پسر ناخلف كه براي رسيدن به دختر مورد علاقهاش مادرش را به قتل رسانده بود با جلب رضايت اولياي دم از زندان آزاد شد.
به گزارش جوان، اوايل سال 84 مأموران پليس از مرگ مشكوك زن ميانسالي در شمال شهر باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به زن 50 سالهاي به نام ليلا بود كه بر اثر مسموميت با قرص سيانور كشته شده بود.
دختر مقتول در حالي كه گريه ميكرد، گفت: ساعتي قبل وقتي وارد خانه شدم، ديدم مادرم در پذيرايي روي زمين افتاده است و هر چقدر او را صدا كردم، جوابي نشنيدم. جلوتر كه رفتم متوجه شدم نفس نميكشد. با نگراني و ترس همه جا را گشتم، اما كسي در خانه نبود. بعد با اورژانس تماس گرفتم. امدادگران هم خودشان را به اينجا رساندند و بعد از معاينه گفتند كه او فوت شده است و مرگش مشكوك است.
او در ادامه گفت: من به برادرم مظنون هستم. زيرا او مدتي بود كه به خاطر ازدواج با دختر مورد علاقهاش با پدر و مادرم اختلافات زيادي داشت.
بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، پسر 25 ساله كه سعيد نام داشت مورد تحقيق قرار گرفت. او در بازجوييها با اعتراف به قتل مادرش در شرح ماجرا گفت: مدتي قبل با دختري به نام فرشته آشنا و به او علاقهمند شدم به خاطر همين به او پيشنهاد ازدواج دادم. وقتي موضوع را با خانوادهام مطرح كردم، آنها مخالفت كردند و اصرار من هم فايدهاي نداشت.
شرايط خيلي سخت شده بود و از آن طرف فرشته اصرار ميكرد تا هر چه زودتر به خواستگاريش بروم. وقتي تلاشهايم به نتيجه نرسيد با فرشته مشورت كردم و تصميم به قتل والدينم گرفتيم. روز حادثه وقتي مادرم از سر كار به خانه برگشت با قرص سيانور او را به قتل رساندم.
سپس به پدرم زنگ زدم تا به بهانهاي از سر كار به خانه بيايد تا او را نيز به قتل برسانم، اما پدرم به خاطر مشغله كاري قبول نكرد و به خانه نيامد. من هم بعد از آنكه خودم را كنار جسد مادرم ديدم، ترسيدم و متواري شدم.
بعد از توضيحات متهم رديف اول بود كه مأموران فرشته 22 ساله را نيز به جرم معاونت در قتل شناسايي و دستگير كردند. او نيز در جواب بازجوييها با تأييد توضيحات سعيد به جرمش اعتراف كرد و ماجرا را شرح داد. بعد از كامل شدن تحقيقات، فرشته به اتهام معاونت در قتل و سعيد به اتهام قتل عمد روانه زندان شدند و اين پرونده به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسيدگي به پرونده اولياي دم درخواست قصاص كردند.
سعيد و فرشته در جريان محاكمه هم به قتل اقرار و ماجرا را شرح دادند. بعد از آخرين دفاع سعيد به قصاص و فرشته به 10 سال حبس محكوم شد. حكم دادگاه بعد از تأييد در ديوان عالي كشور در آستانه اجرا قرار داشت كه متهم با جلب رضايت خواهرش و فوت مادربزرگش به ادامه زندگي اميدوار شد. از آن جا كه ساير اولياي دم حاضر به اظهار نظر دوباره نشدند متهم مطابق قانون از دادگاه درخواست كرد تا سرنوشت وي را تعيين كند.
با قبول درخواست سعيد، او به ميز محاكمه بازگشت و به قاضي زالي و مستشار اسلامي گفت: از كارم پشيمان هستم و بايد براي رضايت پدر و مادرم راه درستي انتخاب ميكردم.
در اين مدتي كه زندان بودم، عذاب وجدان داشتم. وقتي برايم حكم قصاص صادر شد خيلي ترسيده بودم، اما با اعلام گذشت خواهرم به زندگياميدوار شدم. 11 سال است كه با فوت مادربزرگم داييها و خالههايم هنوز درخواستشان را نگفته و پيگيري نكردهاند. به همين دليل از رياست دادگاه تقاضا دارم مرا از بلاتكليفي نجات دهند.
هيئت قضايي بعد از آخرين دفاع، متهم را طبق ماده 429 با قرار وثيقه تا زماني كه اولياي دم درخواستشان را پيگيري كنند، آزاد كرد.