مرد ميانسالي پس از جدايي از همسرش در يكي از خيابانهاي جنوبي تهران به طرز مرموزي از بالكن خانهاش به داخل كوچه سقوط كرد و جان باخت. تيم جنايي تحقيقات تخصصي براي بر ملا كردن راز سقوط مرگبار از سوی پلیس ادامه دارد.
به گزارش جوان، ساعت 21:30 شامگاه سيام اسفندماه سال قبل بود كه قاضي مدير روستا، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران با تماس تلفني مأموران پليس از كشف جسد مرد ناشناسي در يكي از خيابانهاي اطراف شوش با خبر و همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي راهي محل شد.
تيم جنايي در محل حادثه با جسد مرد ميانسالي روبهرو شدند كه فقط يك زير شلواري به تن داشت و صورت آن به شدت متلاشي شده بود.
فردي كه موضوع حادثه را به مأموران خبر داده بود، گفت: در حال عبور از خيابان بودم كه در تاريكي كوچه جسم مشكوكي نظرم را به خودش جلب كرد. وقتي به آن نزديك شدم با اين جسد متلاشي شده روبهرو شدم و با اداره پليس تماس گرفتم.
مأموران در بررسي جسد هيچ مدرك هويتي پيدا نكردند و در چنين شرايطي تحقيقات خود را براي شناسايي مرد فوت شده آغاز كردند تا اينكه در تحقيقات ميداني دختر جواني مدعي شد مرد فوت شده را ميشناسد. وي گفت: اين مرد را ميشناسم و نام او فرهاد است و در همسايگي ما زندگي ميكند. او همچنين نشانه سوختگي در آرنج مرد فوت شده داد كه مأموران پس از بررسي متوجه سوختگي روي آرنج دست فرهاد شدند.
با شناسايي جسد، مأموران تحقيقات خود را در محل زندگي او كه در نزديكي كشف جسد بود، آغاز كردند. مأموران در نخستين گام با دستور بازپرس وارد خانه مرد فوت شده در طبقه چهارم ساختمان نزدیکی محل كشف جسد شدند.
مأموران داخل خانهاي شدند كه هيچ وسايل زندگي در آن نبود و فقط مدارك هويتي فرهاد را پيدا كردند كه نشان ميداد فرهاد مرد 50 سالهاي است. بررسيها نشان ميداد فرهاد كه كارمند وزارتخانه دولتي است مدتي است با همسرش اختلاف دارد و از هم جدا زندگي ميكنند.
تيم جنايي در بررسيهای محل زندگي فرهاد داخل بالكن كابينتي را پيدا كردند كه رد پاي فرهاد در آن مشخص بود و نشان ميداد وي از روي آن به داخل كوچه سقوط كرده است.
سرايدار ساختمان به مأموران گفت: فرهاد كارمند بود و زندگي خوبي داشت تا اينكه مدتي قبل با همسرش اختلاف پيدا كرد. پس از آن همسرش در دادگاه مهريهاش را به اجرا گذاشت و زندگياش را جدا كرد و از خانه فرهاد بيرون رفت. فرهاد طبق حكم دادگاه هر ماه شش عدد ربع سكه بهار آزادي به عنوان مهريه به همسرش پرداخت ميكرد. او هر چند وقت يكبار مقداري از وسايلش را ميفروخت و مهريه همسرش را پرداخت ميكرد تا اينكه چند روز قبل متوجه شدم او تمامي وسايل زندگياش را به حراج گذاشته است. روز قبل سمساري به خانه او آمد و با اينكه وسايل زندگياش با ارزش بود همه را به مبلغ ناچيزي حدود 3 ميليون تومان به سمساري فروخت.
يكي از همسايهها هم گفت: او مرد خوبي بود و با ما مشكلي نداشت. روز حادثه ما متوجه چيزي نشديم و الان كه فهميديم او از داخل بالكن خانهاش به داخل كوچه سقوط كرده شوكه شدهايم.
از آنجايي كه احتمال ميرود در سقوط مرگبار مرد ميانسال به داخل كوچه فرد يا افراد ديگري دست داشته باشند، كارآگاهان تحقيقات تخصصي خود را براي برملا كردن راز سقوط مرد ميانسال آغاز كردند.
جسد مرد فوت شده به دستور قاضي مدير روستا براي انجام آزمايشهاي لازم و مشخص شدن علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد.