از زمان مطرح شدن محور سه جانبه ایران-روسیه-ترکیه در خصوص مساله سوریه، همواره این مهم یکی از دغدغه های اصلی تحلیلگران بوده است که آیا داخل شدن ترکیه در این محور برای ایران به شکل کلی یک تهدید محسوب شده یا آنکه اساسا ایران با استفاده از پویایی هایی که ورود ترکیه در صحنه عملیاتی ایجاد میکند، از فرصت های اساسی در تعاقب اهداف خود در سوریه برخوردار خواهد شد.
به گزارش «تابناک» این مساله و این سوال البته از ابعاد پیچیده ای برخوردار است که پرداختن به همه آنها نیازمند مباحث و گفتگو های مفصلی است. ترکیه تاثیر گذاری بسیاری بر وضعیت عملیاتی در سوریه دارد و با توجه به نفوذی که این کشور در میان گروه های معارض علیه دولت دارد، قطعا ورود ترکیه به محور ایران و روسیه تغییرات اساسی در ادامه جنگ در سوریه ایجاد خواهد کرد.
از سوی دیگر باید به این نکته اشاره داشت که قطعا حضور ترکیه در محور ایران و روسیه که با حمایت تهران و مسکو همراه بوده است، با توجه به تقابل های جدی استراتژیک و منافع ترکیه با ایران، به ویژه در مورد بشار اسد به معنی آن است که هم تهران و هم آنکارا بر سر چانه زنی در خصوص منافع و استراتژی خود در سوریه کنار آمده و با میانجی گری مسکو توانسته اند خط مشترکی را – شاید به شکل موقت – در سوریه پیدا کرده تا دنبال کنند.
تا این جای کار به نظر همه چیز برای ایران مساعد است. حضور ترکیه قطعا میتواند با خنثی کردن تهدیدات ناشی از معارضان علیه دولت بشار اسد، در حال حاضر، بخش مهمی از دغدغه های استراتژیک ایران در سوریه را آرام کند. قطعا توافق آتش بس در سوریه و متمرکز شدن قوای معارض و دولتی برای بیرون کردن داعش از سوریه مهمترین دستاورد ایران از ورود ترکیه به محور بوده است، زیرا عملا تهدیدات فوری علیه دولت بشار اسد را به یک فرصت استثنایی برای شکست یک دشمن مشترک و خطرناک هم برای سوریه و هم بری منطقه تبدیل کرده و حتی امکان ابقای بشار اسد در قدرت را نیز – در پی مذاکرات سیاسی – فراهم آورده است.
مسکو و اولویت آنکارا
اما آنچه به یک باره این پرده خوش بینی را از مقابل دیدگان ما کنار میزند، تحولاتی است که طی هفته های اخیر و از زمان برگزاری نشست سه جانبه در مسکو شاهد آن هستیم. آنچه میبینیم این است که به تدریج ایران در این محور سه گانه ظاهرا تبدیل به یک بازیگر گوشه نشین شده و دستور کار امنیتی در سوریه را به تدریج به مسکو و آنکارا واگذار میکند.
اولین مورد از این مساله را در خصوص توافق آتش بس در سوریه دیدیم که به صراحت آنکارا و مسکو به عنوان بازیگران تدوین کننده و تضمین کننده آن معرفی شدند. هرچند کرملین اشاره کرده که ایران نیز در این آتش بس تاثیر گذاری جدی داشته است، اما عدم مداخله ایران در برقراری آتش بس به لحاظ عملیاتی و بیرون ماندن نام ایران از تضمین کنندگان آن، نکته ای اساسی است که در خصوص آن چندان بحثی به میان نیامده است.
موضوع دیگر حمایت های گسترده ای است که اکنون نیروی هوایی روسیه از عملیات سپر فرات آنکارا در مرزهای شمالی سوریه به عمل می آورد. هرچند بخش هایی که اکنون عملیات فرات در آن جریان دارد، مناطق اغلب تحت کنترل داعش همچون ادلب است، اما به خوبی میتوان دریافت که هدف دیگر ترکیه که دست کمی از موضوع داعش ندارد، کردهایی هستند که به تدریج در این مناطق قدرت گرفته و ظاهرا به دنبال ایجاد یک منطقه خودمختار کردنشین در این نواحی از سوریه میباشند. کردهایی که از حمایت آمریکا نیز برخوردار هستند – یا تا اینجا به خوبی برخوردار بوده اند.
عملیات سپر فرات اگر همچنان با حمایت های هوایی روسیه ادامه پیدا کند، میتوان حدس زد که در آینده نزدیک به نتیجه مطلوب ترکیه ختم خواهد شد و در پی آن آنکارا از یک موقعیت تاکتیکی و استقرار نظامی بسیار خوب در سوریه برخوردار خواهد شد. موضوعی که به شدت میتواند معادلات آتی در سوریه را به نفع ترکیه تغییر دهد. ایران در این خصوص نیز به نظر سکوت اختیار کرده و در حال حاضر تنها شاهد همکاری عملیاتی روسها و نیروهای ترکیه در شمال سوریه است. موضوعی که تا پیش از این نه مطرح بود و نه شدنی به نظر میرسید.
آنچه به نظر میرسد این است که حضور ترکیه در سوریه و در همراهی با روسیه، برای مسکو اهمیت بسیار زیادی دارد. این موضوع به قدری حائز اهمیت است که حتی ماجرای قتل سفیر روسیه در آنکارا نیز نتوانست ضربه ای به آن وارد کند. دلایل این اهمیت نیز به نظر مشخص است.
