایران آغاز شده است.
از آن طرف هم، این امنیت نسبی که در بازار کسب و کار سینما به وجود آمد، موج ورود بخش خصوصی به سینما، آن هم در بخش درستش که زیرساخت و سالنسازی است، آغاز شد. همین الان شاید بیش از صد سالن سینما داریم که توسط بخش خصوصی در تهران و شهرستان در حال ساخته شدن است و فکر میکنم حداکثر تا دو سال آینده همه اینها به بهره برداری میرسد. امیدوارم اگر همین فضا و بازار گرم سینما ادامه پیدا کند، تا چهار، پنج سال آینده مشکل سالن های سینما دچار یک تحول اساسی مثبت شود.
نصور کنید امروز با حدود چهارصد سالن سینما، فروشمان به دویست میلیارد میرسد. حال اگر این چهارصد سالن به هزار پانصد یا دو هزار سالن سینما برسد، یک گردش مالی فوق العاده پیدا خواهد شد و اگر خدا بخواهد، آن تحول عظیم در سینما اتفاق میافتد. وقتی بازار سینما راه میافتد، نگرانیای که وجود دارد این است که تکلیف فیلمهای فرهنگی چه میشود؟ چون به هر حال بازار قواعد خودش را دارد. این دغدغه نیز با گروههایی که راه انداختیم، از جمله گروه کودک و خانواده که به زودی پخشش نیز راه میافتد و هنر و تجربه که فیلمهای کم مخاطب اما ارزشمند و تجربه در آن حمایت میشود. این پازل و سبد را که نگاه میکنید، این نوید را به ما میدهد که سلامت سینمای ایران نیز در لابلای این بازار گم نخواهد شد.
بحثی که در چند ماه اخیر برخی سینماگران و فعالان صنفی مطرح کردند و تلویحاً در سخنانتان مورد اشاره قرار گرفت، «امنیت اکران» است. امنیت اکران نیز ابعاد مختلفی دارد؛ از اینکه یک فیلم سینمایی فراگیر اکران شود و تعداد سالنهای زیادی داشته باشد و حوزه هنری به عنوان دارنده بیشترین سالهای سینما، فیلم را اکران کند. از همه اینها مهمتر اینکه، اگر فیلمی پروانه ساخت گرفت، پروانه نمایشش را بگیرد و یا اگر پروانه نمایش گرفت، اکران شود. بالاخره میدانیم که وزارت فرهنگ و ارشاد نیز تا حدودی قدرت عمل دارد و نهادهای دیگری نیز هستند که میتوانند به وزارت ارشاد دستور دهند تا یک فیلم اکران بشود یا نشود. چقدر تلاش کردید که این امنیت بیشتر شود و اساساً تصور میکنید این تعبیری که برخی بکار میبرند مبنی بر اینکه ما چیزی تحت عنوان «امنیت اکران» نداریم، قبول دارید؟ نکته دیگر اینکه این کشمکشها بر سر اکران فیلمها فراز و نشیب داشته و گاهی در یک دوره زمانی طولانی خیلی از فیلمها اکران میشود و اعتراضی نمیبینیم اما در یک دوره زمانی اعتراضات شدید میشود؟ علت این رفتار سینوسی را چه میدانید؟
اگر بگویم میتوانیم تضمین صددرصد بدهیم همه فیلمهایی که ساخته میشوند، اکران خواهند شد و تضمین صددرصد بدهیم که هیچ فیلمی در اکران با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد، دیگران دخالت نخواهند کرد، طبیعتاً اگر من هم بگویم، شما باور نمیکنید؛ ولی از آن طرف هم میتوانم بگویم، هر فیلمی مشکل پیدا میکند، برای حل مشکل آن فیلم نهایت تلاشمان را کردهایم و میکنیم و مشکل خیلی از فیلمها را حل کردهایم. تصورم این است که نباید بزرگنمایی کرد. سالیانه حدود صد فیلم پروانه نمایش دریافت میکنند و از این صد فیلم لااقل در دو سه سال گذشته، ممکن است دو- سه تا فیلم در هر سال مشکل پیدا کند. در نتیجه این مباحث مربوط می شود به دو الی سه درصد تولید سالانه سینمای ایران.
بنابراین با یک بازاری مواجه هستیم که دارای امنیت بیش از 95 درصدی است. آن سه درصد دلیل کافی نیست که بگوییم در این بازار هیچ امنیتی وجود ندارد. به نظرم امنیت است و امنیت 97 درصد نیز کم نیست. در عین حال باید سعی کنیم همان سه، چهار درصد هم نباشد. دلیل اینکه فیلمهایمان کمتر دچار مشکل میشود این است که ما مشکل را به شورای پروانه نمایش منتقل نمیکنیم. اعضای شورای پروانه ساخت، کسانی هستند که امین اهالی سینما هستند و مینشینند و با بچههای سینما حرف میزنند، مشورت میدهند و مشکلات فیلمنامهها را حل میکنند و همین رویه در شورای پروانه نمایش نیز وجود دارد. همه ما تلاش میکنیم فیلمها اکران شود.
نکته دیگر اینکه، یک اتفاق دیگر نیز در همین زمینه رخ داده است و یک گروه نانوشته هفت، هشت نفره از معتمدین سینما که از هیات مدیره خانه سینما در این گروه هستند و از خارج از هیات مدیره خانه سینما نیز در این گروه حضور دارند، با دستگاهها و بخشهای مختلف گفتوگو میکنیم. با دو معاونت قوه قضایی جلسهای داشتهایم، با دستگاههای نظارتی جلسات گذاشتهایم و ادامه هم خواهیم داد. با همین گروه میخواهیم خدمت علما و مراجع نیز برسیم.
بخشی از مشکلاتی که سینما پیدا میکند، ناشی از سوتفاهمهایی است که با گفت و گو قابل حل است و این گفتوگوها نیز بسیار موثر بوده است. خود سینماگران و ما معتقدیم باید با همدیگر این گفتوگوها را ادامه بدهیم و این واقعیت را برای مردم، مسئولان و تصمیمگران توضیح دهیم که این سینما به فرهنگ اسلامی و ایرانی و نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکند. اگر اهالی سینما حوصله کنند، آرام آرام انشاالله به یک جزیره امن تر و باثباتتر در عرصه فرهنگ و هنر و سینما خواهیم رسید.
یکی از چالشهایی که سازمان سینمایی در دو سال اخیر با آن درگیر بوده و در ماههای اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته، اکران «رستاخیز» است. در روزها اخیر گفته بودید که زمینه اکران این فیلم فراهم شده اما در آخرین گفتو گویی که در این زمینه داشتید، تاکید کردید که امیدهایتان نزدیک به تحقق نیست و زمان زیادی برای رفع مشکل نیاز است. ظاهراً دیگر فقط مشکل مالی در میان است. مشخصاً میتوانید بگویید که برای خسارت تاخیر در اکران یا هر عنوان دیگری که صاحبان «رستاخیز»، چه عددی مطرح است و سازمان سینمایی چند میلیارد باید پرداخت کند و این عدد میلیاردی چقدر بوده که امکان توافق دربارهاش فراهم نشده است.
بله واقعا وقت و انرژی زیای برای حل مشکل فیلم رستاخیز گذاشتم. تعداد جلسات و گفت و گو و ها و رایزنی ها و مسافرتهایی که برای حل مشکل این فیلم شخصا انجام داده ام، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. مسئله اکران رستاخیز یک معادله چندمجهولی است. در یک مقطعی اکران فیلم را بسیار نزدیک می دیدم ولی اکنون چنین برداشتی ندارم. مناسبات سرمایه گذاران داخلی و خارجی و انتظارات سرمایه گذار داخلی موضوع را بسیار پیچیده کرده است.
اینکه شنیده میشود درخواست سازندگان رستاخیز برای تضمین مالی فیلم «رستاخیز»، از بودجه یک ساله بنیاد سینمایی فارابی بیشتر است، صحت دارد؟
حالا من نمیخواهم وارد این جزئیات شوم. به هر حال سازندگان این فیلم نیز معتقدند آسیب دیدهاند و سالهای سال تلاش کردند ولی حداقلش این است که از توان سازمان سینمایی خارج است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نمیتواند این کار را انجام دهد. بنابراین الان دیگر مسئله ما، مسئله محتوای فیلم نیست و الان مسئله ما، مسائل حقوقی فیلم است که تا امروز به نتیجه نرسیدهایم. هنگامی که اعلام کردم امید فراوانی دارم این فیلم نمایش داده شود، زمانی بود که حوزه هنری ورود کرده بود و توافق شده بود که با کمک حوزه طلسم اکران شکسته شود. اما ظاهرا مالکان داخلی فیلم هنوز به توافق نهایی با حوزه هم نرسیدند. به بیان دیگر الان اصلا مسئله اصلی ما چگونگی نمایش نیست. مسئله مالی و حقوقی فیلم مطرح است.
