فوتبال ایران این روزها صحنه درگیری و اختلاف تمام عیار دو سرمربی موفق است؛ کارلوس کی روش پرتغالی و برانکو ایوانکوویچ کروات.
به گزارش «تابناک ورزشی»، بر خلاف اغلب اوقات که مشکل فوتبال ایران با خارجی های استخدام شده اش، عدم کیفیت و تعهد آنها به سختکوشی است، این بار موضوع کاملا برعکس شده و فوتبال ایران با معضلی به نام جاه طلبی و انگیزه فوق العاده دو سرمربی باکیفیت دست و پنجه نرم می کند.
اولی به واسطه ساختن تیمی مستحکم و غیرقابل شکست در بیش از سی دیدار رسمی اخیر و نشاندن ایران در صدر رنکینگ فوتبال آسیا و همچنین صدرنشینی در گروه اول گزینشی جام جهانی به محبوبیتی خیره کننده دست یافته که میلیون ها ایرانی را به کاردانی و تخصص خود مطمئن ساخته است.
دومی نیز با در هم ریختن نابسامانی های یک دهه اخیر پرسپولیس، ده ها میلیون هوادار سینه چاک این تیم را پس از سال ها به فوتبالی هجومی مهمان کرده که جایی جز رده های اول و دوم لیگ ایران نمی بیند و تن همه حریفانش را می لرزاند. با اوست که سرخ ها اعتبار از دست رفته خود را بازیافته اند و اسب قهرمانی زین کرده اند.
از طرفی کی روش حرفه ای می خواهد، تیم ملی قدرتمندی از نسل جدید فوتبال ایران بسازد که در کوران رقابت های انتخابی جام جهانی، غیر از کنار زدن همه حریفان آسیایی اش برای نخستین بار صعود پیاپی به جام جهانی را تجربه کند و در روسیه 2018 هم بتواند به رویای صعود از مرحله گروهی جامه عمل بپوشاند و از سویی دیگر، برانکوی پرکار و جنتلمن در سر سودای قهرمان کردن پرسپولیس بعد از 10 سال را می پروراند تا در ادامه بتواند سرانجام قرمزها را به فینال بزرگترین رویداد باشگاهی قاره هم برساند.
کی روش اصرار دارد که تیم ملی را با برخی چهره های تازه نظیر ساسان انصاری، احسان پهلوان و دیگر پدیده های لیگ داخلی محک بزند و البته ثابت کرده از بین همین سنجش ها هم ناگهان برگ برنده ای رو می کند. در مقابل برانکو روی تقویم رسمی سازمان لیگ و البته فیفادی ها و حق تیم باشگاهی بر استفاده از بازیکن طبق قرارداد تأکید دارد و می گوید ستاره هایش با این همه مسابقه نیاز به استراحت هم دارند.
توفیق هر دو چهره می تواند فوتبال ایران را صاحب دستاوردی شیرین کند که مدت هاست انتظارش را می کشند؛ اما آیا نمی شود این پیروزی ها را با رعایت حقوق و منافع یکدیگر به دست آورد؟ آیا لزوما منافع تیم ملی و پرسپولیس باید با یکدیگر در تضاد باشد؟ اگر پاسخ منفی است که حتما نیز چنین است، چه کسی وظیفه دارد این کلاف گره خورده را از هم باز کند و جلوی یک فاجعه در فوتبال مملکت را بگیرد؟
جواب، روشن و در دسترس است؛ متولی فوتبال کشور یعنی فدراسیون فوتبال و در رأس آن مهدی تاج رییس انتخاب شده در مجمع!
اما با تأسف باید گفت در این 48 ساعت اخیر از همه اهالی فوتبال صدایی درآمده به جز این اصفهانی که معمولا در چنین مواردی سیاست سکوت در پیش می گیرد! و حرف نزدن او اوضاع را بدتر می کند.
تاج سعی می کند با صدور بیانیه در شرایط مشابه این و مصاحبه اطرافیانش از عابدینی و ساکت گرفته تا مدیر روابط عمومی، مواضعش را غیرمستقیم مطرح کند تا شاید در صورت لزوم به تغییر جهت، فضای لازم برای چرخش را داشته باشد.
هنوز مشخص نیست که نقش تاج در تندتر شدن لحن این دو مربی علیه هم چیست اما تا وقتی فدراسیون فوتبال به جای پاسخ منطقی و عقل پسند به منتقدان، از موضع قدرت و البته تهدید تکراری به پیگیری در محاکم قضایی (!) استفاده می کند، نباید منتظر حل معضلات و مشکلات هرچند کوچک فوتبال در اتاق های دربسته قبل از رسیدن آنها به مرز جنجال بود.
نه برانکو آدمی است که انتقادهایش به سبک اشخاصی مثل مایلی کهن، ریشه کی روش را نشانه گرفته باشد و نه کی روش از یک پرسپولیس آماده که به موتور تأمین بازیکن باکیفیت برای تیم ملی تبدیل شده، بدش بیاید.
مشکل بین این دو مربی، با پرهیز از جانبداری به سود یکطرف و با بازتعریف وظایف و اختیارات هریک قابل حل است. ولی اگر همین وظیفه ساده مدیریت، نادیده انگاشته شود همین آتش می تواند خرمن فوتبال ایران را در آستانه چند رویداد مهم پیش رو به خاکستر بدل کند؛ آتشی که بیانیه های یکطرفه باشگاه پرسپولیس نیز بادی برای توسعه آن خواهد بود.
فراموش نکنیم که فوتبال باشگاهی ما در آستانه از دست دادن دو سهمیه خود در فصل آتی لیگ قهرمانان آسیاست و از یاد نبریم که حریفان تا دندان مسلح تیم ملی، برای دور برگشت مقدماتی جام جهانی نقشه ها کشیده اند تا شاگردان مقتدر کی روش را به زیر بکشند.
مجید کوهستانی