ترکیه قطعا میتواند مسیر بسیار مطمئن تری از ایران برای مسکو در راستای استراتژی توسعه از جنوب باشد. پویایی های امنیتی منطقه قفقاز و آسیای میانه، برای بازیگری مانند روسیه که در پی تبدیل شدن به یک هژمونی در این خطه است، اهمیت بسیاری دارد و بدون شک ترکیه مهمترین بازیگر تاثیر گذر در این منطقه میتواند باشد. از سوی دیگر مساله گرجستان، اوکراین و کریمه اکنون مسیری است که روسیه برای عقب نگاه داشتن ناتو از حیطه خود برای آن اهمیت بسیاری قایل است و وقتی خوب نگاه میکنیم در میابیم که ترکیه در مسیر روسیه برای این بخش از اروپا قرار دارد. این مسائل اهمیت ترکیه را برای روسیه دوچندان کرده است و با توجه به آنکه ترکیه دومین نیروی قدرتمند در ناتو را به لحاظ عملیاتی در اختیار دارد، میتواند در صورت عدم همراهی با روسیه، دردسرهای جدی برای جاه طلبی روسها باشد.
همه این مسائل یک چیز را به ما در ابتدا میگوید: این که ترکیه حداقل به لحاظ استراتژیک اهمیت بیشتری از ایران برای روسها دارد و اکنون شواهد این اهمیت را به خوبی در محور سه گانه میبینیم. روسیه اکنون هماهنگی بیشتری با ترکیه دارد و به نظر ابتکار عمل در سوریه اکنون به دست ترک ها و روسها و در نهایت با مشاوره ایران است. ظاهرا.
ناتو و یک دغدغه امنیتی بزرگ
حتی این همراهی و نزدیکی به حدی است که به تدریج منجر به ترس و واهمه غرب و آمریکا نیز شده است. نیروهای ائتلاف آمریکا به خوبی اکنون شاهد همراهی و حرکت روسیه و ترکیه در سوریه هستند و این موضوع با توجه به آنکه ترکیه عضوی از ناتو است، برای غرب هشداری جدی و یک دغدغه امنیتی به حساب می آید.
رویترز امروز گزارش داده است که نیروهای ائتلاف آمریکایی هفته گذشته دریک پرواز جدی به حمایت از نیروهای ترکیه در عملیات سپر فرات پرداخته اند. پیتر کوک سخنگوی پنتاگون در این باره با تایید این حمایت گفته است که این حمایت یک «نمایش صریح از قدرت» بوده است.
این موضوع اهمیت بسیاری دارد زیرا آمریکا و ناتو تا کنون هیچ علاقه ای به حمایت از ترکیه در عملیات های سوریه نداشته اند. حمایت ائتلاف از کردها یکی از مهمترین دلایل این موضوع بوده است. اما اکنون به نظر میرسد که نزدیکی روسیه به ترکیه – با توجه به ضربه هایی که ترکیه از ناتو و همچنین اروپا طی ماه های اخیر خورده است – برای ناتو و آمریکا به حدی جدی شده است که موضوع کردها را در حاشیه قرار میدهد.
اگر ائتلاف آمریکا به این شکل وارد حمایت از ترکیه شود، این مساله معانی جدی برای وضعیت سوریه و به ویژه ایران دارد. به عبارت دیگر اگر ناتو در پی آن باشد که از افتادن ترکیه به دامان روسیه جلوگیری کند، و با دلجویی از ترکیه شروع به حمایت از عملیات این کشور کند، روسیه را عملا وارد یک بازی امتیاز دهی کرده است. در این شرایط مسکو باید با توجه به اهمیت آنکارا برای اهداف خود، امتیازات بیشتری به ترکها بدهد که معنی آن این است که باز هم دست ایران در محور سه گانه کوتاه تر خواهد شد و قدرت چانه زنی ترکیه با روسیه بیشتر از ایران خواهد بود.
به نظر اگر این مسائل درست باشد، وضعیت در سوریه چندان به نفع ایران پیش نمیرود. البته همه اینها با توجه به عدم اطلاعاتی که از نشست مسکو در اختیار است، بیش از همه تجزیه و تحلیل های برآمده از اتفاقات جاری است. شاید ایران قبل از همه اینها حجت را با روسیه و ترکیه در مورد منافع خود تمام کرده باشد و اکنون بیرون ماندن ایران از این تحولات را بتوان تایم اوت ایران از روسیه دانست. همچنین مذاکرات آتی در آستانه قزاقستان میتواند بسیاری از مسائل را روشن کند و آینده دستاوردهای هر سه کشور در سوریه را مشخص سازد.
اما آنچه اکنون میتوان فهمید این است که آنکارا به تدریج در حال به دست گرفتن نقش بیشتری در محور سه گانه است و روس ها نیز تا کنون نشان داده اند که مشکلی با پیگیری اهداف ترکیه در سوریه ندارند و همکاری با آنکارا را تحت شرایط مشخصی، ارجح و دارای اولویت میدانند.
اگر این حدس و گمان ها صحیح باشد، باید لزوم یک هشدار جدی را درک کرد. این که ایران مجبور به چانه زنی بر سر مهمترین اهداف خود در سوریه – بیش از پنج سال بر سر آنها مقاومت کرده – نشود و یا مجبور به دادن امتیازاتی که قرار بر آن نبوده، نباشد.
علی اکبر ولایتی روز گذشته به صراحت بیان کرده است که ایران از حمایت از خط مقاومت در سوریه دست نخواهد کشید. شاید این سخنان ولایتی اشاره ای به این چرخش وضعیت به ضرر ایران نیز در دل خود داشت باشد و هشداری باشد هم به روس ها و هم به آنکارا.