با این اوصاف فکر میکنید، این ماجرا باید همان مسیر حقوقی اش را طی کند؟
با این اتفاقی که افتاد و اگر ما نتوانیم -و بعید هم میدانم بتوانیم- به توافق و تفاهم برسیم، ظاهراً راه دیگری نمیماند، مگر آنکه خود این آقایان با سهامداران خارجیشان و با همدیگر بنشینند و به یک نظرات جدیدی برسند، پیشنهادات تازهای بیاورند و بنشینیم و با همدیگر درباره این پیشنهادات صحبت کنیم. در هر صورت من هم مانند همه شما آرزو می کنم این فیلم به نمایش درآید.
حوزه هنری حاضر نیست این عددی که مطالبه سازندگان «رستاخیز» است، پرداخت کند؟
حوزه هنری واقعاً با نگاه مثبت آمد و برای اکران فیلم حاضر شد و هنوز هم حوزه هنری ناامید نیستند. چند روز قبل با برادر عزیزم آقای مومنی شریف صحبت کردم و هنوز امید دارند که بیایند، وارد شوند و کمک کنند.
اگر بخواهیم در جمع بندی این بحث صحبت کنیم، الان نمایش یا عدم نمایش چهره حضرت ابوالفضل دیگر مسئله این فیلم نیست و بسته به نظر کارگردان است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشکلی با نمایش چهره ندارد و فقط بحث پول مطرح است؟
ببنید، الان دیگر مسئله نمایش و کیفیت نمایش، دیگر مسئله ما نیست و در دستور کار ما نیست. الان وقتی ما با آقایان مینشینیم، بحث بر سر این است که چطور این مسائل را حل کرد و موضع گفت و گوی ما نمایش یا عدم نمایش چهره نیست.
آنهایی که از گذشته شما را میشناسند، میدانند که از گذشته دور یک رابطه صمیمی میان شما و رضا میرکریمی مدیرعامل پیشین خانه سینما وجود داشته و رابطه دوستانه میان شما و منوچهر شاهسواری مدیرعامل کنونی خانه سینما نیز وجود دارد. اکنون با توجه به پایان دوره حضور میرکریمی در خانه سینما، مدیریت میرکریمی را بر خانه سینما چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید در ادامه مسیر مدیریت خانه سینما چه اتفاقی بیافتد؟ چقدر تعامل میان سازمان سینمایی و خانه سینما در دوره مدیریت میرکریمی و در ادامه، تاکنون افزایش پیدا کرد؟
دوران مدیریت آقای میرکریمی بر خانه سینما، یک دوران گذار و سخت بود. بعد از بسته شدن خانه سینما و آن همه ماجرا، ایشان مدیرعاملی خانه سینما را پذیرفت. با بدهی های زیاد و مطالبات انباشه شده، آقای میرکریمی خیلی با حلم، صبوری و بردباری و البته مدیریت شایسته امور را پیش برد. در جلسه تودیع ایشان همه همکارانشان نیز میگفتند آقای میرکریمی جزو هنرمندانی است که مدیر توانایی هم هست و خیلی خوب خانه سینما را در این مدت مدیریت کرد. در دوران ایشان عده ای واقعا تلاش کردند خانه سینما را به کوچه پس کوچه های پرحاشیه بکشانند. اما اعضای صبور و خوب هیات مدیره و آقای میرکریمی با صبوری و سکوت اجازه نداند. همین شیوهای که در سازمان سینمایی وجود دارد، آن موقع در آنجا هم وجود داشت و عملاً صبر و حوصله نیز نتیجه داد.
بازسازی خانه سینما در این مدت کوتاه به بهترین صورت انجام شد. تمام خانه سینما بازسازی شد و این کار خیلی با سلیقه و خوب هم انجام شد. یعنی با معماری ایرانی و اسلامی ساخته شد و یک پاتوق خیلی خوب شد. در این دو سال برای بیمه هنرمندان تلاش موثری شد و رسیدگی به امور سینماگرانی که مشکلات فراوانی داشتند، صورت پذیرفت. عملاً نتیجه مدیریت این دو سال و تعاملی که بین سازمان سینمایی و خانه سینما وجود داشت، این بود که خیلی از بدگمانها به خانه سینما، در مراسم تودیع رضا میرکریمی حضور داشتند. یعنی اتفاقی که باید میافتاد، افتاده است. چتر خانه سینما فراگیر شده و خانه سینما، خانه همه سینماگران میشود؛ البته میدانم هنوز هم عدهای هستند که نسبت به خانه سینما نظر مثبتی ندارند.
