مردي كه متهم است به خاطر تهيه پول درمان پاي سگ همسرش زن جواني را به قتل رسانده، جزئيات بيشتري از حادثه را شرح داد.
به گزارش جوان، صبح روز 23 اسفند 95 بود كه به قاضي مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی خبر رسيد جسد زني جوان در فضاي سبز بزرگراه حكيم شرق، ورودي بزرگراه باكري پيدا شده است. لحظاتي بعد بازپرس همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران خود را به محل رساند.
جسد متعلق به زني حدوداً 30 ساله بود كه با ضربات چاقو كشته شده و جسدش ميان شمشادهاي فضاي سبز رها بود. اين زن لباس بيرون خانه به تن داشت و طلاهاي همراهش هم سرقت نشده بود. از آنجا كه اوراق هويتي زن جوان كشف نشد، جسد براي شناسايي هويت و تعيين علت اصلي قتل به پزشكي قانوني منتقل شد.
در شاخه ديگري از بررسيها مشخص شد يك هفته قبل از كشف جسد يكي از ساكنان منطقه تجريش گم شدن ناگهاني ليلا، دختر 30 سالهاش را به پليس گزارش كرده است. خانواده ليلا بعد از شناسايي جسد جزئيات بيشتري از زندگي دخترشان را مطرح كردند.
پدر او گفت:ليلا مدتي قبل در شبكههاي اجتماعي با مردي به نام حسن آشنا و به او علاقهمند شد. ليلا وقتي با پيشنهاد ازدواج از سوي حسن مواجه شد با آن موافقت و با وجود مخالفت ما با حسن ازدواج كرد. هنوز چند روز از اين وصلت نگذشته بود كه ليلا متوجه شد حسن متأهل است و او را فريب داده است به خاطر همين از حسن طلاق گرفت. براي ليلا اين پايان ماجرا نبود، چراكه به خاطر علاقهاش به حسن تصميم به ازدواج دوباره با او گرفت. ليلا براي اين كار از دوستش سحر36 ساله و شوهر او مهدي26 ساله خواست در نقش ميانجي وارد شوند.
بعد از به دست آمدن اين اطلاعات بود كه كارآگاهان سوابق حسن را بررسي كردند. آنها متوجه شدند كه حسن به اين شيوه زنان و دختران را در شبكههاي اجتماعي فريب ميدهد و از آنها كلاهبرداري ميكند. كارآگاهان موفق به شناسايي دهها دختر شدند كه در دام اين فرد گرفتار شده بودند. در شاخه ديگري از تحقيقات سحر و مهدي مورد تحقيق قرار گرفتند.
در بررسيهاي پليس معلوم شد وقتي تلاش مهدي و سحر براي ميانجيگري با بنبست مواجه ميشود، مهدي مدعي ميشود ميتواند با كمك يك رمال مشكل ليلا را حل كند. او به اين بهانه 2 ميليون تومان از ليلا پول ميگيرد و قول ميدهد تا 29 روز ديگر مشكلش حل شود، اما بعد از گذشت اين مدت حسن حاضر به ازدواج با ليلا نيست به خاطر همين ليلا با مهدي تماس ميگيرد و 2 ميليون تومان را مطالبه ميكند تا اينكه جسد ليلا پيدا ميشود.
با به دست آمدن اين اطلاعات بود كه مهدي به عنوان مظنون اصلي بازداشت ميشود. او كه چارهاي جز اعتراف ندارد به قتل اقرار ميكند.
مهدي در شرح ماجرا گفت: من كار مناسبي ندارم. مدتي قبل با سحر كه از من بزرگتر بود، آشنا شدم و در خانه او زندگي ميكنم. مدتي قبل سگ همسرم دچار حادثه شد و پايش شكست. من هم تصميم به درمان پاي سگ گرفتم، اما پول آن را نداشتم. وقتي كه ليلا براي مشكلش از من درخواست كمك كرد، تصميم به فريب او گرفتيم. به بهانه معرفي كردن رمال 2 ميليون تومان از او پول گرفتم و آن را براي درمان پاي سگ هزينه كردم. اين پايان ماجرا نبود، چراكه بعد از آن ليلا مدام زنگ ميزد و پولش را طلب ميكرد. وقتي كه تهديد كرد ماجراي پول را به همسرم ميگويد، شب حادثه در محل حادثه با او قرار گذاشتم. او با يك آژانس به محل قرار آمد و سوار ماشينم شد.
از او درخواست مهلت كردم كه قبول نكرد. سر اين موضوع مشاجره كرديم و از ماشين پياده شديم. به ميان شمشادها رفتيم. وقتي مشاجرهمان بالا گرفت او را هل دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم كه كشته شد. از داخل كيفش اوراق هويتي و 250 هزار تومان برداشتم، چاقو را ميان شمشادها مخفي كردم و به خانه رفتم.
بعد از اعتراف متهم بود كه مأموران چاقو را در محل و اوراق هويتي را در خانه مهدي در محله ستارخان پيدا كردند.
سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: تحقيقات بيشتر از متهم در اداره دهم پليس آگاهي تهران جريان دارد.