آقای شاهسواری را نیز، هم به توانایی در مدیریت و هم به صبر و حوصله میشناسم؛ ضمن اینکه آقای شاهسواری، در گذر از بحرانهای سینما کمکهای زیادی به مدیریت و اهالی سینما کرد. در ایجاد وحدت و همدلی در بین تهیه کنندگان نقش موثری داشت. در نتیجه جمع بیشتری از کسانی که نسبت به خانه سینما تردید داشتند، جذب خانه سینما خواهند شد و این خانه به خانه همه سینماگران تبدیل خواهد شد و یقین دارم دوران مدیریت ایشان نیز دوران بسیار خوبی خواهد بود.
وضعیت مالی سازمان سینمایی، چگونه است؟
(همزمان با کشیدن آه) ما و سینماگران به بیپولی عادت کردهایم و با همین بیپولی نیز کارهایمان را انجام میدهیم و پیش میبریم ولی اگر لااقل سال آینده یک پول خوبی گیر سازمان سینمایی بیاید، نهضت تولید و سالنسازی را شتاب خوبی میبخشیم و انشاالله این سینما –که اعتقاد دارم هر سینما یک مدرسه است- مثل نهضت مدرسه سازی در کل کشور فراگیر میکنیم و بیش از هزار شهر بیسینما را از محرومیت در میآوریم. امسال بودجه مان همان 150 میلیارد تومان بوده و تخصیصهایمان نیز مثل همه دستگاهها بین 80 تا 85 درصد بوده است.
سینماسیار نیز با همین بودجه راه اندازی شده است؟
سینماسیار، مدرسه ملی سینما، انجمن سینمای جوان، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بنیاد فارابی، استانها و همه لشکر سینمای ایران، این چهل، پنجاه فیلمی که باید حمایت شوند و این مجموعه کارکنان سازمان سینمایی را با همین پول باید اداره کنیم. گفت:
«تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه»
خلاصه اینکه انشاالله این نداریها مانع کارمان نشود و نخواهد شد. امیدواریم سال آینده که سال ثمردهی سیاستهای دولت باشد و مشکلات و موانعی که وجود دارد نیز حل شده باشد، یک بودجه خوبی به سازمان سینمایی تزریق کنند و ما لااقل بتوانیم مشکل زیرساختمان را با یک حرکت جهادی حل کنیم. اینکه سالی دو، سه یا چهار سالن بسازیم، به جایی نمیرسد.
ما میخواهیم در مقابل هالیوود بایستیم؟ ما مگر مدعی مبارزه با آمریکا نیستیم؟ چطور میخواهیم با آمریکا مقابله کنیم؟ آمریکاییها به ازای هر هفت هزار نفرشان یک سالن سینما دارند، اروپاییها هر ده هزار نفر یک سالن سینما دارند. ما اگر بخواهیم طبق نرم کشورهای سینمادار عمل کنیم، یعنی باید در ایران هشت هزار سالن سینما داشته باشیم. بعد میگوییم، ما میخواهیم با شما (آمریکا) مقابله کنیم.
من بارها گفتهام و باز هم میگویم پرچم مقابله با نفوذ و پرچم مقابله با تهاجم فرهنگی امروز دست سینمای ایران است، برای اینکه این سینمای ایران است که مردم را از خانهها میکشاند و پای فیلمهای ایرانی مینشاند.
به نکته خوبی اشاره کردید اما سینمای ایران فقط در حوزه سالن سازی غیرقابل قیاس با هالیوود نیست. ما در بحث دانش به خصوص پس از دیجیتالی شدن خیلی از دنیا عقب افتادیم و این حس نزد سینماگر وجود ندارد که این دانش را به داخل کشور بیاورد و به روز شود. در سایر حوزهها نیز همین فاصله وجود دارد. در سناریونویسی ما هنوز ضعف جدی داریم. راجع به این مسائل چقدر میتوانیم کار کنیم و مدرسه ملی سینما چقدر میتواند در این زمینه تاثیر داشته باشد؟
خیلی ساده است، دیگر. اگر ما وظایف را بین اهالی سینما به عنوان مردم و ما به عنوان دولت تقسیم کنیم و ببینیم ما چه کردهایم و اهالی سینما چه کردهاند، در آن صورت من میخواهم از اهالی سینما دفاع کنم. چون ما در جایگاه دولت هستیم، معمولا دیگران را زیر سوال میبریم اما من به عنوان یک عضو سازمان سینمایی میگویم ما چه کردهایم؟ سینماگران با همه بیپولیها و فیلمهای کمخرجی که ساختهاند، باعث شدهاند تا سینمای ایران را در دنیا، سری در سرها باشد. ما نه هالیوود داریم، نه بالیوود داریم، نه CGI داریم، نه صنعت به روز داریم. اینها کارهایی است که ما باید به عنوان دولت میکردیم.
به قول آقای میرکریمی، ما یک پلاتو هم نداریم.
بله، یک پلاتوی خوب هم نداریم. ما باید درست میکردیم. اینها را که سینماگر نمیتواند درست کند. با همه این اوضاع و کمبودها، باز هم سینماگران آمدند و فیلم ساختند و این همه جایزه جهانی بردند و مخاطبان داخلی را جذب کردند و این همه در دنیا برایمان اعتبار آوردند. همین الان بچههای با استعداد این کشور در اینجا نشستهاند و برای خارج از کشور انیمیشن میسازند و برایشان میفرستند. خب چرا اینها را جذب نکنیم؟ با قدرتی که در ایران وجود دارد، اگر زیرساختها را تقویت کنیم و یک بودجه خوب برای این کار تزریق کنیم، حتماً در دنیا میتوانیم بیشتر بدرخشیم و انشاالله بتوانیم از لحاظ فرهنگی مدعی باشیم که پایگاه کشورهای اسلامی و حتی شرق هستیم.
من به اندیشه اقتصاد مقاومتی را که رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح کرده اند، مانند دیگر اندیشه ها و طرحهای ایشان باور و اعتقاد قلبی دارم. به نظرم در تاریخ ایران بی سابقه است که رهبری خردمند این همه بر خود اتکایی، مصرف کالاهای داخلی و خودباوری ملی تاکید داشته باشد. امام راحل البته چنین بودند ولی فرصتی نشد تا برنامه های عملی و واقعی ارائه شود. این اندیشه و اساسا این نگاه رهبری یک فرصت تاریخی است در همه عرصه ها از جمله در عرصه فرهنگ و هنر.
یعنی وقتی نظام جمهوری اسلامی ایران نگران مصرف کالاهای مصرفی غربی و خارجی است حتما مصرف کالاهای فرهنگی خارجی را برنمی تابد. خوب پس برای تحقق اقتصاد مقاومتی علاوه بر وظیفه گفتمان سازی و فرهنگ سازی که رسما بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفته مهمترین کار ما «نهضت تولید» و بالا بردن سرانه مصرف تولیدات خارجی و کاهش میزان مصرف کالاهای وارداتی است.
من با افتخار می گویم که در این عرصه سینما پرچمدار است. سینما در مسیر نگاه رهبری و دغدغه های معظم له گامهای بسیار مهم و بلندی برداشته. تماشاگر فیلمهای ایرانی چندین برابر شد. شبکه نمایش خانگی که در تسخیر فیلمهای آمریکایی بود، بوسیله سینماگران ایرانی فتح شد. تیراژ فیلمهای خارجی تقریبا نصف و فیلمهای ایرانی سه برابر شد. این یعنی مقابله با تهاجم فرهنگی، یعنی مقابله با نفوذ و ولنگاری.
شواهد نشان میدهد شماری از بازیگران و عوامل فنی که برای همکاری به شبکه جم رفته بودند، در حال بازگشت هستند. شنیدهایم سازمان سینمایی رایزنیهایی داشته تا امکان بازگشت این هنرمندان به کشور وجود داشته باشد و پلهای پشت سرشان کامل خراب نشود. درباره جزئیات این ماجرا کمی توضیح میدهید؟
خوشبختانه همینطوره. با اینکه مناسبات خیلی از این هنرمندان با سینما چندان جدی نبود و به زحمت می توان آنها را سینمایی دانست. اما چون بر صندلی پدری نشسته ایم تلاش کردیم راه بازگشت به خانه پدری را بازنگه داریم. معتقدم ناامید کردن کسانی که به هردلیلی رفته اند کمک به مخالفان نظام است.
نظام اسلامی در اوج اقتدار باید حتی فرزندان خطاکار خود را نیز مورد ملاطفت قرار دهد. تماس هایی گرفته شد سازمان سینمایی با هماهنگی دستگاههای نظارتی و با برخورد خوب حراست سازمان کمک کرد به بازگشت این هنرمندان به خانه پدریشان و شاید به همین دلیل موج بازگشتی به ظاهر در حال شکل گرفتن است که خبر خوبی است برای همه.